سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن گویید تا شناخته شوید که آدمى زیر زبانش نهان است . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الّرحمن الّرحیم

 

کلیه آیات : عنوان دوم   آیات 35 و 117 انعام - آیات 178 و 186 اعراف – آیه 23 رعد – آیه 36 نحل – آیه 57 کهف – آیه 8 فاطر – آیه 36 و 37 زمر – آیه 33 مومن – آیه 31 مدتّر – آیه 12 لیل – آیه 25 یونس – آیه 76 مریم

 

واژگان :

اکنّه : جمع کنان یعنی حجابها ، روپوش

وقر : سنگینی ، کری

نفق : سوراخ

سلّم : نردبان

یذر : واگذارد ، ترک کند

   

انعام : وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاء فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ    ? 35 ?     جزء 7 

و اگر اعراض کردن آنان[ از قرآن ]بر تو گران است ، اگر مى توانى نقبى در زمین یا نردبانى در آسمان بجویى تا معجزه اى[ دیگر ]برایشان بیاورى[ پس چنین کن]، و اگر خدا مى خواست قطعا آنان را بر هدایت گرد مى آورد، پس زنهار از نادانان مباش.

  اعراف : مَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلاَ هَادِیَ لَهُ وَیَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ    ? 186 ?     جزء 9

 

هر که را خداوند گمراه کند، براى او هیچ رهبرى نیست ، و آنان را در طغیانشان سرگردان وا مى گذارد.

 

  در آیه 35 انعام : انسانی که محرئم از لطف خدا ماند قابل هدایت نیست وهدایت اگر چنانچه گفته میشود که فقط دست خداوند است از آن رئست که فقط به واسطه قرآن این هدایت انجام می پذیرد و در تاکید به پیامبر که نوعی تذکر نیز هست برای پیامبر می گوید که برو نقبی به زیر زمین یعنی زمین را تا اعماق بسیار حفر کن و یا نردبانی درست کن تا هفت آسمان بالا رود ببین می توانی معجزه ای دیگر برای هدایت بیابی این ایه تذکر میدهد که هدایت هر چند بسیار سهل الوصول هست اما گاه بسیار دست نیافتنی است برای کسانی که محروم میشوند از هدایت و خود هدایت را به صورتی منحصر بفرد فقط از طریق قرآن نمایش میدهد و این روش خداوند است که هدایت را به طالبین هدیه و به محرومین از طلب هدایت نمی بخشد .

در آیه 117 انعام : نیز تاکید بر این دارد که کثرت انسانها مایه هدایت نیست زیرا فروغ و روشنایی عقل انسان محدود است و بسیاری از مطالب از دید عقل مخفی می ماند پس نمی تواند عقل انسان کاملا راه هدایت را و ضلالت را بشناسد و بر همین اساس هست که رهبران الهی تاکید فراوان بر اندیشه و علم دارد و بی علمی و نا آگاهی را عدم هدایت میداند با منطق قرآن هرگز کثرت عددی بر معنای صحیح بودن راه نیست و باید از علمی بی پایان تبعیت کرد که آنهم نزد خداستو بر همین اساس گفته میشود هدایت و عدم هدایت نزد خداست

آیه 178 اعراف : در آیه تاکید بر ضلالت انسان است زمانی که او خواسته باشد و آثار این ضلالت هم با خواست او بروز میکند

آیه 186اعراف : گفته شده کسکه ضلالت برایش رقم خورده و هدایت از او دور شده باشد این عمل باعث طغیان اسن و کسانی که طغیان م یکنند از دین خارج می شوند و تعبیر قرآن از چنین آدمهایی (( سر گردان )) اسن سر گردانی اوج بلا تکلیفی است که انسان وظایف خود را گم می کند و حتی وظایف مشخصه خود را و بد تر از این سر گردانی هم رها شدن به حال خویش است که دیگر هیچ چشم اندازی برای چنین افرادی نمی توان متصور شد .

آیه 36 نحل :  در تایید آیات قبل می فرماید بعثت پیامبران اختصاص به یک امت نداشته و برای همه امتها رسولانی فرستاده تا اثبات کند که اجتماعات بشری بدون گرایش به خدا اصلا قابل هدایت نیست چون نیاز که اصلی ترین مایه انحراف از هدایت هست فقط برای خداوند قابل شناسایی است و لذا باید برای این هدئایت از طاغوت اجتناب کرد و طاغوت عبارت است از (( شیطان ، بت ، حاکم جبار )) در نظر گرفتن این سه فاکتور بسیار جالب است که بدانیم که همه جوامع به دو دسته تقسیم می شوند 1- هدایت شوندگان 2- به ضلالت روندگان اما باید بدانیم که خداونمد استعداد هدایت یافتن را به انسان داده است و چنانچه بر پایه فطرت خویش گام بر دارد قطعا هدایت خواهد شد و در صورت هدایت نیافتن این صلالتی است که خود انتخاب نموده است و نباید آنرا منتصب به خدا کرد

آیه 104 نحل : در این آیه اثبات حقانیت هدایت است از طریق کلام خدا که اگر غیر از این نیز بود پیامبر نیز به آن ایمان نداشت لذا مهجور بودن از کلام الهی و پیامبران عین ضلالت خواهد بود برای انسان .

آیه 57 کهف : موعظه انسان توسط قرآن صورت می گیرد و دور شدن از این (موعظه ) و پند ستمکاری بوده و گذشته خویش را فراموش میکند و این فراموشی حجابی است بر دلها و سنگینی بر گوشها قرار میدهد و دو تا نفی ابد را در این ایه میاورد یکی واژه ( لن ) و دیگری هم واژه ( ابد ) برای هدایت نشدن این جماعت است پس دل به قرآن سپردن بسیار با اهمیت است .

آیه 8 فاطر : در این آیه میفرماید فهم کافر سرنگون شده است و دیگر انسان را هدایت نمیکند و عقل نیز مغلوب و میدانیم که فهم حاصل عقل است وقتی این دو دیگر قابل استناد نباشند چه چیزی برای انسان قابل تشخیص است ؟ این ماحصل انسان در اثر ( لجاجت و و گناه بسیار ) واقع میگردد .

آیه 36 زمر : در این آیه هم کافران برای پیامبر خط و نشون میکشند و هم خداوند برای کافران در هر دو صورت نفس عمل ترساندن خود نوعی راه تربیتی است که بیتوانیم عظمت خداوند را برای بنده سرکش متذکر شویم این همه مسئولیت است از پیامبری که به او وحی می شود و جای هر کسی هم کاملا مشخص است .

آیه 37 زمر : در این آیه باز هم بحث هدایت از زاویه دید دیگری است هدایت راهنمایی کردن است اما دو ویژگی مهم در آن نهفته است 1- اینکه بدانیم هدایت همراه لطف خداوند است 2- دقت در این لطف بکار رفته است .

آیه 31 مدثّر : در این آیه به تعداد افراد عذاب دهنده که 19 نفر می باشند در جهنم اشاره شده که مورد تمسخر کفار بوده و این نشان میدهد که موجودات جهان هستی به درستی قابل شمارش نبوده و به همین تعاد میتوان راه ضلالت را پیش رو داشت .

در خاتمه و در مجموع بررسی  همه آیات به نتایجی که ضلات برای انسان  به همراه دارد خواهیم رسید که عبارتند از

1-       محروم شدن از لطف خدا باعث هدایت نشدن است

2-       مهجوری و دوری از قرآن باعث هدایت نشدن است

3-       طالب نبودن افراد جهت هدایت باعث هدایت نشدن است

4-       عاقل نبودن انسان باعث هدایت نشدن است

5-       نداشتن صداقت با خداوند  باعث هدایت نشدن است

6-       طغیان گری در مقابل خدا باعث هدایت نشدن است

7-       نبودن پیامبر و باور نداشتن به اصل نبوت باعث هدایت نشدن است

8-       اطاعت از طاغوت باعث هدایت نشدن است

9-       نبودن موعظه برای انسان باعث هدایت نشدن است

10-    تکبر و گردنکشی در مقابل خدا باعث هدایت نشدن است

امید که تحت توجهات خود قرآن بتوانیم زوایای کوچکی از حقایق عمیق قرآنی را باز گو کنیم انشالله .

 

 

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 89/10/17::: ساعت 1:49 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ