با سلام و ادب
پست نوشته شده به جهت اينكه تو شرح وظايف من نبوده و تعهد دوست و همراهي است كه به گفته هاي خويش هم متعهد نماند به اين رو در نهايت به نوشتن اجبار شدم و اين ضعف در نوشتار را كه خواهيد خوند از آن من است ، ايكاش نقد بر نوشتار رو ميتونستم بنويسم و شاهد حضوري بالنده از ايشان مي بودم ولي همه جمله هايي كه با (( ايكاش و شايد )) شروع ميشوند بوي نا اميدي و ياس فضا دل رو پر ميكند فكر ميكنم زبانم بسيار تلخ و گزنده است لذا به همين اندك بسنده ميكنم با آرزوي سلامت برا ي همگي