سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، عمل کردن به هشت صفت را به او الهام فرماید : چشمْ فروپوشیدن از محارم خدا، ترس از خداوند ـ جلّ ذِکرُه ـ، شرم، بردباری، شکیبایی، امانتداری، راستی و بخشندگی . [امام صادق علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا


 


 


 معنای واژه کوثر :


 


هر چیز فراوان و متراکم ، شخص بزرگ و پر خیر و بخشنده ، نام نهری در بهشت ، نوشیدنی گوارا


 


 


مقدمتا عرض میکنیم که برای حضور در قیامتی که به اندازه یه چشم بهم زدن خواهد رسید باید شاهدانی را انسان برای این قیامت داشته باشد و خداوند مهربان کوثر وجودی حضرت زهرا ( س) را شاهدی برای قیامت ما در نظر گرفته است که شفاعت امتی را بکند که دوستدار اهل بیت و دشمن سر سخت دین هستند و این نعمت در کوثر پیامبر به ودیعه گذاشته شده است و خوشبخت امتی است که کوثر دارد که شفاعتش را در قیامت و محشر خدا خواهد کرد و رو سفید کسانی هستند که محبت زهرا ( س) پیامبر را دارا می باشند که خود فرمود کسانی که دوستدار زهرای من باشند اهل بهشتند،  این شاهد شفیع روز قیامت است انشالله آیات سوره را در چند بخش و به اختصار بیان میکنیم .


 


 


 


1- گفتیم حکمت هدیه ایی است از جانب خدا به سوی انسانی که ظرف وجودش از بدیها پاک است ، ظرف پاک لایق هدیه الهی  می گردد . رسول خدا (ص ) که صاحب وجودی پاک بود صاحب حکمت پروردگار و کتاب عظیم قرآن گردید ، علاوه بر حکمت و علم پروردگار ، خداوند پاداش خیر وجودی پیامبر(ص) ، هدیه ایی به ایشان عطا کرد که تنها ظرف وجودی پیامبر شایسته آن بود و توانایی پذیریش آن را داشت ، خداوند کوثر را به پیامبر(ص) عطا فرمود .


إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (1)


2- گفتیم همه گناه ها و شرها از بی علمی نشات می گیرد ، انسانی بی علم هدیه خداوند را درک نخواهد کرد و از رسیدن به وصل خدا و صلاه عاجز خواهد بود ، علم ریسمانی است برای رسیدن به معرفت خدا و خود خدا ، همان گونه که علم وحکمت باعث ازدیاد یقین انسان و بالاخص پیامبر (ص) است ،کوثر نیز ریسمانی است که پیامبر را به خدا بیشتر وصل می کند ( کوثر مرهم همه آلام رسول خدا در همه عمرشان بودند ... هدیه ایی که خدا برای آسایش پیامبر به ایشان عطا فرمود ، در طی همه رسالت پیامبر (ص) همه بدیها یک سو وجود نازنین ودستهای مرهم فاطمه(س) یک سو )


فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (2)


3- هر علمی که به انسان می رسد چون روشنایی است و پله ایی برای رسیدن به مقامهای بالتر وحسنات بیشتر ، شکری لازم دارد ، هر علمی دوری از گناه ورضی الله را در پی خواهد داشت وانسان عالم ناگزیر از شکر است ... و هدیه کوثر نیز شکری دارد که تنها از وجود نازنین پیامبر(ص) ساخته است ولاغیر ...خداوند دستور صلاه می دهد که خود شکری است اموخته شده از بالاترین آسمانها بر زبان انسان ، وهیچ شکری حد هدیه کوثربر زمین  نیست مگر صلاه انسانی چون پیامبر(ص).


فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (2)


 


4- گفتیم علم به تنهایی خیری در بر ندارد وچه بسا علم غرور و.... در پی داشته باشد ،(یقین عامل رسیدن به درجه نهایت علم است ) نعمت ها تنها زمانی  باعث رسیدن به کمال می شوند که در صراط مستقیم قرار داشته باشند تنها در این صورت یک نعمت که در صراط مستقیم به حسنه بیانجامد ده حسنه دیگر را در پی خواهد داشت ... که کوثر نعمتی بود که چون به سوی نور ره گشوده بود 12 معصوم را به زمین هدیه داد تا هستی منت دار همه خوبی او باشد ، اینچنی کی کوثر پیامبر در زمین به سوی کثرت ودر عین حال به وحدت خدا می رسد ونعمت یاوه گویان به بلا تبدیل می گردد و نامی از آنان در زمین باقی نخواهد ماند ... چه بسار دارندگان علمی که بر گوش وچشم وقلبشان مهر نهاده شده که سودی از علم نمی برند ...


در یک سو فاطمه (س)  است  و درسوی دیگر همه ابترها از نعمت پروردگار


إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)


و چه کس شایسته تر از ساقی علم لدونی خدا جز باب علم ؟ که فاطمه (س) کوثر علم است و جزای حسنه پیامبر ( س)  وعلی  ( ع ) در هر دو عالم ساقی این علم ابدی .




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:36 صبح

    به  نام خدا


     


    معنای واژگان :


     


    تولی : دوست داشتن ، نهمین اصل از فروع دین ، دوست داشتن انچه خدا دوست دارد ...


    تبری : برائت ، دور شدن ، دهمین اصل از فروع دین ، دور بودن و انزجار از آنچه خداوند دوست نمی دارد .


     


    مهمترین عاملی که در تولی وتبری نقش دارد وباعث می شود خدا ولی انسان باشد قرآن کریم است


     


     إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ ?196?


     


    (اما) ولی و سرپرست من خدائی است که این کتاب را نازل کرده است و او سرپرست همه صالحان است. 197 الاعراف


     


     ان ولیی: آن کسی که من تحت ولایت اویم و او کارهای مرا به عهده دارد


    الله : آن مبدا، خدا است


    الذی نزل قران : ولی من خدایی است که قران را نازل کرد ( تنزل داد به حدی که برای انسان قابل فهم باشد )


    وهو یتولی الصالحین : ولی رسول که قرآن را فرستاد ولی صالحین است .


     


    بهترین راه برای اینکه خدا ولی انسان بشود آن است که انسان صالح بشود ، تا صالح نشود تحت ولایت الله قرا نمی گیرد و خدا هم تولی او را نمی پذیرد ، و راه صلاح هم تنها انس با قران است .


    قران خود علم هدایت است ، بنابراین با این علم می توان به ولایت خدا رسید و بی این علم تولی وتبری معنا نخواهد داشت


     


    وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ?52?


     


    و در حقیقت ما براى آنان کتابى آوردیم که آن را از روى دانش روشن و شیوایش ساخته‏ایم و براى گروهى که ایمان مى‏آورند هدایت و رحمتى است .52الاعراف


    اگر ولی کسی خدا شد برای او چه می کند ؟


     


    اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?257?


    خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند    بقره 257


    در مورد اصل تولی وتبری توجه به چند نکته ضروری است .


    اولا : تولی وتبری خود مقامی است که بعد از سعی وکوشش و طی کردن مراحلی به انسان داده می شود


    جذب ودفع ( مخصوص موجوداتی غیر از انسان ) – شهوت وغضب – محبت و عداوت – ارادت وکراهت – تولی وتبری


     


    ثانیا : انسان موجودی نیست که تنها با علم واگاهی کار کند بلکه علم و آگاهی زمینه ساز تولی و تبری است .


     


    ثالثا : علاقه انگیزه حرکت است  و علم سمت وسوی این  محبت را مشخص می کند .


     


    علم تولی وتبری ایجاد می کند ، تولی وتبری یقین عالیتر و یقین افعال صالحه وکمال


    افعال صالحه سبب ساز پاکی وجود و بالا رفتن ظرفیت ویقین عمیقتر ویقین تولی وتبری بیشتر و به همان نسبت علم افزونتر و کمال .


    رابعا : اگر به طور دقیق به اصول دین نگاه کنیم هر یک از اصلهای اصول دین راهی است برای رسیدن به کمال.اعتقاد به توحید ونبوت و امامت و معاد و عدل  ، یقینی است برای رسیدن به کمال در پس طی مراحل ان، و همه فروع دین وسیله افزایش این یقین وگذشتن از اصول دین و فنای فی الله ، در بین اصول وفروع دین دو اصل تولی وتبری عامل حرکت و انگیزه این حرکت است و این انگیزه بی علم به طور کلی ،وعلم خاص کتاب هدایت ، ابتر می ماند باید بدانیم که تولی و تبری بعنوان دو صفت مطرح بوده که با تمام صفات درونی انسان بر خوردی جدی داشته و این از اهمیت خاصی این دو صفت را بر خوردار می گرداند .


     


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:35 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


          آیات 19 سوره آل عمران و 27 سوره نحل


    إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَاً بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِسَابِ (19)


    در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است (19)


    ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَالسُّوءَ


    عَلَى الْکَافِرِینَ (27)


    سپس روز قیامت آنان را رسوا مى‏کند و مى‏گوید کجایند آن شریکان من که در باره آنها [با پیامبران]مخالفت مى‏کردید


    کسانى که به آنان علم داده شده است مى‏گویند در حقیقت امروز رسوایى و خوارى بر کافران است (27)


         


             واژگان سوره ها


    خزی : خوار و ذلیل شد ، در بلا افتاد که بدان خوار شود ، رسوایی ، پشیمانی


    شاق : عشق او را به معشوق مشتاق ساخت ، محکم


    اوتوالعلم : صاحب علم


    کافر : حق او را انکار کرد ، آنکه نعمت خدا را انکار کند


    قام : ایستاد ، بر خاست


    قسط : دادگری ، عدل ، داد ، ترازو


    عزیز : نادره کم یاب ، نیرومند ، قوی ، ارجمند و گرامی


    حکیم : صاحب حکمت ، دانا ، دانشمند


     


    قرآن به آن جهت که در میان مردم داور و حاکم است و نیز بدان جهت که کلامی استوار و قوی است


     و در آن اختلافی وپریشانی نیست ، کتاب علم است


     


    تاکید بر پسندیده بودن آ ئین اسلام نزد خود خداوند و گرفتن مهر تائید دقیقا مانند آیه (( الیوم اکملتم لکم دینکم ))


    می باشد که خداوند رحمت ، دین کامل را به ما عطا کرده و بخشیده و بعد بسیار مهم است که بدانیم کسانی که با


    دین مخالفت می کنند که خود اهل کتاب هستند یعنی دین قبل از پیامبر را دارا می باشند تاکید در آیه از همین باب 


    است که بدانیم چرا بر این دین تاکید شده است و تقریبا ادیان قبل را منسوخ شده می داند و پیروان این ادیان را آگاه 


    به انحراف خویش می شمارد و پا فشاری بر دین قبل و اعتقاد داشتن بر آن را از راه (( حسد )) بر دین خدا می داند و 


    این نوع اعتقاد بر ادیان قبل را کفر بیان میکند و به کافران هشدار به محاسبه زود هنگام می دهد و در این هشدار اگر 


    ما این جان و برزخ و قیامت را در یک امتداد بدانیم باید کفاره این گناه را در این جهان نیز بدهیم و یا اگر اعتقاد داشته 


    داشته باشیم که (( زمان )) از نظر ما تقدم و تاخر دارد و برای خدا زمانی نمیشود متصور بود، پس جزای چنین کسانی 


    که بعنوان کافر حطاب شده اند و دین و به تعبیری علم را می پوشانند در قیامتی که به زودی بر پا خواهد شد خواهند


    دید پس در هر دو صورت آن کسانی که به جزای اعمال خویش می رسند همانا کافرانند چه در این دنیا و چه در آخرت


    لازم است آنچه که ما را از دین و علم پاک باز می دارد و در آیه تاکید بر حسد شده است با ویژگیهای خود بشناسم .


    در یک تعریف ساده از انسان حسود ( دقت کنیم ) باید گفت ، چقدر باید چشم و دل انسان حسود بسته باشد که در


    شرایط عادی کودکانه و یا حتی احمقانه و بی اندیشه عمل نماید انسانی که اشرف مخلوقات است مخالفت آگانه از 


    حقیقت دین داشته باشد ، و این کار ممکن است از ما نیز سر بزند .


    آیا دقت در امر حسادت لازم نیست ؟؟ و مراقبت از نفس و روان هرکسی برایش امری واجب بشمار نمی رود ؟؟


    تعابیر زیبای کتاب قرآن و هم چنین معصومین را در این باره بدانیم که صفتهای حسادت که مانع از رسیدن علم میشود


    چه چیزهایی می تواند باشد ، ویژگیهایی که در صدی از آنها نیز در وجود ما اگر باشد محکی خواهد بود برای نرسیدن


    به علم و این خود مقوله ای است قابل تامل .


     


            این ویژگیها عبارتند از :


    1- نا رضایتی این افراد از نعمت های خداوندی، و برای رسیدن نعمتها به انسانها  مانع تراشی می کند  


    2- روح چنین افرادی همیشه در قبضه امیال خویش است مانند زندانی است که از آن بیرون نتوان رفت


    3- این حسادت بد ترین نوع بیماری است که صاحبش را تا حد مرگ پیش می برد


    4- سر آمد همه ظلتها و بد خواهیها رفتار های زشت بوده و از انسان حسود آدمی بد بخت و قابل ترحم  می سازد 


    5- صاحبش را در اقل زمان به مرگ می فرستد و از این بابت عادل است 


    6- ثمره حسادت در دنیا باختن و از دست دادن دنیا و آخرت است 


    7- بد بختی انسان حسود تا جایی است که از بین رفتن نعمتهای خود را از خودش نعمت می داند 


    8- آتشی است که حسود خود در وجودش بر افروخته و در آن خواهد سوخت 


    9- انسان حسود جانش بی قرار و اندوهش همیشگی است 


    10- از همه کارهای خوب و بد اقسوس خورده و گناهش دو چندان می شود اقزایش گناه توسط حسادت 


    11- حسادت ایمان انسان را می خورد و حسنات را یک به یک از بین می برد


     


    در پایان سه ویژگی انسان حسود برای شناختن ، کمکی است برای مقابله صحیح با این صفت ،1- پشت


    سر  افراد غیبت می کند 2- رو در رو تملق می گوید 3- از گرفتاری دیگران شاد می شود .  


     


     





  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:35 صبح

    <   <<   6   7   8   9      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ