بسم الله الرّحمن الرّحیم

آیه عنوان سی و دوم : 22 قصص

وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسى رَبى أَن یَهْدِیَنى سوَاءَ السبِیلِ(22  )

و چون موسى متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم که پروردگارم مرا به راه مستقیم و راست هدایت کند (22)

واژگان:

عسی : امید است ، شاید

سواء :قد و مثل ، همتا ، یکسان ، برابر ، ما بین دو حد ، استثناء ، زمین هموار ، مرد فرو رفته شکمی که شکم و سینه اش در یک سطح باشد ، کف صاف پا ، سیزده یا چهاردهمین شب ماه ، جا و یا پارچه ای که طول و عرض آن یکسان باشد ، سخن یکسان میان ما و شما

تلقاء :برابر ، روبرو ، مقابل ، به میل و اراده و آزادی هر چه تمامتر ، دیدار ، جای دیدار و ملاقات

اگر هدایت را به عنوان یک چشم انداز بسیار زیبا و سازگار با روان و روح انسان در نظر بگیریم و آنرا غایت آرزوی بشریت در نظر داشته باشیم و این غایت آرزو را یک نهایت سر نوشت ساز برای آدمی محاسبه کنیم آنگاه به عظمت این کلام خداوندی که برای انسان در نظر گرفته شده و آن ( امید به هدایت ) است را بیش از هر زمان دیگری درک خواهیم کرد در آیه مذکور از واژه ( عسی ) استفاده شده که به معنای ( امید است ) و شاید که همه نشان از آن واژه امید را دارد و بیانگر امیدی است که در حتی در همه نا امیدی ها انسان را برای رسیدن به هدایت رهنمون می کند و معنی دوم یعنی ( شاید ) هم بیانگر این معناست که برای امید باید در حفظ آن بسیار بسیار کوشید و برای این کوشیدن تنها میتوان به لطف خداوند بزرگ امیدوار بود زیرا امید به رحمت حق و امید به پیروزی در راه تلاش رسیدن  به حق مقوم روح امید در انسان خواهد شد و با این امید و پیروزی سر نوشتی زیبا  برای انسان رقم خواهد خورد ، که هم مرضی رضای خدا و هم خشنودی انسان و سعادت او خواهد بود .

خواهشم را برای دقت معنای واژه ها مبذول دارید تا با چشم دل معانی دلگشا و فرح بخشی بیرون آمده از دل این واژگان را به خوبی درک کنیم ، تا زیبای این درک جان خسته انسان را بنوازد ، حفظ روح امید ، امید به لطف خدا ، امید به پیروزی ، امید در نا امیدی ، امید به رحمت الهی ، تقویت روح امید ، هر یک از این معانی  و تعابیر از دو واژه ( سواء و تلقاء ) بیرون خواهد آمد .

در عظمت کلام حق همین بس که واژه ( سواء ) دوازده معنای بسیار عمیق که همه سر شار از امید می باشد نهفته است برای بیان این زیبایی به یک نمونه از این معانی دقت کنیم ( جا و پارچه ای که طول و عرض آن یکسان باشد ) این خاصیت فقط در تعریف اشکالی مثل مربع و لوزی نهفته که خود لوزی نیز خمیده مربع است و فقط در این شکل است که یکسانی و یکدستی را از هر جهت و هر طرف انسان حس خواهد کرد و این همان امیدی است که کم و کاست برای هیچکس و هیچ موجودی خداوند بزرگ وا نگذاشته است و یا سایر معانی دیگر و یا هم چنین به واژه ( تلقاء ) .

زبان ساده اما بسیار عمیق قرآن با تدبر در آن امید به هدایت را در دلها مانند خورشید تابانی نگه خواهد داشت تک تک معانی استخراج شده از واژه های قرآنی هر چند خود به تنهایی موضوع سخن میتوانند باشند اما جان شیدا و عاشق هر قرآن پژوهی را خواهد نواخت این توفیق با مداومت در قرآن برای جان هر شیفته قرآنی بدست خواهد آمد انشالله .

بسم الله الرّحمن الرّحیم

کلیه آیات عنوان سی ام  : آیه 47 طه

 فَأْتِیَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ?47?

پس به سوى او بروید و بگویید ما دو فرستاده پروردگار توایم پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان مکن به راستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزه‏اى آورده‏ایم و بر هر کس که از هدایت پیروى کند درود باد    

واژگان :

اتی : پس بیایید

جئنا بآیه : معجزه آوردیم

اتبع : پیروی کرد

1. در این مطلب ما هم به تبعیت از قرآن که فرموده و در آیه مورد اشاره نیز هست بیان میکنیم که ( درود خداوند نصیب کسانی می شود که اهل هدایت هستند ) و پیروی میکنند از راههایی که به هدایت خویش و دیگران منتهی می شود ، در ملاحظه لفظ بیان این مطلب به ظاهر کمی سهل و آسان می نماید اما واقعیت بغیر از این است یعنی پیمودن راه فلاح و رستگاری آنقدر هم که بنظر می رسد ساده نیست بلکه ویژگیها و سختی های خود را دارد و در پیمودن این مسیر با توجه به آزار و اذیتهایی که وجود دارد و برای هر کسی به شکلی رخ می نماید باید صبر و استقا مت و تداوم بخشیدن به راهی که به هدایت خداوند ختم خواهد شد مد نظر گرفت و با توجه به جذبه های دنیایی کاری بسیار مشکل است و حضور و مداومت برای در نظر داشتن خداوند در همه شئونات زندگی رفتار کرد و می طلبد که ما همواره خداوند را ناظر بر همه اعمال و رفتار خود بدانیم .
2. بیان آیه و گفتار آیه با عبارت(( بگویید)) میزان انحراف فرعون از مدار هدایت و کوچک شماری او با توجه به همه ادعا های فرعون برای قدرت به خوبی آشکار است تا بی اعتنایی به خداوند را بر مدعای فرعون ثابت کند و از طرفی دیگر خطاب خداوند به فرشتگان خویش این است که به او یعنی فرعون بگویید که ما از طرف پروردگارت فرستاده شده ایم و این ادعای تو استحقاق همان بی اعتنایی خدا را دارد اگر او به عمق این مطالب پی ببرد و بداند که ادعای خدایی کردن در مقابل پروردگار عظیم الشان چقدر در ماندگی برای انسان دارد که در آیات قبل و بعد بیان شده است هرگز دست به این مدعای خدایی نمیزد .
3. تمثیل این آیه و خطاب خداوند به فرعون را باید برای همه اعصار و ازمنه در نظر گرفت و سنجید و عمیق بررسی کرد که آیا در شرایط مختلف زمانی و مکانی این ادعای تو خالی فرعون در حال حاضر قابل بررسی هست یا نه ؟ و آیا چنین ادعاهایی هم در این قرون اخیر قابل ذکر هست یا نه ؟ و ایا مصادیق چنین تفکر سخیفی در عصر امروز ما قابل رویت هست یا نه ؟
4. می بینیم که هیچکس از این موضوع در امان نیست و هر کسی به نوعی خود را در این مقام میتواند پیدا کند و یا حتی توسط مریدانی از شخص این ادعا بشود ، منتها بعضی از این موضوع در امان نبوده و هر کسی با هر خواستگاه فکری ممکن است خود را در این مقام پیدا کند ، اما بعضی نیز با تفضل خداوند از این مقوله خود بزرگ بینی کنده شده و گاه بعضی نیز همه دنیا و آخرت خود را هزینه چنین تفکری میکنند .
5. بهترین گزینه برای رهایی از چنین منجلابی فقط در خواست عاجزانه از خداوندی است که جز راه هدایت چیزی بر ما نمی پسندد و این هدایت بقدری شایسته همه جهان هستی است که با احترام موجهه شده و درود خداوند را به همراه دارد و این رسالت همه انبیاء خداوند است و دیگر مطلب هم این است که اگر این مسیر هدایت پیموده شود به حق سلامت دنیا و آخرت پاداش کسانی است که از هدایت الهی پیروی کنند .

بسم الله الرّحمن الرّحیم

کلیه آیات عنوان بیست و هشتم : 38رعد ،  9 و93 نحل ،13 سجده

واژگان :

قصد السبیل : راه راست

جائر : کج و ناراست ، ظالم

تسئلن : سئل ، حتما بازخواست می شوید

عّما: عن +ما : از آنچه ، در باره آنچه

لو شئنا : اگر می خواستیم

عنوان پست این است که اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند لذا در یک نگاه یکطرفه میتوان اینگونه در نظر گرفت که خدا نمی خواهد که هدایت شوند در صورتی که اگر به دقت به مفهوم آیه نگاه کنیم این برداشت خواهد بود که هدایت هم همواره دست خداست و باید یکی از نعمتهای خدا رو برای لطفش هدایت مردم در نظر گرفت نه از بابت تعیین تکلیف برای خداوند بلکه برای رسیدن به سعادت بشری است مانند سایر صفات خداوند چون بخشندگی ، و مهربانی که از صفات ثبوتیه خداوند است صورت می گیرد .

لذا اگر خدا میخواست مردم را به اجبار هدایت میکرد ، اما چون راههای انحراف نیز وجود دارد و همگی در اختیار برای انتخاب انسان هست و دیگر این انحراف راه خداوند نیست و بر همین مبنا و اساس است که خداوند راه هدایت را اجبار قرار نداده است و از ویژگیهای این بحث این است که خداوند ابتدا به ساکن و هرگز کسی را گمراه نمیکند مگر اینکه کسی مرتکب فسق نسبت به خداوند شود .

اما معنایی که برای فسق در نظر گرفته اند عبارت است از : عصیان ، نا فرمانی ، شورش و با توجه به این معنا هیچ گناهی بالاتر و بزرگتر از این معنا نیست که آنرا فسق نامیده اند بار معنایی بعضی از مفاهیم قرآن بسیار وسیع است و جزو همین لغات چیز دیگری نمیتواند باز گو کننده عمق مطلب باشد .

اگر انسان بتواند با درک درست و صحیح از استعداد های خدا دادی خویش و هم چنین توانمند یهای قوایی که باز آن هم هدیه ای از طرف خداوند است و هم چنین با توجه به تجهیزات مهمی که پیرامون او هست و او را احاطه کرده به این فرایند هدایت نگاه کند قطعا سر نوشت انسان یک سر نوشت بسیار رضایت بخش هم برای خویش و هم برای اطرافیان و در نهایت رضایت خداوند خواهد بود .

اگر این نوع نگاه به جهان در همه افراد جامعه شکل پیدا کند این موضوع در واقع میتواند یک جامعه توحیدی و در واقع (( امت واحد )) را تشکیل بدهد ، اگر خدا میخواست میتوانست این اما واحد را خود تشکیل بدهد اما ، باید دانست هرگز مفاهیمی چون وحدت ، امت واحد ، سعادت ، شقاوت ، مجازات و یا گمراهی درک نمی شد .

اگر روح و روان انسانی بتواند مانوس این حقیقت گردد که هدایت فقط از ناحیه خداوند سعادت دارد در واقع به تمام دغدغه های بشری خاتمه داده می شد و انسان با دیدی روشن و ضمیری آگاه و انتخابی صحیح از راه به هدایتی دست یافتنی می رسید و اما روی دیگر سکه اینکه اگر این مسیر طی نشود جهنم جایگاهی است که نصیب ظالمان خواهد شد فرقی هم در موجودیت آن موجود ظالم نمیکند که خواه انسان باشد و یا جن جایگاهی بیشتر از جهنم برایشان نمی توان متصور شد .