با سلام و عرض ادب
نوشته هاي دوستان رو که سر شار از محبت قلبي همگي نيسبت به هم بود همگي خوانديم و از دغدغه هاي فکري هم تا حدودي آشنا شديم و ديديم که اين بودن نياز همگي ماست و براي جمع بايد دعا کرد و به حق هم خداوند فرموده که دست او با جماعت است اما ما نبايد اين رو دست کم بگيريم و در آن هيچ اجباري رو نبايد ديد وقتي امري خير هست نا مهربانانه هست اگر بگوييم که اجباري در قلم و قدم نبايد باشد اگر خير هست پس خدا به تعبيري که قبولش ندارم ما رو به اين اجبار کشانده و يا به زبان لطف به ما لطف کرده پس چرا اون رو بايد اجبار بدونيم ؟؟ هنوز هم جوابي براي اين حرف تو ذهن عليل خودم پيدا نميکنم انشالله که درست بشه .
اما مهم اين است که يادمان باشد که همه با همه گرفتاريهاشون سعي در بودن دارن اگر بر اساس اين گرفتاري وظيفه من بر دوش ديگري سنگيني کرد بنظر شما چقدر قابل تحمل هست براي اون شخص فکر ميکنم بايد به جاي اينکه مسئوليت هاي خودمان رو به عهده ديگران بيندازيم و بگويم در آخر کار تقسيم کار ميکنيم بايد اينگونه بر خورد کنيم که مسئوليتي از دوش ديگران بر داريم اگر اين اتفاق مبارک بيفته همه براي مسئوليت خود جان فشاني هم ميکنند که نکند وظيفه اي از آنان ساقط شود اين رو از باب تذکر و تجربه اي که در اين مدت پيدا کرديم عرض کردم که انشالله به اميد خدا ديگر تکرار نشود البته بايد بگويم شرايط ها قابل درک هست هميشه و اگر مشکلي براي عزيزي پيش آمد حتما همه جمع کمک خواهند کرد اين فارغ از اون مسئله اي هست که عرض کردم ، به هر حال همه شرايط سخت و غير قابل پيش بيني رو با شرايط ديگر درک ميکنند چقدر خوب شد که بعد از مدتها تونستيم اينطوري با هم درد دل کنيم و نا گفته هايي رو بگيم براي شفاف تر شدن اين جمع و لطف خدا را که در بين ما در جريان هست بايد کوشش کنيم اين جربان هر لحظه قوي و قوي تر بشه انشالله موفق و سر بلند و سبز و شاد باشيد يا حق