سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الّرحمن الّرحیم



 


آیات 65 سوره عنکبوت ‘ 32 سوره لقمان ‘ 14 و 65 سوره مومن


فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ ?65?



 


و هنگامى که بر کشتى سوار مى‏شوند خدا را پاکدلانه مى‏خوانند و[لى] چون به سوى خشکى رساند و نجاتشان داد بناگاه شرک مى‏ورزند (65)



 


وَإِذَا غَشِیَهُم مَّوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ ?32?



 


و چون موجى کوه‏آسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به خشکى رساند برخى از آنان میانه‏رو هستند و نشانه‏هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انکار نمى‏کند (32)



 


فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ?14?



 


پس خدا را پاکدلانه فرا خوانید هر چند ناباوران را ناخوش افتد (14)



 


هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ?65?



 


اوست [همان] زنده‏اى که خدایى جز او نیست پس او را در حالى که دین [خود] را براى وى بى‏آلایش گردانیده‏اید



 


 بخوانید سپاس[ها همه] ویژه خدا پروردگار جهانیان است (65)



 


واژگان :


 


عدو :  یکبار خوندن و صودا زدن ‘ فرا خوان ‘ دعا کردن ‘ نیایش ‘ سوگند ‘ مهمانی کردن


 


فلک :  کشتی ‘ صدفی کوچک وخوراکی با کپه های سفید


 


نجی :  اورا از فلان چیز نجات داد ‘ آن را بر زمین بلند رها کرد


 


ختّار :  حیله گر ‘ عذر کننده ‘ کفران ورز ‘ مکار ‘ فریبنده


 


جحد:  او را تکذیب کرد ‘ به او نا سپاسی کرد ‘ خق او را با علم به آن انکار کرد ‘


 


او را بخیل و کم خیر یافت


 


غشی :  خلاف آنچه را در دل داشت ابراز کرد ‘ آنچه را که شایسته نبود آراسته کرد ‘


 


او را فریب داد



 


کره :  رنج ‘ سختی ‘ هر چیز زشت و ناپسند را به زور به آن وادارند


 


 


در پستهای قبل به طور اشاره به این دو ویژگی اشاره شده است آنچه را که


 


  بیان میکنیم از باب اهمیت موضوع می باشد .



از ویژگیهای دو صفت مهم که در انسان بالقوه و بطور مستقل وجود دارد را در آیات چنین نامبرده است .



 



1-یا آوری خدا در فطرت خویش که هنگام بروز بلا و خطر به بهترین وجه


 


 و شکل ممکنه از خدا یاد می کند تا آنجایی که بر خلوص آن فرد نسبت


 


 به خدا نمی شود ذره ای شک کرد اما  فرد به شکل خالص ترین انسان


 


 نسبت به خدا جلوه گری می کند در صورتی که حقیقت بغیر از آن است ‘


 


 این صفت که خود فرد به جهاتی آن را در ضمیر آگاه خویش مدفون


 


می نماید ‘ برای دور اندیشی و فرار از لحظه های خطر در نظر گرفته


 


 می شود اما قباحت کار زمانی آشکار می گردد که فرد از بحران به


 


 وجود آمده رهایی پیدا کرده


 


(( و خود را دخیل در بر طرف نمودن خطر می بیند )) و بدین


 


وسیله خدا را با همه مهربانیش فراموش نموده و خود را جانشینی برای


 


خدا می بیند ‘ این نوع تفکر علاوه بر تکبر نوعی نفاق پنهان را نیز در


 


 شخص پرورش می دهد


 


( و آغاز ویرانی نفس با خود بزرگ بینی فرد پایه گذاری شده )


 


و نجات فرد امری بسیار نشدنی بنظر می رسد .



 


همه این مراحل نشان میدهد که خود فرد در فراهم آوردن این گودال


 


هلاکت بیشترین سهم را داشته و اگر هم اندیشه های بیرونی کمک


 


 به این منجلاب نموده است در نهایت این خود شخص است که می پذیرد


 


و بدین صورت است که خداوند بر چشمو گوش و دل چنین انسانی


 


مهر زده و آنرا ختم می نماید .


 


و این در صورتی است که که  حتی با تمسک به خدا قصد تقرب وجود


 


ندارد و اطاعت و شکر گذاری که می تواند این فرد را از هلاکت


 


 برهاند نهادینه نشده است بلکه آنچه که از صورت اخلاص می بینیم


 


ظاهری است آراسته شده بدون باطنی که باید ساخته می شد .



2- یاد آوری خدا در فطرت خویش هنگام بروز بلاومصیبت اما



 


با قصد نجات  خویش که نه با قصد بدست آوردن اخلاص ‘ این افراد با سه ویژگی نهفته شده در یک صفت قابل


 شناسایی هستند این صفت را خداوند در ایه 32 سوره لقمان


 


 با نام (( غدّار )) متذکر میشوید که این صفت سه ویژگی منفی را


 


 با خود حمل می کند .




 


1- عهد شکنی : چنین انسانی نه ( اندرز پذیر ) است و نه


 


 ( وفا داربه میثاق و پیمان خود ) و نه ( به سوگندی که خود یاد کرده است )


 


و هم چنین نه ( اهل مودت و یاری رساندن ) است و نه از آن بعنوان


 


( ضامن ) می شود استفاده کرد .


 


2- کافری : این فرد حقیقت موجود را پوشش می دهد از این رو به او


 ( کافر )  نام گذاشته شده است در نتیجه چنین فردی


 


(( سیاه دل ‘ بی رحم ‘ ستمگر )) است .


 


3- نا سپاسی و قدرناشناسی  : چنین شخصی هرگز


 


((احسان ، نیکویی و خدمتی )) را که در باره او می کنند منظر نظر نداشته


 


و قدر نمی داند



 





مراقب باشیم تا حّمال این صفت نباشیم که دور ماندن



 


از اخلاص ‘ هلاکت است



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:10 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ