سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عبرت اندوزی به راه راست می کشاند . [امام علی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

ارسال پیامبران بر مدار حق برای بشارت و بیم و نکذیب این ارسال کفر بودن است

به نام خدا

توحید، سر منشا اصول دین حقی است مسلم ،‌یگانگی پروردگار حق است واضح ، اصول دین بر مدار این حق سیر به سوی حق بودن می پیماید و نبوت و امامت و معاد وعدالت را در دایره خویش جای میدهد ، اثبات حقانیت توحید همان اثبات حقانیت نبوت است واثبات حقانیت نبوت همان اثبات حقانیت امامت و ... زیرا همه از یک منبع سرچشمه می گیرند ...

 خداوند که مزین است به صفت حق برای اصلاح وبشارت و ترساندن مردم انسانی را برمی گزیند که این گزینش چون از سوی عالم مطلق است بر مدار عدل و عدالت و حق است و اما این حق شایسته ویژگیهایی است که خود حق بودن خود را در ذات دارد ،‌پیامبران مزین به صفاتی هستند که وجودشان حق بودنشان را گواهی میدهد ولی آنچه عده ایی را وادار می کند این حقانیت  را نادیده بگیرند نه منبع فیض رسول که کفر وجودی خود است ، هر چشم بینایی صفات پیامبران را می بیند و بر حقانیت راه و کلام و گفتار و منبع آنان گواهی می دهد ، اما وقتی حقی چون خداوند ( یگانه و مطلق ) حقی چون رسولان را می فرستد دایره وظایف این رسولان تا کجا است؟

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ 119 بقره

ما تو را بحق فرستادیم تا بشارتگر و بیم‏دهنده باشى و [لى] درباره دوزخیان از تو پرسشى نخواهد شد

 خداوند یک حدی را برای این حقوق معین کرده به عبارت دیگر هر حقی ابتدایی دارد و انتهایی ،‌ وحق پیامبری پیامبر تا انذاز و تبشیر است و آنان مسئول پذیرش یا عدم پذیرش نخواهند بود و این نیست جز احترام خداوند به حق اختیار انسان که حقی است بی نظیر برای نوع بشر، حقوقی که بر گردن ما است یا از ما بر گردن دیگری است ارتباطی ناگسستنی با هم دارند تمی توان حقوق اصول دین را از هم تفکیک کرد حقی که خداوند بر گردن ما دارد ارتباط تناتنگی دارد با اصل حقوق نبوت ، امامت و ... و حق ارسال پیامبران بی هیچ شکی حقی است که قران در ان مدار آن جای می گیرد محال است ادعا کنیم شیفته پیامبر یا امام معصوم هستیم یا ادعا کنیم طوق بندگی حق ر ابر گردن نهادیم ولی حق تلاوت و عمل به کتاب الهی را به جا نیاوریم

تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ  

این[ها] آیات خداست که ما آن را بحق بر تو مى‏خوانیم و به راستى تو از جمله پیامبرانى 252 بقره

 این همان معنای حدیث ثقلین است که خاندان رسول ( امامت و نبوت ) از کتاب الهی جدا نمی شوند ،‌

نتیجه :‌عدم رعایت حق قران نشان دهنده لغزش اعتقادی ما در اصل دین ما است که یقینی نشده در غیر این صورت انسان معتقد به اصول دین و مومن به حقانیت آن  انسانی است که حق قرآن را ادا می کند و ادای حق قرآن ...

به همین دلیل است که تکذیب پیامبران جایگاهی چون جهنم دارد زیرا تکذیب رسالت در واقع تکذیب همه اصول حقه حق است 

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ (5)   وَکَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (6) مومن

پیش از اینان قوم نوح و بعد از آنان دسته‏هاى مخالف [دیگر] به تکذیب پرداختند و هر امتى آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگیرند و به [وسیله] باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند پس آنان را فرو گرفتم آیا چگونه بود کیفر من 5و بدین سان فرمان پروردگارت در باره کسانى که کفر ورزیده بودند به حقیقت پیوست که ایشان همدمان آتش خواهند بود6

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَیُجَادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا 56 وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن یَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا   57  کهف

 پیامبران [خود] را جز بشارت‏دهنده و بیم‏رسان گسیل نمى‏داریم و کسانى که کافر شده‏اند به باطل مجادله مى‏کنند تا به وسیله آن حق را پایمال گردانند و نشانه‏هاى من و آنچه را [بدان] بیم داده شده‏اند به ریشخند گرفتند    56      کیست‏ستمکارتر از آن کس که به آیات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد پیشینه خود را فراموش کرده است ما بر دلهاى آنان پوششهایى قرار دادیم تا آن را درنیابند و در گوشهایشان سنگینى [نهادیم] و اگر آنها را به سوى هدایت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد57

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ 68 عنکبوتت

کیست‏ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا چون حق به سوى او آید آن را تکذیب کند آیا جاى کافران [در] جهنم نیست

 تکذیب پیامبران نفی سخن حق است جدالی با امر پروردگار



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: یکشنبه 88/4/28::: ساعت 9:1 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ