ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ رحيم 

باسلام و تعزيت سوگ حسيني كه با شهادتش تن ندادن به ظلم رو به جهان آموخت

بركات انديشه در قرآن را حد و حصري نيست و اين بركات نصيب جانهاي شيفته اي است كه قرآن را با انديشه بدست دارند و براي درمان همه دردهاي بي درمان بشريت شفا ميدانند .

پستي رو كه شما گذاشتيد حيف است كه به سادگي ازش بگذريم و چقدر خرد مندانه قرآن خودش را به چشمان غبار گرفته من نماياند و باعث آن و باني خير آن هر كسي هست در اين ايام عزيز يقينااز بركات خدا متنعم خواهد بود و اين چنين خداوند نعمتش را بر ما نمام كرد تا بفهميم كه چرا تا كنون متوكل خوبي به خودش نبوديم زيرا همانطور كه دوستان هم اشاره كردند قرآن را با تعمق بدست نداشتيم و همواره افكاري ذهن ما را مشغول خود ميكرد و اين وسواس هم به جاي خود شايد نعمتي بود تا امروز طريق توكل با آشنايي هر بيشتر با قرآن نصيب ما شود اين پست به واقع يكي از پستيهايي است كه هم نقد بر نوشتار شد و هم حقايق زيبايي از قرآن هويدا گاه ميخوام بگويم دانسته و يا نداسنته هم نعمت رو به بهانه ميدهد ولي حيف است كه فكر كنم جان شيفته با قرآن ندانسته مزد گرفته است اگر به شما دادن و ما هم متنعم از اين هديه شديم مزد سلام عليكمان همين اندازه بس ديگر چه نيازي است كه تعريف و تمجيد و يا ايراد گرفتن ديگران . ميدانم كه نه از تعريف كسي خزسنديد و نه گلايه اي از كس داريد زيرا به قول دوستان در اين ايام عزيز نگريستن به دريچه عاشورا و كربلا از باب توكل هم ثمره اين نقد باشه بر جان شيفته همه دوستان در مسير قرآن انشالله .

+

بحث توكل با ظرايفي كه دوستان مطرح مي كنند همراه با توجه ديگران به اين ظرايف مي شود ساعتها فكر كه ما كجاي ايمانيم و كجاي يقين و اعتماد ... مي شود ساعتها تفكر كه چرا بايد من نوع بشر كه مخلوقم اينقدر بي پروا شوم كه در اختيارم به خدا اعتماد كنم و يا نكنم ؟ مي شود شرمندگي ... مي شود تفكر در باب شيوه قرائت قرآن ... مي شود تفاوت نگرش ما با معصوم ... كه طعم كربلا را براي ما عوض مي كند و اين محرم مي نشينيم و با خود مي گوييم اعتماد من چقدر فاصله دارد با اعتماد امام حسين (ع) با اعتماد عباس (ع) اگر معيار معصومين هستند ما كجاي كاريم ؟ اگر حسين (ع) آموزگار توكل است ما كجاي اين صفت هستيم و وقتي نيت كنيم كه اين ده روز به جاي نشستن و گريستن بر چيزي كه يا نمي شناسيم و يا كم مي شناسيم فكر كنيم چطور بايد رفت ورسيد به دو يادگار پامبر قرآن و اهل بيت مي رسيم به ... ما در ظهر عاشوراي امسال به چيزي در يقين و توكل خواهيم رسيد ؟

+

سلام

سوال پرسيده شد و جواب هم داده شد فقط مي ماند نظري كوتاه ...

اعتماد هم اندازه بندي دارد همان طور كه توكل ، هر كس به خدايي كه خود شناخته توكل مي كند خداي شناخته شده من همين قدر است كه در اعتماد به او شك دارم وخدايي كه علي (ع)شناخت خدائي است كه اگر همه پرده ها كنار رود ذره ايي بر ايمان او افزوده نمي شود ... همه اينها هم بر مي گردد به سعي تلاش ما استفاده از نعمات خدا، و قرآن به عنوان بالاترين نعمت راه رسيدن به اين يقين را به ما مي آموزد ... خواندن قران خوب است ولي چرا همين قران پيامبر را مي لرزاند ،كوهها را به جنبش درمي آورد و مردگان را زنده مي كند ولي با ما هيچ نمي كند ؟ كلام كه يكي است تنها جانهايي كه بر آن قران نازل مي شود متفاوت است ...هر مقدار ميزان نقص وجودي ما كاسته شود به همان مقدار بينش ما افزوده مي شود و اعتماد و توكل ما كامل مي گردد ...مي فهميم ايه مباركه ايي را كه خطاب مي كند اي اهل ايمان ايمان بياوريد ... خدا نكند خواندن روزمره قران برايمان عادت شود بدون تغييراتي در زندگي ما ... واي بر نمازگزاران ... چقدر اين آيات شفاف مي شود وقتي بدانيم اعتماد يعني چه وتوكل چيست ...

+ زهره 

با سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان عزيز

پست جالبي بود البته اگر تفكر در آن لحظه اي نباشد . پله هاي رسيدن به توكل خيلي زيبا بيان شده بود 1 - شناخت 2- اعتماد 3- يقين

واقعا تا اين گامها برداشته نشود نمي توان به توكل رسيد . به اميد روزي كه بتوانيم اين راه سخت را به سلامت طي كنيم .

+ لاله 

با سلام و احترام به همه دوستان

و عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري سرور و سالار شهيدان اباعبدالله الحسين (ع)

اعتماد به خداوند بهترين راه ادامه راه و يافتن راههاي بهتر رسيدن به اوست...

و مسلما راههاي رسيدن به اين اعتماد راههاي مشخصي است که توسط فرستادگان و برگزيدگان او مشخص و بيان شده است ولي از نظر عمل کردن به اين دستورات و راهها هر کسي در هر سطحي که توان شناخت خالق را دارد ، عمل مي کند..

هر چه شناخت از خالق و رب بهتر و بالاتر باشد، اعتقاد فرد به او و تدبير او بيشتر و کاملتر است..

و از طرفي همين خالق مهربان، شناخت خودش را مرهون شناخت مخلوق از خودش دانسته..

حديث نبوي : من عرف نفسه فقد عرف ربه

پيچيده و در عين حال مهربانانه است، شناخت انسان باعث شناخت پروردگار ، يقين و در نهايت اعتماد به اوست..

اگر انسان خدا را به اين صورت شناخت و بر معرفتش اضافه شد، به خصوص با توجه به آيات كريمه قرآن، مثل : «حسبنا الله و نعم الوكيل» يا «و من يتوكل على الله فهو حسبه» و يا «و كفى بالله وكيلا» آن وقت توكلش فقط به خدا خواهد بود و در برابر اسباب ظاهرى سر خم نمى كند و براى هر مسئله و مشکلي در برابر مخلوق بي ارزش ، سر خم نمي کند.

آنجا هم كه خداوند مى فرمايد: « وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيراً » (اسراء: 24)، اطاعت مى كند و در مقابل پدر و مادر اظهار خضوع مى نمايد يا مثلاً، در مقابل اولياى خدا تواضع مى كند; چون او فرموده است.

فقط براى خداوند احترام قايل است و او را واجب الاطاعه مى داند و غير از خدا در مقابل ديگرى خضوع نمى كند. به اين دليل، در مقابل پيامبر و اولياى خدا و كسانى كه خداوند دستور فرموده ـ مانند معلم، پدر و مادر ـ خضوع مى كند و اين خضوع در واقع، اطاعت از خداست. انسان مؤمن عزتى پيدا مى كند كه در برابر خدا، به هيچ چيز ديگرى اعتنا نمى كند، خواه ديگران براى او ارزشى قايل بشوند يا نشوند. او سر و كارش با خداى جهان است. ديگران چه كاره هستند كه بر آن ها اعتماد كند؟

«و على ربِّهم يَتوكّلونَ.»

ممنونم که باب راههاي عملي اعتماد به خدا رو باز کرديد...

تفکر و تامل بيشتري لازم هست تا بيشتر بفهميم که بايد به چه کسي و چطور اعتماد کنيم..

+ رحيم 

با سلام وتعزيت ايام سوگ امام حسين ( ع)

يه معناي كوچك از اعتماد بنويسم

اعتماد = تكيه كردن ، واگذاشتن كار به كسي ، آهنگ كردن

نوشتيد كه از جمله اصول توحيد آن است كه به پروردگار بايد اعتماد نمود زيرا سبب حقيقي وموثر اوست اگر بگوييم كه اين جمله واقعا درست هست كه اينچنين نيز هست ، اين سئوال همواره در ذهن من باقي بود كه ما انسانها با تمام نواقص و كم بودهايمان چگونه بايد به خداوند قادر متعالي كه مهربان هست و دوست داشتني اعتماد كنيم ؟؟؟ اين كه ما در مقابل خدا يه موجود (( دون پايه و داني )) هستيم به خداوند (( بلند مرتبه )) اعتماد كنيم ؟؟؟ آيا اين اعتماد كردن راههاي مشخصي داره ؟؟ اينها كه تا كنون شنيده و خونده ايم همه كلياتي است كه گفته شده اما واقعا راههاي (( كار بردي )) و عملي اعتماد به خدا چگونه است ؟؟؟ خوشحال ميشم كه از زبان گويا و بليغ شما بشنوم و از دغدغه هاي ذهنيم كاسته بشه كه چرا با توجه به اينكه تا به حال ميدونستيم اين حرفها رو ولي هيچگاه (( متوكل حقيقي )) نبوديم و اين مسير رو در ميان راه رها كرديم و رفتيم اين فرصت مغتنم هست براي فهميدم براي من با تشكر منتظر پاسخهاي شما هستم

+ رحيم 

با سلام و عرض ادب

واژه (( اعتماد )) در پست منو كمي به فكر فرو برد دلم ميخواد سئوالي رو كه همه ذهنيت منو مشغول كرده به يه شكل ساده طرح كنم ضمن تشكر از زحمت خوبي كه براي نوشتن پست كشيديد و اجرتون عندالله خواهد بود تا كامنتي ديگر براي همين پست عذر من رو بپذيريد انشالله كه بتونم به شكل مطلوبي سئوالم رو طرح كنم