سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان روزى درویشان را در مالهاى توانگران واجب داشته . پس درویشى گرسنه نماند جز که توانگرى از حق او خود را به نوایى رساند . و کردگار ، توانگران را بازخواست کند از این کار . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

  بسم الله الرّحمن الرّحیم

کلیه آیات    عنوان شانزدهم : 71 انعام ، 30 اعراف ، 4 حج ، 24 نمل ، 37 زخرف ، 25 محمد

انعام : قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ    ? 71 ?     جزء 7  

بگو> :آیا به جاى خدا چیزى را بخوانیم که نه سودى به ما مى رساند و نه زیانى ، و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم ؟ مانند کسى که شیطانها او را در بیابان از راه به در برده اند، و حیران[ بر جاى مانده ]است ؟ براى او یارانى است که وى را به سوى هدایت مى خوانند که <:به سوى ما بیا> .بگو <:هدایت خداست که هدایت[ واقعى ]است ، و دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

اعراف : فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ    ? 30 ?     جزء 8  

[در حالى که ]گروهى را هدایت نموده ، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است ، زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا، دوستان[ خود ]گرفته اند و مى پندارند که راه یافتگانند.

 

واژگان :

 نرّد : باز گردانده می شود

اعقاب : پاشنه های پا ، پشت سرها ، عقیده گذشته

نسلم : تسلیم شویم ، گردن نهیم

سعیر : آتش بر افروخته

وجد : یافتن ، دریافتن ، پیدا کردن

ادبار: نسبت ها ، پیشینه

 هدایت یک امر الهی و آسمانی و پاک است     ، اما برای رسیدن به این پاکی و بزرگی باید همواره از این خاکدان با همه نا پاکی ها و پلیدیهایش گذشت و هدایت را یافت ،  البته مسیر این گذر طولانی نیست زیرا اولین گام این است که  باید از شیطان درون و یا نفس اماره که همان شیطان کوچک می باشد و همیشه جان ما را مورد هجمه قرار می دهد دوری کرد اما آیا این مسیر به این نزدیکی که از درون هر کسی شروع می شود به همین سادگی خواهد بود ؟ .

یک سئوال اساسی ذهنم را همواره دچار چالش می کند که چرا این همه راههای گناه آلود که از خلقت انسان همواره انسان را مبطلا به خود کرده است و دقیقا هم همه این راهها را خداوند در قرآن گوش زد نموده و آنرا بسیار واضح و روشن بیان کرده و در واقع همه راهکارهای عملی مبارزه با این سیاهی ها را یاد آوری کرده چگونه است که در طول این تاریخ دیرینه نتوانستیم از حیله ها و طرفند های تکراری و تکراری شیطان و نفس اماره رهایی یابیم ؟ .

پاسخ به همه کجروی های انسان (( غفلت در عین غفلت )) از شیطان است که اگر به اولین غفلت راه پیدا کنیم غفلت از شیطان بسیار ساده و آسان خواهد بود اما چگونه است که ما این غفلت را پیدا نمیکنیم ؟ بازهم پاسخی ساده و اما سهل ممتنع پیش روی داریم زیرا این غفلت اول همان( غفلت از خداوند است ) و اگر این غفلت باید حل شود پس باید با خدا مانوس شد و این نیز راهی جز نزدیکی به قرآن ندارد و این همان سهل ممتنع است و این همان غفلتی است که دامن گیر ما بوده و هست و خواهد بود .

گاهی فکر میکنم چرا این همه سفارش برای شروع به هر کاری باید با ذکر ( بسم الله ) باشد خوب این کار ساده و کاربردی است اما چقدر عامل به آن وجود دارد و این هم همان سهل ممتنعی است که از آن یاد کردیم . عجایب بر خوردهای انسان با شیطان همانطور که عرض شد زمانی بروز میکند که حیله های مکرر و امتحان شده اقوام و جماعات و ملل های مختلف با شیطان باز از این انسان سر می زند و هرگز هم از خاطر و یاد انسان نمیگذرد که از همه تجربه های طول تاریخ بشری پند و اندرز بگیرد و این همه نزدیک شدن به شیطان و دیدن سر نوشت اقوام برای انسان عبرت آموز نمی گردد و دل انسان هم از نوشتن چندین باره آن خنگ نمی شود .

برای این همه بیخردی در مقابل شیطان و از طرفی طمع شیطان برای هلاکت مردم راهکارهای شیطان هموارهکار ساز شده تا شکار انسان برای شیطان آسانتر شود و خصلتهایی را از این همزیستی با شیطان برای ما ارث میگذارد که در جای خود برای هر یک از این صفات و خصلتها میتوان بحث مفصلی نمود اما این خصلتها عبارتند از 1- نخوت و غرور 2- تکبر و خود پسندی 3- نشناختن ذات خداوندی 4- نشناختن فلسفه وجودی پیامبران خدا  لذا باید بدانیم که هدایت خواستن ، از غیر خدا مثل بت و یا تبعیت از نفس گام نهادن در مسیر غیر تکاملی است که هیچ سودی برای انسان نداشته و اگر زیانی وارد نکند در چنین وضعیتی جز سر گردانی و حیرانی برای انسان چیز دیگری نصیب انسان نمی گردد .

مسیر هدایت برای هر کسی بقدری روشن و واضح است که هرکسی اگر از مسیر هدایت عقب نشینی داشته باشد و این مسیر را طی نکند (ضلالتش هم قابل رویت و هم قابل پیش بینی است) و این نیز خود از الطاف خفیه الهی است که میشود هدایت و ضلالت را دید و از آن مهمتر اینکه میتوان پیش بینی کرد .

لطافت و ظرافت هدایت مانند جام بلور چنان برای هر کسی روشن است که اصلا قابل انکار نیست و وضوح آن بقدری چشم نواز است که حتی در زندگی روزمره نیز قابل رویت است ، زیرا چنانکه خداوند متعال نویده داده است فطرت بشری همواره رو به سوی هدایت دارد مگر آنکه انسان خود دانسته از آن سر باز زند و خود را مستوجب عذاب الهی قرار دهد به جهت اختیاری که دارد .

کلام قرآن همواره هدایت را از طرف خدا محقق شده می داند و ضلالت را نیز بر انسان از طرف خودش و متاثر بودن از عوامل بیرونی نیز محقق شده می داند این عوامل بیرونی جدای از هوای نفس که متاثر از شیطان می باشد آتش افروزی نموده و همه این دنیا را با زیبایی هایش برای انسان زیبا و دلربا جلوه می دهد تا جایی که پیروی و دنباله رو بودن از این خواسته ها راحت ترین کار ممکن بنظر می رسد زیرا زیبا نمایی و جلوه نیکو دادن به کار ها برای انسان کاری عادی است و اغوی و فریب انسان با همه این زیبایی ها کار شیطان است که قسم خورده نزد پروردگار برای انسان است تا قیامتی که بر پا خواهد شد و این سختی راه را نشان می دهد همانی که گفتیم .

با توجه به نزدیکی راه و دشواری آن استفاده از واژه (شیاطین) به شکل جمع از آن رو می باشد که نشان دهنده آن است که در جهان هستی 1- همه آنچه که وجود دارد می تواند هدایتگر انسان به راه باشد و یا اینکه2- خود این پدیده ها بازدارنده انسان ازهدایت  راه هستند  لذا توجه به دنیا از دو دیدگاه بسیار بسیار در جهت هدایت قرار گرفتن انسان اهمیت دارد ، مجالست با شیطان که دیگر در این دنیا برای همگان روشن است می تواند آثار زیانباری را برای ما داشته باشد بزرگترین زیانی که از این رهگذر نصیب انسان میگردد همانا ( بلند بودن آرزوهای انسان ) در مجالست با شیطان است و این بلندی آرزو و خواسته های بشر به جهت بی پایان بودنش (( طول امل )) را به همراه خواهد داشت و در وادی این درازی آرزوها غفلتی خواهد شد که عمق آن برای انسان گم و نا پیدا خواهد بود و سر گشتگی حاصل نا میمون این طول امل است در پایان باید بگویم که بدون استثناء انسانها در دنیا و آخرت دو دسته می باشد و شق سومی نیز وجود ندارد 1- هدایت یافته و 2- هدایت نیافته با امید به هدایت خداوندی انشالله که در آخرت ما نیز از دسته راه یافتگان به درگاه حق باشیم .

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: دوشنبه 90/5/10::: ساعت 1:8 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ