جعل : آفریدن ،به وجود آوردن ،ساختن و انجام دادن ، گمان بردن ، گردانیدن و عوض کردن ، بر پا ساختن ، بر سر جای خود قرار دادن
عربی : ساکن کشورهای عرب ، مقابل عجم ، آب صاف بسیار
رجع : باز گشت ، بارانی که پس از باران بیایید ، منفعت ، سود ، گیاه بهاری
صدع : شکاف ، پاره ای از چیزی ، گیاه
فصل : مانع میان دو چیز ، محل پیوند دو استخوان در بدن ، فراغ از چیزی ، فصلی از کتبا ، یک پرده نمایش ، روز دین ، حکم قاطع و رد نشدنی
هزل : سست ، لاغر ، شوخی و یاوه
شریف : انسان بزرگوار ، بلند تر از هر چیز
در اثبات اینکه قرآن کلام و معجزه پیامبر، همان کلام خداوند است ما را در بیان عنوان بحث کمک شایانی خواهد کرد .
جان پاک و شریف پیامبر مرکز فرود وحی است به واسطه جبرئیل که بنا به تعبیر قرآن ، پیامبر بشری است مانند تمام انسانهای دیگر، این واسطه های خیر خداوند برای رسیدن وحی به زمین آنچه را که با خود دارند امانت و صداقت است و هر دو دارای صفت (( امین بودن)) می باشند ، که ملاک اصلی و اساسی در انتقال وحی است بطوری که هیچ خدشه و خلجانی بر پیکره وحی وارد نشود و درهنگامه نزول وحی جنبه های انسانی پیامبر دیگر ملاک قرار نگیرد و ین جز آنکه روح مقدس پیامبررا ملاک قرار دهد چیزی نیست ، و درواقع وحی به جان پیامبرنازل می شود و بر قلب پاک و نازنین او.
پیامبران ومعصومین و اولیاء خدا آنچنان به خدا نزدیک هستند که انفکاک آنان از خدا اگر شناخت از سلسله مراتب و نزدیکی آنان نداشته باشیم بسیار سخت است و آنان چنان در خدا فانی می شوند که کلامشان عین کلام خدا و امر و نهی و حب و بغضشان نیز عین خداست ، در این نزول کلام خداوند ، حتی جان پیامبر خدا نزدیک تر از جبرئیل امین است تا این اندازه که اگر گفته شود ، قرآن کلام حضرت محمد ( ص) و یا گفته شود که قرآن معجزه حضرت محمد ( ص) از طرف خداوند است، هر دو به یک معناست. زیرا هر دو تای آنها به یک اصل بر می گردد .
زیرا اگر به یکی ازاین دوتعبیر تاکید داشته باشیم نفی دیگری نیست چون هر دو به یک اندازه به خد منسوب هستند و این کتاب حاصل شخصیت پاک رسول خدا بوده که اذن خداوند چنین تعلق گرفته است .
واین قرآن که به زبان عربی مانند آب صاف و زلال می باشد دارای ویژگیهایی است که عبارتست از:
1- غنای زبان ازنظردستور زبان با در نظر گرفتن صرف و نحو آن که (( صرف )) آنیافتن واژگان بی غش و خالص است و(( نحو )) آن حکایت ازعلمی است در مورد اعراب کلمات و قواعد درست خواندن و نوشتن .
2- غنای زبان از نظرتعداد لغات و واژه ها وهم چنین قدرت معرّب سازی کلماتی که وارد این زبان می شود .
3- غنای زبان از نظر فصاحت و بلاغت ، که در( بلاغت زبان ) دانستن کلام مطابق با اقتضاء و مقام و مناسب حال مخاطب است و هم چنین خالص بودن کلام از نظر ضعف تالیف و در( فصاحت زبان ) عربی باید روان بودن و خالص بودن کلام هم از نظر ( ضعف تالیف و تنافر و تعقید ) آن در نظر گرفت .
در دور بودن از تنافرازنظر ادبی یعنی شتسرهم در یک جمله آوردن یک معنا از کلمه ای که تلفظ آن دشوارباشد بحث می کند که کلام حق ازآن به دوراست و برای تعقید که به معنای سخن پیچیده گفتن و یا درهم کردن کلمات است وگفتن کنایات بعید ، به سادگی دیده می شود که کلام حق از این قاعده نیز به دور می باشد .
4- غنای زبان از نظرآوا شناسی واژگان که با ضرب آهنگی شیرین بیان شده است و در قرائت ، این زیبایی به وضوح دیده می شود .
5- غنای زبان از نظر هنگین بودن آن از نظر عروض و قافیه
6- غنای زبان از نظر جمله آرایی و دسته بندی خود قرآن
تمامی این ویژگیها ، قرآن را با رز و مشخص نموده و آنرا ازگزند دست بردن بر آن دور نگه داشته وقار و سنگینی قرآن خود بهترین گزینه ، برای مصون نگهداشتن این کتاب الهی است و به تعبیری صاحب کتاب نگهدارآن است واز خود دفاع می کند ، مضاف براینکه معصومین هم با جان پاکشان حافظ و نگهبانآن می باشند واینگونه است که این کتاب جاودانه می شود و قابل دسترس برای همه و قابل فهم برای هر اندیشه و هرکس به اندازه بضاعت خویش بهره مند می گردداین نیست مگر اینکه گفته شود فرهنگ و ادبیات قرآن از یکسو آمیخته با جان هر کسی است و از طرف دیگرزبان فهم هراندیشه ای نیزمی باشد .
قسم یاد کردن به چنین کتابی حق مسلم این کتاب شریف است و قسم ، دلالتی است محکم بر حضور دائمی این کتاب در صحنه های زندگی با دریافتی ساده و قابل فهم و جاری در همه هستی