سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

کلیه آیات  عنوان بیست و ششم : 80 توبه ، 42 فاطر

 

اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ?80?

چه براى آنان آمرزش بخواهى یا برایشان آمرزش نخواهى [یکسان است‏حتى] اگر هفتاد بار برایشان آمرزش طلب کنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزید چرا که آنان به خدا و فرستاده‏اش کفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند (80)

 

 

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِیرٌ لَّیَکُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا ?42?

و با سوگندهاى سخت‏خود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هرآینه هشداردهنده‏اى براى آنان بیاید قطعا از هر یک از امتها[ى دیگر] راه‏یافته‏تر شوند و[لى  ] چون هشداردهنده‏اى براى ایشان آمد جز بر نفرتشان نیفزود   (  42  )

 

واژگان :

فلن یغفر : پس هرگز نمی بخشد

فسق : نافرمان ، خارج شده از اطاعت خدا

استکبار : تکبر و بزرگ طلبی

نفور : گریز و نفرت

احدی الامم : هر یک از امت ها ّ یکی از امتها

  

آنچه را که از نوع ارتباط منافق و مشرک با خدا خواهیم گفت دلایل هدایت نشدن این دو طایفه خواهد بود و اینکه چرا این دو فرقه هرگز هدایت نخواهند شد و به تعبیر قرآن که از واژه ( لن ) یعنی نفی ابد نمودن استفاده کرده است برای هر دویتای این نوع تفکر یعنی منافق و مشرک کلمه ( فاسق ) را قرآن استفاده کرده است .

اگر به این کلمه فکر شود پی خواهیم برد که این طایفه فاسق دو کار عمده در جهان هستی انجام میدهند که همین دو کار و یا هر یک از این دو کار باعث هدایت نشدن آنان برای ابد می گردد و هدایت نشدن آنان دلیل عمده آن می باشد این دو عمل عبارتند از 1- انکار خدا و در نهایت انکار ( توحید ) و یگانگی او 2- انکار پیامبران و در نهایت ( نبوت ) بنا براین دو اصل  ذکر شده از اصول دین در این جا رخ نموده و اهمیت آنان در جهت هدایت جوامع بشری ملموس می گردد .

بی جهت نیست که گفته شود اگر کسی یکی از این دو اصل را جهت هدایت نپذیرد هرگز هدایت نمی شود و عجب است که قرآن از این رفتار هدایت نشدن انسانهای فاسق با نام ( سّنت ) خداوندی نام می برد و در میان 70 بار استغفار در هر امری در مقیاس دنیایی چنین بنظر میرسد که  نشدن و انجام نپذیرفتن آن کاملا مشهود می باشد و کمتر کسی هست که به این مسئله رسیده باشد ، لذا برای فاسقان استغفار را امری نشدنی می نماید و برای آنان استغفاری وجود نخواهد داشت پس میتوان برای فاسق دو ویژگی مهم را بر شمرد و برایشان تصور کرد اول آنکه فاسق همواره قسم را به نا حق خورده و به هیچ عهد و پیمانی با خدا پیبند نیست و دوم اینکه انکار همه واضحات جهان هستی است و دوری از راه و رسم عبودیت خدا که شامل همه پدیده هایی که به نوعی با زندگی انسان در همه شئونات آن مرتبط می شود باعث هدایت نشدن فاسق است و همین امر باعث می گردد که انسان فاسق هرگز روی سعادت را به خود نبیند البته شاید این خوشی در چند روزه این دنیا نصیب آنان بطور نسبی برای انسان فاسق کردد اما هرگز سعادت ابدی شامل حال آنان نخواهد شد .

یک موضوع جالب دیگر که قابل بحث نیز می باشد پرداختن به واژه ( احد الامم ) است ، برای این واژه دو تعبیر در نظر هست اول اینکه ( از هر امتی کسانی هدایت یافته می شوند ) و دوم اینکه ( یکی از امتها هدایت یافته می شود ) که با هر دو تعبیر به بخشندگی عام و خاص خداوند باید استناد کرد ، این خود ظرافتهایی را یاد آور می شود که اشاره به رحمانیت و رحیمیت خداوندی دارد .

صرف نظر از این دو موضوع چنانچه انسان ایمان به خدا و پیامبران راستین او داشته باشد و این قلب انسان پر از امید به هدایت خدا گردد دیگر برای انسان مومن و مومنه تفاوتی در هدایت نخواهد داشت چه بصورت عام و یا خاص چون در هر دو صورت شامل انسان مومن می گردد ، که باز این هم خود نشانه دیگری بر اثبات هدایت نیافتن فاسقان به شکل ابدی آن خواهد بود خداوند انشالله ما را از سالکان راه و طریقت خویش و قرآن قرار دهد انشالله .

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 91/10/9::: ساعت 6:55 عصر

    به نام خدا

    ِانَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى

    الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ18 توبه

    مساجد خدا را تنها کسانى آباد مى‏کنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیده‏اند پس امید است که اینان از راه‏یافتگان باشند 18

    أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ 109 توبه

    آیا کسى که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است‏یا کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پى‏ریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‏افتد و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمى‏کند109

    بر اساس مطالبی که تا این زمان در باب هدایت نگاشته شد بر خود واجب می دانیم بر این نکته تاکید کنیم که توبه خود یکی از راه های هدایت و خود نشانه هدایت یافتن است ، خداوند به دلیل مهر فراگیرش نسبت به همه خلق باب توبه را گشوده و قبولی آن را بر خود فرض نهاده است پس ناامیدی از بخشش خدا جز برای تنبلان و دوستداران گناه نیست و انسانهای در راه، اگر گاه اشتباه کنند از درب توبه  به سوی نور خدا هدایت خواهند شد .هدایت به توبه می رسد و توبه هدایت را در بر دارد.

    2 آیه 18 و 109 سوره توبه به داستان ساخت مسجد ضرار می پردازد که توسط منافقین در زمان پیامبر روی داد و چون نیت بر آسیب رسانی به اسلام بود به دستور خداوند و به دست پیامبر خراب گردید

    این اتفاق نه منحصر به زمان رسول است که همه زمانها را در بر می گیرد ... از آنجا که معجزه قرآن تازگی است پرداختن به این مهم در همه زمانها لازم است که ظاهر مسایل دینی موجب دینداری صاحبان آن نیست که به گفته خداوند نیت تقوی وقرب الهی نشانه قبولی اعمال عبادی است ،

    مسجد در معنای عام محلی است برای عبادت ساختمانی که نماز در آن اقامه می گردد ولی در معنای خاص ان هر محلی که مکان سجده خداوند قرار بگیرد مسجد است ، و از آنجا که سجده بالاترین حالت عبادی مخلوق است هر عملی که نیت کامل تقوی الهی را در برداشته باشد نمادی از سجده می گردد وباید توسط کسانی که اهل تقوی و هدایت هستند صورت بگیرد تا مورد قبول قرار گیرد. ظاهر اعمال عبادی به نیتی غیر از قرب الهی مسجد ضراری است که به فرمان خداوند خراب می شود و این همان نابودی(هبط) اعمالی است که خداوند بارها در قرآن به آ ن اشاره داشته است .

    خداوند به صراحت در آیه 18 توبه نشانه هدایت را بیان داشته  

    1-    ایمان به یگانگی خدا

    2-    ایمان به معاد

    3-    انجام اعمال عبادی مثل نماز وروزه (با شرایطی که عنوان شد ، نیت قرب الی الله )

    4-    نترسیدن جز از خدا

    نترسیدن از خدا یعنی حق عمل کردن حق گفتن تحت هر شرایطی ...اینان جزء هدایت شدگانی هستند که خشنودی خدا را هدیه می گیرند .

    در آیه 109 خداوند به زیبایی نتیجه اعمال منافقان را بیان نموده

    می سازیم ولی در لبه پرتگاه سقوط ... عبادت می کنیم ولی در لبه جهنم ...الله اکبر

    باید در همه اعمال عبادی خود دوباره تجدید نظر کنیم که پایه هایش بر تقوی است یا بر لبه جهنم ...

    آیات خدا هر روز تلنگری است، هر روز خدا با ما سخن می گوید  به زبانی نو وشیوا هر روز تلنگر می زد که حسابرسی کن قبل از سقوط به پرتگاه و آیا قرآن چیزی جر معجزه است؟



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 91/3/25::: ساعت 11:32 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    کلیه آیات عنوان بیست و چهارم : 156 اعراف ، 45 یونس

      

    وَاکْتُبْ لَنَا فِی هَ?ذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ ? قَالَ عَذَابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ ? وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ ? فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ (156)

    و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرّر خواهم داشت! (156)

     وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ ? قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ (45)

    (به یاد آور) روزی را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) می‌سازد؛ آنچنان که (احساس می‌کنند) گویی جز ساعتی از روز، (در دنیا) توقّف نکردند؛ به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند! مسلّماً آنها که لقای خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند! (45)

     
     

    واژگان :

    هدنا : به حق باز گشتیم

    اصیب : می رسانم

    وسعت : فرا گرفت

    لبث : نماندن ، درنگ نکردن

    مهتدی : هدایت یافته

    واژه نوشتن در این آیات به معنای وجوب است که در بسیاری از آیات دیگر خداوند از این واژه نوشتن ( کتب ) استفاده نموده و این نوشتن و امری را دایر کردن فقط از ناحیه خداوند صورت می پذیرد برای روشن شدن مطلب در سوره بقره برای نشان دادن وجوب روزه می فرماید که نوشته شد بر شما روزه ( کتب علیکم الصیام ) پس هیچ نوشتن و امری از ناحیه  بنده و انسان اتفاق نمی افتد ، چون ما قادر نیستیم و نمیتوانیم برای خداوند تعیین تکلیف کنیم و این تسلیم بودن در برابر فرامین خداوند نشانه میزان ایمان و بستگی به باور انسانها ,و میزان هدایتی که از جانب خدا نصیبشان شده است  دارد تا بدانند که رحمت خدا چگونه در دو عالم شامل حال آنان شده است ، زیرا رحمت خدا در همه شئونات زندگی بشرو در همه ادوار زندگی او اعم از دنیا و آخرت جاری و ساری است و شامل حال همه بندگان خداوند هست و این نیز از الطاف  بزرگ خداوندگاری است .

    اما باید بدانیم که عذاب او با انتخاب ما هست و مقید شدن به عذاب خداوندی از این جهت است که افراد خود انتخاب کننده هستند نه خداوند و این ( اختیار با معنا ) برای انسان هم حامل پاداش خداوندی است و هم شامل عذاب او تا اختیار انسان معنای واقعی خویش را بیابد و براین اساس انتخاب است که تقوا پیشه کردن و زکات مال و هر آنچه متعلق به انسان است دادن انسان را بیشتر لایق رحمت خاصه خداوندی قرار داده و خطاب به این چنین انسانهایی بعنوان ( مومنین) نیز لطف اوست در شرایطی که این دنیا با توجه به قیاس با آخرت به اندازه یک چشم بهم زدن نیز نمی ماند آنگاه جایگزین آخرتی می شود که ( جاودانگی ) زیبا ترین صفت آن می باشد .

    و در واقع این کوتاهی دنیا و نا ماندگاری آن زمانی رخ نشان میدهد که به تعبیر قرآن در حد یک ملاقات و یا یک دیدار گذرا و کوتاه معنا و مفهوم زمان را برای ما از حقایق جهان هستی قابل درک میگرداند و بسیار روشنگر خواهد بود زمانی که کاربرد آن در اندازه هدایت انسان به شناخت صاحب قدرت مشخص و معین گشته و اندازه آن قابل لمس باشد . 

    از ویژگی این انسان همین قدر بس که میتواند در این فاصله زیست کوتاه در این جهان هستی هزاران بار بیشتر و با ارزش تر از این دنیا را برای خود خریده و کنار بگذارد تا زمانی که حقیقت این جهان هستی برای او روشن شود و اون زمانی است که انسان قابلیت جاودانه زیستن را یافته است .

    عجیب تر این است که اصرار ورزیدن به گناه طبق آیات لیاقت ، یافتن هدایت را از انسان صلب می کند و باز هم عجیب تر اینکه هدایت یافتن هر کسی بسته به لیاقت ذاتی خود اوست ، و این لیاقت زمانی از اسنان صلب می شود که خود او اصرار به گناه ورزیدن داشته باشد و در نهایت بازنده کلیه سرمایه های انسانی خویش در روز قیامت خود اوست که با انکار لقاء و دیدار خداوند خواهد بود و این نعمت صلب شده از او عذابی خواهد شد برای بشر در قالب جاودانه آن .

    ودر پایان جز او هیچ موجودیتی شایسته اندازه گیری میزانهای انسانی  نیست ،  همان وجودی که انکار دیدارش در روز قیامت مساوی است با از دست دادن همه سرمایه های خویش ، در بحث آخرت چون شامل زیستن جاودانه انسان هست و این انسان با همه نشانه های دنیایی در آخرت حضور پیدا می کند ، لذا بنظر می رسد که در آن زندگی جاوید نیز باید از لطف او محروم نبود و یکی از الطاف خدا نیز هدایت اوست و امیدواربودن  به هدایت او حتی در آخرتی که به تعبیری همه چیزش روشن میشود هم چشم امید انسان را به رحمت او خواهد دوخت انشالله .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: سه شنبه 91/1/15::: ساعت 5:3 عصر

       1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ