خدا خرد را نزد کسى به ودیعت ننهاد ، جز که روزى او را بدان نجات داد . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آیات : 176 و 213 بقره ، 98 کهف ، 18 انبیاء ، 41 زمر ، 2و 3 محمد(ص ) ، 26 فتح ، 5 ق ، 51 الحاقه

آیات منتخب : 176 < 213 بقره ، 18 ابنیاء

ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (179 )

چرا که خداوند کتاب [تورات] را به حق نازل کرده است و کسانى که در باره کتاب [خدا] با یکدیگر به اختلاف پرداختند در ستیزه‏اى دور و درازند (179)

َانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (213)

مردم امتى یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم‏دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که [کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] که میانشان بود [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى‏کند ( 213) 

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ (18)

بلکه حق را بر باطل فرو مى‏افکنیم پس آن را در هم مى‏شکند و بناگاه آن نابود مى‏گردد واى بر شما از آنچه وصف مى‏کنید (18)

واژگان :

شقاق : ستیز ، مخالفت ، دشمنی

اتوا : ( اتی ) ، داده شدند ، به آنها داده شد

بغی : حسد ، ظلم

نقذف : می اندازیم

باید توجه داشت که چرا خداوند غفلت از قرآن و کتمان حقایق آن را تهدید جدّی قلمداد کرده و به صراحت اعلام میکند که خداوند قرآن را به حق و با دلایل محکم بیان کرده و از تحریف آن انسانها را بر حذر می دارد ، این تهدید ها از باب حق بودن قرآن است و روشن آشکار بودن از قرآن بقدری واضح است که قرآن دست به تهدید میزند ، زیرا کتمان کردن حقایق روشن قرآن به جدایی جامعه در ارکان خویش و هم چنین تفرقه و در جامعه خواهد انجامید ، در صورتی که میدانیم ایمان به خداوند منشاء پیوستگی و رمز وحدت اجتماع بوده و هر کس در افتراق ارکان جامعه کوشیده باشد در واقع به انتشار هر گناهی در اجتماع تن در داده و ایا وعده عذاب خداوند برای چنین کسانی حق مسلم آنان نیست ؟

منفعت از دنیا عامل اصلی اختلاف بین اقشار مختلف مردم است زیرا مردم همواره در اول به دور از همه این اختلافات بودند تا جاییکه پای منافع آنها به میان می آید و ارسال پیامبران برای اقوام نیز بر همین اساس انجام پذیرفته تا مژده رسان و بیم دهنده باشند و روشنگر راه از بی راه و آوردن منشور برای زندگی که همان کتاب کی باشد تا به وسیله این دو حجّت یعنی حضور پیامبران و کتاب خداوند بین مردم بر سر اختلافاتی که دارند داوری کند ، پر واضح است که چه کسانی با این دو حجّت مخالفت می کنند که یا میخواهند تضییع حقی از کسی کرده باشند و منفعتی را افزون بر حق حق خویش طلب کنند ، این افراد هرگز حقایق روشن و شواهد و بر اهین کتاب را ندیده و هدایت نمی شوند مگر با ایمان به خداوند و به حقیقت چیزی که مورد اختلاف است بین آنان در نیجه هدایت خواهند شد با رعایت این استدلاها .

در ایه 18 سوره انبیاء نا بودی باطل را توسط حق بیان میکند و به صراحت می گوید که حق را بر سر باطل خواهد کوبید تا نا بود شود ، این نشان می دهنده آنست که به هر حال روزی خواهد رسید که حق و باطل رو در رو و چهره به چهره هم خواهند ایستاد و این سنت همیشه خداوند است که این چنین اتفاق بیافتد و بنا بر وعده خداوند چنان حق را بر مغز باطل می کوبد که نابود می گردد و باطل بطور کلی محو می شود حال خواه این باطل (( یک عقیده ، عمل ، یا یک رسم ، یا عرف اجتماعی )) غلط باشد .

لذا اینجا بیان و یاد آوری اقوام گذشته نشانگر این است که این سنت همیشگی خداوند است در مبارزه حق علیه باطل و نابودی باطل با عذابی که بنا به فراخور حال اقوام می فرستد ، پس این تعبیر نشان می دهد که اعتقاد داشتن به حق هرگز از بین نمی رود و کمک و یاری خداوند به پیامبران و رهروانشان قطع نمی گردد و منکران معاد و نبوت را این چنین تهدید می کند در آیه به سه مورد به طور روشن اشاره دارد

1-    استمرار سنت پیروزی حق علیه باطل

2-    غلبه همیشگی حق بر باطل

3-    در گیری حق و باطل ناگهانی و پیش بینی نشده است و زمانی که انتظار پیروزی حق نمی رود اتفاق می افتد

پس نقش کتاب خدا در پایان دادن به کشمکش نقش اساسی است و با توجه به تقسیم حق و باطل مردم دو دسته میشوند اول ایمان آورندگان دوم کافران که در گمراهی هستند و این است جنگ حق و باطل . دین و اجتماع پیوندی نا کسستنی دارند علی الرغم تصورات غلطی که موجود هست زیرا بدون دین اجتماع یقینا قاسد خواهد شد .

نکات دیگری از آیات مختلف موضوع بر میاید که به اجمال از آنان نام میبریم این نکات دارای مطلب در خور و بسیار دقیقی هستند که با توجه به آنان میتوان برای هر یک مطالب زیادی را فراهم کرد و نوشت که از حوصله این بحث خارج است 1- دین دستور العمل دنیا و آخرت هست 2- دین همواره برای رفع اختلافات بوده و هست 3- دین در طول تاریخ نشان داده که همیشه رو به کمال است 4- دینهایی که آمده اند همه در تکمیل هم کوشیده اند تا دین خاتم 5- وقتی دین بر حسب نفس و خواستهای انسان جلو برود به سوی اختلاف حرکت کرده و باید چیزی بیرون از نفس و فطرت انسان یعنی دین عهده دار پیوند گردد 6- دینی که که آخرین و خاتم باشد باید عهده دار همه مسائل بوده و به کلیه مسائل توجه داشته باشد 7- انبیاء مصون از اشتباه و گناه هستند آنهم در سه جهت اول در گرفتن وحی دوم در تبلیغ رسالت خویش و سوم در گناه 8- ارشاد مردم توسط وحی انجام می پذیرد و لا غیر

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 88/8/15::: ساعت 7:1 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ