خداوند مثالها را براي تقريب به ذهن آنقدر ساده بيان مي كند تا انسان با سيستم مغزي محدود قادر به درك آن باشد با توجه به مثال سنگيني حق و تشبيه آن به مواد با ارزش و باطل به كف روي آب با ساده ترين بيان تفاوت اين دو واژه سنگين را مي فهماند و اين مهم را كه باطل با سرعت نابود مي شود و حق بر اثر زمان پر ارزش مي گردد ... كف را هر ببنده ايي مي بيند و به راحتي متوجه آن مي شود ولي براي به دست آوردن حق چشمي تيز بين لازم است انساني خواهان و شجاع و تا اينها در كنار هم نباشد حق كشف نمي شود
چشمي تيز بين
علمي كافي
سعيي مطبوع
و شجاعتي نسبي
با اين ابزار مي توان به ته عميقترين و تاريكترين اقيانوسها رفت حق را از زير كفها بيرون كشيد و در معرض ديد انسانها قرار داد تا همه از درخشندگي آن انگشت تعجب به دهان بگيرند ... تنها بايد اهل حق به دنبال حق روان شوند ... اهل فهم حق ... راسخون في العلم ...
سلام
مي شود با علم باعث پوشاندن حق شد چون اهل كتاب داراي علم بودند ... باز مي رسيم به حرف گذشته كه بارها تكرار كرديم علم به تنهايي راه نجات نيست يك چيزي كنار اين علم بايد باشد ... تا انسان آگاهانه لباسي بر تن حق نكند تا آن را مخفي كند . شايد اين سير تحقيق بر واژه ها سير رسيدن به آن اكسير باشد كه بايد در كنار علم قرار بگيرد مثل عدل - توكل- اخلاص ... و در يك كلام ايمان ...
اما در مخفي كردن حق به شيوه اول انسان ياد يك شجاعت و گستاخي مي افتد ... يعني كسي آگاهانه وبا گستاخي لباسي مي سازد و آن را بر تن حقيقت مي كند ولي كسي كه چيزي را مخفي مي كند تا دست ديگران به آن نرسد لااقل گستاخي نفر قبل را ندارد
اين گستاخي باعث احساس غرور و سركشي مي شود و آدم را عاصي مي كند در برابر پروردگار ... جاي تعجب است كه اين گستاخي توسط اهل كتاب يعني عالمان انجام گرفته ...
باز هم تلاش شما ما را بر آن داشت كه با واژه اي ديگر از واژه هاي قرآني آشنا شويم و آن هم واژه اي به بزرگي حق ، سخن گفتن در مورد حق خيلي سخت چرا كه در دنيايي قرار داريم كه هر جاي آن را كه نگاه مي كنيم تمام ناحقي است و حق كمتر به چشم مي خورد .
ويژگيهاي زيبايي از حق بيان فرموديد اما نمي دان چرا ديدن و حس كردن اين ويژگيها در اين زمانه كمتر به چشم مي خورد شايدم به دليل قلب تيره خودم است كه ديگر نمي توانم حق را از باطل تشخيص دهم .
فرموديد حق خواهي و حق جويي به انسان شرف مي دهد . ببخشيد من كه هر چه به دنبال حق خواهي رفتم بيشتر خرد شدم تا اينكه شرف پيدا كنم . شايد خداوند تمام اينها را گذاشته براي آن دنيا كه آن روز روز اصلي است .
بحر حال باز هم از مطالب زيباي شما تشكر مي كنم .