سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«بی گمان ابراهیم (خود به تنهایی) امتی مطیع خداوند وپاکدین بود و از مشرکان نبود .»، روایت شده است که وی آموزگار نیکی ها بود . [در تفسیر سخن خدای متعال]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم


 


آیات 2 سوره دخان   و 1 سوره ق   و 75 سوره واقعه    و 33 و 32 سوره مدثر


 


آیه 2 سوره دخان :  قسم به قرآن و حکمت بیان // حکمت بیان = محتوی روشن که تعلیماتش زنده و معارفش آشکار و خودش دلیل حقانیت خودش می باشد


آیه 1 سوره ق  :  و قسم به قرآن با مجد و عظمت ( که دیگران ایمان نیاورند ) // مجید = ظاهرش زیباست ؛ محتوایش عظیم ؛ دستوراتش عالی ؛ برنامه هایش حیات بخش ؛ قیامتش حق و اندرزهای محمد بحق است


آیه 75 سوره واقعه  :  سوگند به مواقع نزول ستارگان // مواقع = در مدار بودن بدون انحراف


آیات 32 و 33 سوره مدثر : چنین نیست قسم به ماه – و قسم به شب تار چون ( به سحرگه ) باز گردد


  


واژگاه  :


 مبین  :  بیان کننده ؛ آشکار کننده


قرآن  : بهم پیوستن ؛ بهم نزدیک شدن ؛ نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر ؛ کتاب آسمانی مسلیمن مشتمل بر 82 سوره مکی و سی دو سوره مدنی


مجید  : بزرگوارگرامی  ؛ شریف  ؛ بلند پایه


مواقع  : جمع موقع  ؛ محل وقوع ؛ جای واقع شدن ؛ جای فرود آمدن


قمر  : ماه  ؛ کره ماه


ادبر  : جمع دبر  ؛ عقب  ؛ پس ؛ موخر و عقب چیزی ؛ رو برگرداندن  ؛ پشت کردن ؛ پس رفتن ؛ بر گشتگی ؛ تیره بختی ؛ تیره روزی ؛ بر گشت کار ؛ ضد اقبال


در چهار آیه فوق و بررسیهای  اولیه در می یابیم که دو آیه آن در مقام و منزلت نزول قرآن می باشد و دو آیه بعد در اثبات حقانیت قرآن جهت هدایت بشر بوده  و یا به زبان دیگر اثبات وجود خدا از برهان نظم است .


 


در آیه 2 سوره دخان خداوند بزرگ به قرآن قسم یاد می کند قسم خداوند به خود قرآن اهیمت نزول آنرا هویدا می کند که در شب قدر نازل گردیده است و این نزول روشن کننده این امر است که هر چیز در حد اعلاء خویش باید از ناحیه خداوند بزرگ و مهربان به ما داده شود و نازل گردد و قرآن در شب قدری به پیامبر اکرم نازل شد یعنی اینکه هر کسی نسبت به قرآن می تواند شب قدری داشته باشد زیرا که قرآن در هر لحظه بر جهان هستی نازل می گردد  توجه کنیم ( می تواند داشته باشد ) یعنی اگر از ظرفیت های وجودی خودمان استفاده کنیم قرآن را به ما هم نازل می کنند و هدیه می دهند اگر نه باز هم از بی کفایتی ماست ؛  که از قرآن چیزی به ما نداده اند و در ادامه آیه می فرماید حکمت بیان است ؛ یعنی چیزی که محتوی روشن و تعلیماتش زنده  ومعارفش آشکار است و این خود بیان کننده آن است ؛ برای نزدیکی به قرآن اصلا جای هیچگونه درنگ باقی نمی ماند با هیچ بهانه ای چون معنای دیگر حکمت آنست که چیزی خود دلیل بر حقانیت خود آن باشد و قرآن از این قاعده مستثنی نیست . و خود قرآن وجود حقی است برای خودش چنین موجودیتی هرگز نمی تواند معطل باقی بماند و یا مورد قسم خداوند بزرگ قرار نگیرد .


 


در سوره ق آیه اول باز هم قسم به قرآن است اما این بار به قرآنی با مجد و عظمت خداوند قسم یاد می کند قرآنی که ظاهرش زیباست باید به ظاهر قرآن که زیباست دقت داشت که از چه باب به ظاهر قرآن پرداخته است یعنی اینکه اگر ظاهر آنرا با طلا مزین نماییم کفایت می کند ؟ یا باید چون طلا خیره کننده است ظاهر قرآن هم که به آن مراجعه می کنند خیره کننده و جذاب باشد تا بتواند انسانها را مجذوب خویش نماید اگر چنین قدرتی را قرآن نداشته باشد نمی تواند برای هدایت بشر نازل شده باشد باید به حقایق ظاهری قرآن حداقل نائل شد تا بتواند جاذب باشد و عظمت قرآن نیز به این است که دارای محتوای عظیم و دستوراتی عالی و برنامه ای حیات بخش و قیامتی حق  که اندرزهای حضرت رسول اکرم ( ص ) می تواند حق باشد خداوند به این قرآن قسم یاد می کند .


 


ماهیت این قسم ها به خود قرآن ؛ توجه بیش از حد به قرآن را نشان می دهد آنهم قرآنی که با مشخصات خودش روشنگر خودش می باشد و اهمیت خودش را باز گو می کند  ؛ آیا این حقیقت که خود قرآن به روشنی بیان کرده است می توانست پوشیده بماند برای مردم ؟؟ این سئوال پاسخش را زمان نشان داده است که حتی نزد انسانهای عالم بی حکمت هم پوشیده مانده است و حقایقش روشن نگردیده ؛ مگر کسانی که از دل و جان این کتاب را (( خواسته و خوانده و با آن بر خاسته )) باشند آیا ماهیت چنین قرآنی قسم یاد کردنی نیست ؟ آنهم از ناحیه خداوند مهربانی که بی هیچ چشم داشتی آنرا به ما ارزانی کرده است ؟ آیا منتظر ماندن جواب واقعی آن است که در اعصار گذشته وآینده بدون مراجعه بماند ؟؟ و حقایقش در هاله ای از ابهام باقی مانده تا مفسر حقیقی آن ظهور نماید ؟ یقینا چنین نیست ؛ وقتی که این کتاب تا این اندازه مبین یعنی آشکار کننده و بیان کننده می باشد .


 


و اما در آیه 75 سوره واقعه و هم چنین آیات  32 و 33  سوره مدثر قسم به ستارگان و مواقع قرار گرفتن آنان است که با نظمی خاص در جهان هستی قرار گرفته اند این از دو جهت قابل تعمق و تعقل است 1- نگرش رو به بالا و آسمان است و این عظمت و بزرگی خالق جهان هستی 2- چیدمان و نظم و ترتیبی است که در این عظمت وجود دارد که اگر غیر از این می بود ذره ای از این عظمت باقی نمی ماند ؛ این نظم حکایت از وجود ناظمی علیم و حکیم در قرآنی مجید و مبین و بزرگوار را دارد .


 


قرآن علم لدّنی اجمالی است که جامع ملکه حقایق است


 


 




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:51 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ