سلام
با تبريک سال نو و آرزوي سالي نوراني براي همه دوستان خوبم:
فرصت اندک است و مجالي نيست... نميدونم فرصتهاي زندگي و بودن در اين سراي دنيايي چقدر هست و چطور ميشه فرصتهايي که از دست رفته رو جبران کرد ... ولي همينقدر ميدونم که خداوند مهرباني که اين محبت رو به ما داشت و اين جمع نوراني رو گرد هم جمع کرد، قطعا توانايي ادامه رفتن و رسيدن به مقصد رو هم انشاء الله به همه ما عطا خواهد کرد...
با نظر دوستان قرار بود بيام و درصد خطاهام رو بنويسم... در ميان اين جمع تنها کسي که هميشه عقب تر از همه حرکت ميکرده من بودم و شايد بزرگترين سهم از اشتباهات در اين ميان با من بوده و هست... با دوستان که صحبت ميکردم ، خدمتشون عرض کردم که شايد اون بعد خدايي مهرباني و گذشت و عفو دوستان خوبي چون شما باعث ميشد که با وجود اون همه قصور باز هم رويي براي برگشتن و نوشتن ((((هر چند اندک)))) داشته باشم.. هر چند که هميشه با مطالب همراه بودم و گاهي حتي لمس ميکردم ولي شايد به قول اين عزيز" ومدعي شديم که ما هم هستيم که از اول نبوديم سايه وار خود را براي رفتن به کسي چسبانده بوديم حال هر کسي هر راهي دارد برود همه به زندگيشان برسند ،هيچ کس وقت ندارد که فکر کند ، بنويسد يا بخواند ... " درسته شايد سايه وار ، ولي سعي کرديم باشيم و استفاده کنيم و ميدونم که حتي اگر به زور هم خودم رو اضافه کرده باشم باز هم راضي بودم که هستم... گاهي فقط سکوت... و گاهي فقط تفکر... که خدايي نکرده دوست نداشتم اون هم به عنوان منت تلقي بشه ، در هر صورت شايد از طرف من نوعي وسواس به خرج ميرفت تا از بين متون و تفاسيري که ميخوندم مطالب در خور و شايسته و مناسبي رو با نوشته هام همراه کنم ، بعد هم کمبود وقتي که به خاطر شرايط خاص خودم داشتم يکي از علل بود... ماشاء الله همه دوستان خيلي خوب و گاه با داشتن زمان کافي و تفکر خيلي ناب مطالبي رو مينوشتند که باعث وسواس بيشتر در انتخاب مطالب از طرف ساير دوستان ميشد.. مشکلات بزرگ ديگري هم باعث اين قصور و کوتاهي از طرف من بوده که مجال ديگري رو ميطلبه براي بيانشون... مطمئنم زماني که نياز به توکل داشتم خداوند اين توفيق رو داد که با توکل همراه بشم..همونطور که در بحث عدل و صبر و علم و قسم هم همينطور بود... به مصداق اون آيه معروف"والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا.." مطمئنا راهها رو خداوند به ما نشان داده و خواهد داد... به شرطي که "واعتصموا بحبل الله ولا تفرقوا..." اميدوارم که هيچوقت همه و از جمله اين جمع، به اندازه ذره اي هم از حبل الهي دور نشيم... (معناي حبل رو نوشتند: عبارتست از چيزي كه امتداد داشته و طولانى باشد، و وسيله رسيدن بمقصد و برآوردن مطلوبى بشود، در امور مادّى باشد يا معنوى...) پس به کم چيزي متصل نشديم که بخواهيم به راحتي ازش جدا بشيم... همه هستيم و نياز داريم به بودن و ماندن...
راه حلي که فعلا به ذهنم ميرسه: با توجه به اينکه دوستان قراره مطالبي رو در اون واژه هاي خاص بنويسند ، مثل اوايل فقط آيات مربوط به واژه استخراج بشه و هر کدام از دوستان اون تعداد آياتي رو که از کل آيات انتخابي ميتونن و علاقه دارن، براي نوشتن اعلام آمادگي کنن و با يکي از دوستان که فعالتر از بقيه هستند هماهنگ کنند که در چه فاصله زماني توانايي ارائه اون مطلب رو دارند ، اگر در اين فاصله زماني نتونستند و يا مشکلي پيش اومد که تا زمان مورد نظر قادر به ارائه مطلب نشدند به نماينده يا عضو فعال گروه اعلام کنند تا نفر بعد مطلبشون رو بگذارند و به همين ترتيب... هر چند که در اين پيشنهاد سهمهاي نوشتن مساوي نيستند ولي حداقل مزيت اين روش اينه که با طيب خاطر اون مطلب آماده ميشه ... اگر چيز ديگري به نظرم رسيد حتما با وجود عدم دسترسي به نت اعلام خواهم کرد...
منو ببخشيد و حلال کنيد که باعث عقب افتادن اين قافله نور بودم...
همه شما رو به خداوند بزرگ ميسپارم... محتاج دعاي خير همه دوستان هستم...
در پناه خالق خوبيها سلامت، پيروز و مستدام باشيد... انشاء الله