با سلام
حضرت دوست يك به يك حرفهاتون رو ميخوام نقد كنم و بنويسم و براتون توضيح بدم ، دو خصوصيت در انسان هست (( يكي جلب منفعت و ديگري دفع ضرر )) اين دو ويژگي بالقوه د وجود انسان هستند ما با تفكراتمون بهش عينيت مي بخشيم و با عمل به اون تفكر جان مي بخشيم ، منفعت از دنيا عامل اختلاف نيست بزرگوار بلكه زياده خواهي از منفعت دنيا عامل اختلاف هست اين يه مطلب .
اما واقعا ايا هر كسي به دنبال منفعت هست يعني به دنبال حق است ؟؟؟؟ بنظر شما اين كلام درسته ؟؟ من كه ميگم خير لزوما اينطور نيست كه هر كسي به دنبال منفعت باشه دنبال حق هم هست پس هر منفعت طلبيي منجر به حق گرايي نيست اين دو موضوع ، اما مطلب بعد درسته كه همگي ميدونيم كه حق بر باطل پيروز هست ولي تو طول تاريخ بشريت نشون داديم كه اعتقاد به اين حرف فقط در قالب زبان هست و ايمان قلبي نداريم اگر داشتيم براي خدا تعيين تكليف نميكرديم ، اينم مطلب سوم
اما به قول دكتر شهيد بهشتي ما ملزم به اداي وظيفه هستيم نه محكوم به نتيجه لذا هيچكسي نميدونه پيروزي چه زماني است تو پست نوشتم در شرايطي كه هيچكس فكر پيروزي نميكنه خدا پيروزي رو ميده اينم مطلب چهارم
اگر نميدوني بهشتي هستي و يا جهنمي براي اينه كه تحليلي از آينده رفتار هاي خودت تو زندگي نداري و نميتوني براي خودت يه زندگي پيروز رو رقم بزني اين نه ربطي به خدا داره و نه بنده خدا بلكه تو هستي فقط خودت كه سر نوشتت رو رقم ميزني پس تا دير نشده معطل نكن و تكليفت رو با خودت اول روشن كن بعد با جامعه و زندگي اينم مطلب پنجم و اما مطلب بعد
وقتي حق طلب كردني است يعني شما اصلا نبايد منتظر باشي پس براي چي منتظر پيروزي هستي بايد خودت اين پيروزي رو بدست بياري منتظر نمون به قول شاعر
مهتري گر به كام شير درست ... شو خطر كن زكام شير بجو
خوشحالم كه حداقل خونديد و بسيار صادقانه حرفهاي دلتون رو زديد اين خودش (( پيروزي بزرگي هست كه شما به حق بدست آورديد)) مي بينيد خواستيد شد و جو.اب گرفتيد بي تفاوت بمونيد هيچي نمي شنويد اينم مطلب ششم