سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، پیشوا و پرهیزگاران، سروراند و همنشینی آنها، مایه فزونی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا

 53بقره 44 مائده -46 مائده -91 انعام 154 انعام-154 اعراف-2 اسری -49 مومنون- 43 قصص- 23 سجده

از آنجا که هدایت امر نافذ خدا در همه ی هستی است در هر زمان برای رسیدن به این مهم پیامبران به رسالت مبعوث شدند وبرای رساندن کلام خداوند کتاب بهترین وسیله هدایت همراه آنان آمد ،‌ این مهم در کلیه اعصار وجود داشته است ، از سوی دیگر فطرت انسانها خدا جو بوده و درا ین امر مشترک است بنابراین باید فرامین الهی مشترک باشد تنها تفاوت در نوع بیان متناسب با هر اعصار است ، اما کلیات یکی است در قرآن هنگامی که از کتب الهی نام برده شده ویژگیهای مشترکی از آنان بیان شده که در ذیل به آنان اشاره می شود

1-کتب الهی وسیله هدایت است :

وَآتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلًا 2اسرا

کتب الهی قوانین مکتوب پروردگاراست برای هدایت انسانها به بیان دیگر اصول دین به صورت مکتوب در اختیار انسان گذارده شده تا انسان به نسیان گرفتار نشود ، اما انتهای این هدایت کجااست ؟ چه وقت می توان گفت که انسان به این هدایت دست پیدا کرده است ؟ در این آیه به این موضوع اشاره شده است زمانی که انسان بر اساس فرامین و دستورات الهی به هدایت می رسد این هدایت در همه زندگی او جریان می یابد و انسان در همه امورات به خداوند توکل می کند و او را وکیل قرار می دهد و چون توکل تنها یک لفظ نیست و یقین قلبی و عمل به خواست خداوند است توحید عملی جریان زیبایی در هستی انسان می یابد چنان که لحظه لحظه زندگی در یاد خدا و انجام فرامین خدا با سرور می گذرد و این است انتهای نور وهدایت .

توکل ماحصل هدایت است که به توحید عملی ، یقین قلبی ،‌آرامش روحی می رسد ... یعنی همان بهشتی که خدا وعده داده

طعم بهشت خدا را با نور هدایت در سایه سار توکل در دنیا می توان چشید.

2-کتب الهی فرقان است  :

  فرقان در معنا یعنی جدا کننده و در بیان خداوند یعنی جدا کننده حق از باطل ، کتب الهی و به ویژه قرآن به دلیل کلام حق بودن فرقان است ،‌قرآن به کلام خود خداوند کتابی است که هیچ چیز در آن فرو گذار نشده است به سبب چراغ هدایت و وسیله جدایی حق از باطل محسوب می گردد ، اگر بخواهیم ببینیم کدام عمل به حق نزدیکتر یا دورتر است میزان کتاب کافی است .

3-کتب الهی روشنایی است :

 وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ

4- وسیله حکم است :

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ44 مائده 

 کتب الهی قاضی وحکم کننده هستند کسانی که خود قاضی و حاکم هستند باید برای حقانیت حکم خود وسیله شناخت داشته باشند که بدون تردید این وسیله به خصوص در زمان قطع وحی با بشر کتب الهی است و از آنجا که قرآن کاملترین کتاب است که در آن تحریفی صورت نگرفته تنها و مهمترین وسیله حق است ، اگر حضرت علی (ع) توان قضاوت بر پایه حق را داشت برای اینکه افضل ترین فرد برای دستیابی به احکام خداوند پس از رسول خدا بود قضاوت بدون توجه به احکام قران راهی به حق و عدل ندارد و این قضاوت نه برای تنها قاضیان است که همه انسانها به نسبت حکمی که در زندگی می کنند باید به شناخت قران برسند و بر پایه ان قضاوت کنند و چقدر سخت است این قضاوت و چقدر آسان همدیگر را مورد قضاوت قرار می دهیم . 

 

5- اندرز و موعظه است برای متقین:  

وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ  مائده46عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [=پیامبران دیگر] درآوردیم در حالى که تورات را که پیش از او بود تصدیق داشت و به او انجیل را عطا کردیم که در آن هدایت و نورى است و تصدیق‏کننده تورات قبل از آن است و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است 46 مائده

قران تنها موعظه است برای متقین ، نه همه مردم موعظه زمانی به کار برده می شود که فرد از آن گفتار استفاده کند برای یا توبه از افعال بد گذشته یا راه یابی به مسیر خوب در آینده و این ممکن نیست مگر این فرد در راه باشد اعمالی را انجام داده باشد ، روحی آماده و فطرتی پاک داشته باشد اما این هم نسبی است میزان استفاده از قرآن امری است نسبی هر کس به تناسب پاک بودن و سعی در ایمان قرآن را می فهمد .

 

6- رحمت است برای کسانی که ایمان می آورند:

  ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِیَ أَحْسَنَ وَتَفْصِیلًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ 154انعام  

اگر چه کتب آسمانی تنها موعظه است برای متقین ولی رحمت است برای همه مردم ، کتب آسمانی از جمله قران نور است برای هدایت و سعادت انسانها و زندگی شیرین ابدی و مگر رحمت غیر از این است ؟ وقتی خداوند رحمت جاریه است برای خلق کتب آسمانی وسیله رسیدن به این رحمت است و از خدای رحمان جز این رحمت انتظار نمی رود.

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: یکشنبه 90/3/1::: ساعت 12:25 عصر

    به نام خدا

     64 قصص- 57 زمر

    أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ 56أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ 57تا آنکه [مبادا] کسى بگوید دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم بى‏تردید من از ریشخندکنندگان بودم (??) یا بگوید اگر خدایم هدایت مى‏کرد مسلما از پرهیزگاران بودم (??) زمر

    حسرت یعنی پشیمانی از انچه که از دست رفته  ، گاه به دلیل سپری شدن زمان انجام کار این حسرت ره به جایی ندارد و عذابی است بر اشتباهات، قیامت به دلیل اینکه زمان جبران و زمان انجام  فعل نیک نیست حسرت بر گذشته هیچ فایده ای نخواهد داشت و نماد عذابی می شود که انسان خود را سرزنش می کند و راه هم به جایی ندارد ، از انجا که قرآن کتابی است که هیچ چیز در آن فرو گذار نشده و از همه راه های ممکن برای هدایت استفاده می کند این پرده از قیامت را برای ما کنار زده و یوم الحسرت را به زیباترین شکل یاد اور شده است ، حتی سخنان اهل حسرت ، سخنان رد و بدل شده بین انسانها و فرشتگان ، انسانها و خدا لحظه لحظه جلوی دیدگان ما است برای دوری از حسرتهایی که در قیامت منتظر ما هستند .( خبر از آینده یکی ازظریفترین راه های هدایت است که خداوند در قرآن بسیار از آن استفاده نموده و تنها چشمی روشن بین باید تا این راه زیبای هدایت بر ما روشن گردد.)

    یکی از نامهای روز قیامت یوم الحسره است

    وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ 39مریم

    خداوند به پیامبر دستور میدهد انسانها را از روز حسرت بیم دهد روزی که عدل خدا بر پا می شود و انسانها به سبب عدم هدایت حسرت می خورند که کاش ما نیز از هدایت شدگان بودیم .

    به نظر می رسد چون یکی از نامهای روز قیامت یوم الحسرت است این حسرت خوردن فراگیر باشد و جز مخلصین همه انسانها به ان دچار باشند هر کس به نسبت عملی که می توانسته او را قدمی جلو برد و از آن دوری گزیده دچار حسرت می گردد، حتی اهل بهشت که مقام بالاترین خود را می بینند حسرت می خورند که کاش جای افضل تری داشتند ، اما کسانی که هدایت را نپذیرفتند گروه اصلی حسرت خورندگان می باشند

    برخی از کسانی که دچار درد حسرت در روز قیامت هستند

    کسانی که ایمان نمی آورند :

     

    وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ 39مریم

    کسانی که از فرامین الهی سر باز می زنند و فرمان خدا را اطاعت نمی کنند و زیر چتر ایمان قرار نمی گیرند  به طور کلی از کسانی هستند که در روز قیامت دچار حسرت می شوند ،ایمان نداشتن یک امر کلی است و شامل تمام اعمالی است که بر ضد فرمان الهی باشد :

    وبه طور جزئی تر :

    1-   مشرکان

    وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءکُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَهْتَدُونَ 64 قصص

        [به آنان] گفته مى‏شود شریکان خود را فرا خوانید [پس آنها را مى‏خوانند] ولى پاسخشان نمى‏دهند و عذاب را مى‏بینند [و آرزو مى‏کنند که] اى کاش هدایت‏یافته بودند (??)قصص

    2-   کافران

    3-       کسانی که دارای خود را خرج می کنند تا راه هدایت را بر مردم ببندد.

    إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ 36انفال

    4-غافلان

    5- منکران قیامت

    قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ یَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِیهَا وَهُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ 31 انعام

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 90/2/15::: ساعت 11:13 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    کلیه آیات عنوان دهم  : 53 بقره ، 157 انعام ، 52 اعراف ، 28 فتح ، 159 اعراف

    بقره : ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ   ? 52 ?     جزء

    و آنگاه که موسى را کتاب و فرقان[ جداکننده حق از باطل ]دادیم ، شاید هدایت یابید.

    انعام : أَوْ تَقُولُواْ لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْکِتَابُ لَکُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بِآیَاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یَصْدِفُونَ    ? 157 ?  

      اگر کتاب بر ما نازل مى شد، قطعا از آنان هدایت یافته تر بودیم <.اینک حجتى از جانب پروردگارتان براى شما آمده و رهنمود و رحمتى است .پس کیست ستمکارتر از آن کس که آیات خدا را دروغ پندارد و از آنها روى گرداند؟ به زودى کسانى را که از آیات ما روى مى گردانند، به سبب[ همین ]اعراضشان ، به عذابى سخت مجازات خواهیم کرد.

    واژگان :

     اتینا : دادیم

    بیّنه : حجت روشن      

    صدف : نسنجیده روی گردانیدن ، اعراض کردن

    نخزی : جزا می دهیم

    فصّلنا : شرح کردیم ، جز به جر بیان کردیم

    یهظره : پیروز کردن ، غلبه کردن

    آنچه که باید بدو صحبت به آن توجه کرد دو واژه (( کتاب و فرقان )) است هر چند که گفته شده فرقان نام دیگر کتاب خداست اما در اینجا اشاره مهم آن به دین است بعنوان مجموعه قوانین الهی برای زندگی بشر که برای تفکیک  بین واژه کتاب و فرقان که در همه ادیان هست که کتاب شرح وظایف و باید ها و نباید هاست و فرقان نیز قدرت تشخیص وانجام در شرایط زمان و مکان می باشد رابا حرف عطف ( و) بکار برده و از این رو می توان فهمید که کتاب خدا آگاهی کلی برای هدایت همگانی است که خداوند از هیچکس دریغ ننموده و این مسیر را برای هدایت عامه مردم و بشر فراهم کرده است و این همان هدایت همگانی است که بسیار حائز اهمیت است و هیچکس نمی تواند منکر آن شود که برای من مثلا هدایتی نبوده است و خداوند رحیم مرا به خودم وا گذاشته است و اگر چنانچه بتوان این لطف خدای را درک کرد خداوند آنگاه نعمت فرقان یعنی اینکه بدانیم چه باید بکنیم و از چه مسیرهایی برای رفتن و به سر منزل مقصود هدایت رسیدن را استفاده کنیم ، لذا بر همین اساس در ایات اشاره به کتاب که هم حّجت بالغه خداوند و هم رحمت بی منتهای الهی و هم سعادت دنیا و آخرت یعنی هدایت می باشد اشاره در خور فهم ما داشته است .

    لذا کتاب خدا بر اساس علم و آگاهی و بینش و دانش و فهم از جهان هستی تفصیل داده شده است و بر این اساس کتاب خداوند یعنی حق ، و حق خداوندی ، یعنی هدایت و ، هدایت انسان یعنی سعادت ، انسان هدایت شده و گرویده به هدایت قطعا از عدالت هرگز عدول نخواهد کرد و زندگی خویش را بر اساس همین عدالت هست که به سعادت خویش پیوند می زند .

    کتاب خدا فصل مشترک و اتمام حجت است برای همه انسانها و در آن پر هست از دلایل محکم و بعد از آن تشخیص برای زندگی از این روست که گفته می شود ( غلبه دین  ) و در واقع اسلام از وعده های تخلف نا پذیر کتاب خداست .

    لذا لازم تر این است که بدانیم تحقق همه وعده های خداوندی اصلا نیازی به شهادت دادن و یا گرفتن از کسی نداشته و ندارد و خود قرآن در واقع بزرگترین شاهد است چون تخلفی در آن نیست ، کتابی که با ارزش ترین موجودیت هر انسانی در روی کره خاک می تواند باشد به شرط آنکه این کتاب جهت همه زندگی انسان بر گزیده شود و از این مهجوری حق در بین ممالک اسلامی در بیاید .

    هر چند هر انسانی وظایف غیر از خود هم دارد اما اگر هر انسانی جهت دست یابی به اهداف خود در زندگی این کتاب را برگزیند آنگاه جهان دارای وحدتی خواهد شد که در نوع خود بی نظیر است ، و این همان ( حبل متین ) است که در خود این کتاب هم به آن اشاره شده است و به خوبی نقش آن در هدایت انسان مشخص می گردد .

      



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 90/2/10::: ساعت 11:50 صبح

    <   <<   6   7   8   9      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ