سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خدا و دورترینشان درمنزلت نزد او، پیشوای ستمکار است . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ اَمَرَ رَبّی بِالْقِسْطِ وَاَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ کَما بَدَاَکُمْ تَعُودُونَ
                                                                                           ( 29 اعراف)
بگو: پروردگارم به عدالت فرمان داده و اینکه در هر مسجدی روی دل خود را به سوی او کنید و در حالی که دین
خود را برای او خالص گردانده اید وی را بخوانید ، همانگونه که شما را پدید آورد به سوی او بر می گردید


عدل : دادگری کردن ، دادگری ، ضدّ ظلم و جور ، پاداش/ سزا ، مساوی بودن ، هم سنگ و همتراز بودن ، کار میانه
و حدّ وسط ، صاف و راست بودن، مستقیم بودن، میانه روی و ترک افراط و تفریط در همه امور

درک و شناخت عدالت مستلزم اینست که تمام صفات نیک و فضائل را در وجودمان پرورش دهیم ( چون عدالت خود 
در بر گیرنده جمیع نیکی ها و فضائل است و خود عین تمام آنهاست ) .
اما چگونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی عقل بر تمام وجودمان غالب شود باعث تعدیل تمام صفات و افعال و رفتار و حرکات و عقاید ما میشود ( این
شخص ، نفس و هوسهایش را میشناسد و آنرا به بند میکشد و کاملاً بر نفسش تسلط دارد و در امور میانه رو 
است و از افراط و تفریط روی بر می گرداند و طبق احکام و آموزه های دین و همینطور عقل خودش که نعمت
گرانبهایی از جانب خداوند است در جامعه زندگی میکند ) ، این انسان وارسته است و عدل را در وجودش نهادینه 
کرده و با روح عدل آشناست و آن در تمام وجودش و در رگهایش جریان دارد ( اینها چون روح عدل در وجودشان 
به راحتی نَفَس میکشد لیاقت و توانایی اصلاح دیگران را نیز دارند ) پس پیروی از عقل در کنار آموزه های دینی
انسان را به علم ( جلوه ای از عدل ) که از دیگر جلوه های زیبای درک و شناخت خداوند است می رساند و آن 
شخص را به مقام عادل و مروّج عدالت میرساند شخصی که روح اخلاص ذره ذره وجودش را در بر گرفته با عمل
به صفات و افعال زیبای الهی ( مثل عدل) ( با توجه به علمی که بدست آورد ) تلاش میکند به درک عظمت خداوند
و عظمت هر آنچه که از زیبایی ها هست و به ذات پاک یگانه ی مهرورز بر می گردد برسد و نه تنها با زبانش بلکه
در عمل با ذره ذره وجودش به شکر این نعمات عظیم ، که ما فقط ذره ای از عظمتشان را درک میکنیم بپردازد .

رابطه و پیوستگی اصول دین و رابطه اخلاص با اصول دین  :
اگر عدالت وجود نداشت آیا اصلاً صفت کامل و زیبایی مانند اخلاص معنا پیدا میکرد؟؟ بنده مخلص هدفش فقط قرب

به خداست پس بنده مخلص در زندگی قانع و راضی هست و چون صفات رذیله ای مانند طمع و .. دروجودش نیست
به کسی ظلم نمیکند و حقی را پایمال نمیکندو به دنبال پاداش هم نیست پس اگر عدل نباشد اخلاص معنایی پیدا
 نمیکند و مخلص بودن بدون وجود عدل فایده ای ندارد ( عدم عدل = ظلم) . برای درک درست و اصولی ِدینمان باید
هر کدام از آنها (اصول دین) را به خوبی درک کنیم مثلاً با درک حقیقت توحید میتوانیم حقیقت عدل را درک کنیم اما
اگر توحید را درک نکردیم ذره ای از عظمت و حقیقت عدل را نمیتوانیم درک کنیم و اخلاص  و نیّت خالص و پاک راه
را برای  شناختن حقیقت ِ این اصول به رویمان باز میکند و برای شناخت ودرکشان باید فقط زیبایی ها را در درونمان
پرورش دهیم چون این اصول در جهان جاری هستند و این ما هستیم که برای شناختو درکشان باید به درجات تقوا
و اخلاص برسیم .
                                       
                                     عدل افضل فضائل و اشرف کمالات است

عدالت :
- عدالت میان بنده و خالق (عدالت در عبادت ) خداوند سبحان نعمت حیات را به تمام موجودات به طرق مختلف
عنایت فرمود اماارزنده ترین نوع زیستن را به بشرعنایت کرد نه تنها دراین دنیا خوانی از نعمات مادی و معنوی
رابه زیباترین شکل ممکن گسترد بلکه برای آخرتمان مراتب و نعمات و درجاتی والاتر و متعالی ترمهیّا نمود پس
وقتی خداوند انسان را به عدل امر میکند به خاطر حقّی است که برای خداوند بر گنده بنده است .
اما خداوند که بی نیاز مطلق است (این خود عین عدل است )(اساس خلقت خداوند بر پایه عدل و اعتدال بوده
«7 الانفطار» ) پس این حق چه نفعی برایش دارد ؟؟ آیا غیر از اینست که پیمودن این راه و اَدای این حق مارا
به سعادت  و کمال  که غایت و هدف ما در زندگیست میرساند ؟؟ مگر غیر از اینست که با نافرمانی  از فرمان
خداوند ، خودمان در حق خودمان ظلم میکنیم ؟؟ خداوند بزرگ آنقدر لطف  و رحمتش بی کران است  و آنقدر
بنده اش را دوست دارد که فقط زیباییها را آفریده و فقط زیبایی ها را برای بنده اش می پسندد (جلوه عدل)
و دوست دارد بندگانش راه سعادت و کمال را در پیش گیرند . و تنها بندگان مخلص خداوند میدانند که بر بنده
واجب است که این حق را با تمام ذرات وجودش با
به جا آوردن خالصانه  طاعات و عبادات  ، تلاش در جهت
کسب علم و معرفت و پرورش زیباترین خصائص و فضائل در وجودشان  ، دوری و پرهیز از معصیت و گناه  ،
تلاش برای قرب و نزدیکی به خالق یکتا ، جای دادن حُب و محبت پیامبر گرامی اسلام واهل بیت مطهّرش
در روح و جان ، اطاعت و پیروی از احکام و آداب دین و شریعت ،تلاش در جهت شناخت ذات پاکش و عشق
ورزیدن به او که یگانه سزاوار ِعشق است ،ادا کنند و شکر گذار وسپاس گذار
به درگاهش باشندو میدانند
که هر روز مسئولیت و تعهّدشان بیشتر و بیشتر میشود .
                        از دست و زبان که برآید                           کز عهده شکرش به در آید

- عدالت میان مردم (بین بندگان خدا) : همه ما بنده یک خالق هستیم و از یک ماده بوجود آمده ایم منتها به
اقتضای علم و حکمت و قدرت خداوند ، با خصوصیات اخلاقی و ظاهری متفاوت .
اما همه ما انسان هستیم و حقوق  مشخصی داریم و نسبت به یکدیگر  حقوقی بر گردن داریم که برای
رعایت مساوات و برابری و اجرای عدل الهی باید به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم(جلوه عدل) و دیگران را
از حقوقشان محروم نکنیم ،حقوقی مثل
حفظ امانات یکدیگر ،رعایت انصاف در معاملات و مسائل اقتصادی ،
حفظ کردن شان و احترام یکدیگر ؛خصوصاً بزرگان ، در حدّ بضاعت کمک و دستگیری از دوستان و نیازمندان ،
احقاق حقّ مظلومان ، تقدیم مهر و محبت بی غل و غش و بدون ریا به یکدیگر و ...
بنده مخلص خداوند به حقّ خود راضی و قانع است و روحش از طمع و زیاده خواهی و صفات رذیله که
مقدمه ارتکاب به صفات و گناهان زشت دیگر است خالی است و این را یک وظیفه و واجب بر خود میداند
که برای قرب به خداوند به انجام وظایف و مسئولیت های انسانی خود در قبال سایر بندگان خداوند در
حدّ بضاعت و توانش از هیچ کوششی فروگذار نکند .
پیامبر گرامی اسلام میفرماید ، برادران مؤمن نسبت به یکدیگر 30 حق دارند :
1-اگر در حقِّ او از برادر مؤمنش گناهی سر زند ، او را ببخشد  (2) اگر غریب باشد با مهر و محبت از او
دلجویی کند  (3) عیب های یکدیگر را بپوشانند  (4) اگر لغزشی از او سر زد از آن چشم پوشی کند
(5)اگر از او عذر خواهی کرد عذرش را بپذیرد (6) اگر کسی غیبت برادر مؤمنی را میکرد او را منع نماید
(7) آنچه به خیر و صلاح اوست به او بگوید و پند و نصیحت را از او دریغ  ننماید   (8) در دوستی وفادار
 باشد و شرایط دوستی را به جا آورد  (9) او را از حقوقش محروم نکند و حقوقش را محفوظ داشته
باشد  (10) در هنگام کسالت او را عیادت کند  (11) به جنازه او حاضر شود  (12) هر وقت او را بخواند
اجابت کند و دست رد به سینه اش نزند (13) اگر هدیه ای تقدیمش کرد قبول کند  (14) اگر به او نیکی
کرد قدردان و سپاس گذار باشد و مکافات کند  (15) اگر نعمتی از او برسد شکر آنرا به جا آورد  (16)
او را یاری نماید  (17) ناموس و آبروی او را در اهلش ( بمعنی فامیل ، خانواده ،خاندان و کسانی که
در یک جا اقامت دارند) محافظت کند  (18) حاجت او را بر آورد  (19) آنچه از او سؤال نماید رد ننماید
(20) اگر عطسه کند تحیّت او نماید  (21) گمشده ی او را راه نماید  (22) سلام او را جواب گوید (23)
با او به گفتار نیک تکلّم گوید(24) کمک ها و نعمت های او را نیکو شمارد (25) قَسَمهای او را تصدیق
کند (26) با او دوستی کند و از دشمنی او احتراز و دوری کند  (27) او را یاری کند خواه ظالم باشد
یا مظلوم و یاری او در وقت بودن اینست که او را از ظلم مخذول ( بی بهره ) و منکوب ( رنج دیده ،
سختی کشیده ) بکند  (28) او را تسلیم دشمن نکند و او را با تنها گذاردنش خار نگرداند (29) هر چه
رااز نیکی ها برای خود می پسندد برای او نیز بپسندد (30) هر چه را از بدیها برای خود نمی پسندد
برای او نیز نپسندد

-  عدالتی که بعد از مرگِ  بنده مخلص در عالم برزخ نیز به زیبایی  شامل حالش میشود و گناهان و
ناپاکی هایی را که ممکن است قبل از رسیدن به اخلاص  ، یا ناخواسته مرتکب شده باشد را محو
میکند

عدالت در جهان جاریست و تمام جنبه های زندگی ما را در بر میگیرد اما ما در هیچ حالت و شرایطی
حق نداریم به بهانه راهنمایی یا هدایت یا بازداشتن یا تنبیه کسی ، از حدودی که در قرآن و سنّت
پیامبر و احکام و شرع بیان شده تخطّی بکنیم .



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:13 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ