با سلام
موافقم كه زماني مناسب براي اين بحث بگذاريم تا روشن بشه كه حدود اين تقليد چه اندازه هست و اصولا چه شرايطي بايد ژيش بياد تا شخصي بتونه با آرامش تقليد كرده باشه و رضايت قلبي نسبت به تقليد خودش داشته باشه مخصوصا با مسائل مستحدثه كه تا حدودي هم باب روز هست و با توجه به پيشرفت هاي علمي فراوان ايا هنوز هم بايد در مسائل دين تقليد نمود و اگر چنين هست حد و مرزش كجاست بنظرم اگر سئوال خاصي كه بشه اينجا پاسخ داد طرح بشه و براي بحث هاي كلي تر نيز بايد فكري بكنيم تا همه دوستان به اين جوابها برسند مخصوصا در باب اصول و فروع دين كه من خودم به شخصه احساس نياز دانستن دارم و براي بحث ها هم لحظه شماري ميكنم تشكر ميكنم از توجه شما يا حق
سلام
بر اساس نوشته اين پست در مورد اصول دين نبايد تقليد كرد ولي در مورد مساله ايي مثل تولي و تبري كه از فروع دين است تقليد امري ناگزير است و يا بقيه فروع دين اما مساله مهم اين دوره امر تقليد است ... و يژگيهايي كسي كه بايد تقليد از او صورت گيرد و ... انشالله زماني به دست آيد تا به بحث تقليد به عنوان يك حق از سوي مقلد و مرجع پرداخته شود ... و بحث مهم عقل در حق و رابطه آن در ميزان تقليد ...
براي همه دوستان سلامتي آرزو دارم بزرگوار اينچه كه در چهار بند استاد مطهري مطرح كرده بايد باشه و اونها حقوق هستند و قابل تغير نيستند اما اينكه چه ميزان از اين حقوق دز اين جامعه ما انجام ميشه رو الحمدلله همه به خوبي واقف هستند و اطلاعات اجتماعي همگي بسيار كاري است .
دكتر شريعتي فرق بين حقيقت و واقعيت رو اينطوري توضيح ميده ميگه حقيقت مسيحيت بايد برابري و برادري رو به ارمغان بياره اما واقيعت مسيحيت اينه كه در بارسلون در يك نيم روز حدود 300 هزار مسلمان رو هعمين مسحيت سرشون رو از بدن جدا ميكنه اين واقعيت هست كه اتفاق ميافته حالا هم همينطوره واقعا فرق هست بين(( حقيقت حق )) و (( واقعيت حق )) واقعيت اينه كه هيچ آموزشي براي احقاق حق برداشته نميشه و عجيب تر اينكه هميشه ميگن بي اطلاعي از قانون رفع اتهام از كسي نميكنه مسئله شما در مورد حقوق جا مانده در جامعه همانطور هست و خواهد بود لذا نگران پاسخش نباشيد و بدونيد كه مسائل حقوق را بايد بدانيم نوشتيم كه بدانيم انشالله
با سلام و عرض ادب فراوان
نمي دانم چرا مباحث حق بايد در زماني مطرح شود كه ما به وجود آن بسيار نيازمنديم . جامعه امروز ما تشنه حقيقت جويي است و اين مساله در شرايط خاص امروز بيشتر از قبل نيازش حس مي شود !!!
داوري به حق ما را از تقليد بدور مي دارد ، به راستي زمان آن رسيده كه از تقليد ها دوري كنيم انهم در مسائل اجتماعي و كمي جانب حق را بگيريم و كمي به آينده نگاه كنيم . و زيباتر آنكه اگر توكل كنيم راه حق برايمان اشكار مي گردد . مشكل اصلي اين است كه ما علم و توكلمان به خداوند بلند مرتبه كم است .
و اما در 4 جمله آخر كه از زبان شهيد مطهري بيان شده است سوالاتي مطرح مي شود :
1- آيا به واقع حقوق مردم از طرف حكومت رعايت مي شود ؟
2-آيا مسئولين حكومتي ما برنامه اي براي آموزش حقوق مردم به خودشان دارند ؟
3- آيا به راستي كسي مي تواند دراين وانفسا حق خودش را مطالبه نمايد ؟
4- آيا آيا آيا ........
باتشكر از زحمات شما