سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که لباسش از کردارش بهتر باشد ؛ لباسش لباسِ پیامبران باشد و کردارش کردارِ جبّاران . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

آیات : بقره 144 ، بفره 149 ، فرقان 33

 قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ?????

 نگاه‏های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهائی) می‏بینیم، اکنون تو را به سوی قبله‏ای که از آن خشنود باشی باز می‏گردانیم، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن، و هر جا باشید روی خود را به جانب آن بگردانید، و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده بخوبی می‏دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهای خود خوانده‏اند که پیغمبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‏خواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن آیات غافل نیست. (???)

وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ?????

از هر جا (و از هر شهر و نقطه‏ای) خارج شدی (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجد الحرام کن، این دستور حقی است از طرف پروردگار تو و خداوند از کردار شما غافل نیست. (???)

  

واژگان:

نوّلی : بر می گردیم

شطر : سمت ، جهت ، جزء ، پاره ، نیمه چیزی

قبله : جهت ، سمت ، سمت نماز ، کعبه ، آنچه پیش رو گیرند

تفسیر : توضیح

 حکایت تبین مسیر زندگی و عقاید دینی در همه ادوار تاریخ و بخصوص باورهای دینی همیشه ملاحظه شده است و در این آیه 144 بقره نیز از نگرانی پیامبر برای همسویی و هم قبله ای نبودن اهل کتاب خشنود نبوده و خداوند بشارت و مژده تغییر این مسیر زندگی و هم چنین عقاید را به پیامبر می دهد ، اما حال پیامبر را برای جذب عقاید مردم در نظر دارد و این یک حد و تعیین و مرز است که عقاید را کاملا تعیین نموده و اهل کتاب نیز خود به درستی این تعییر را میدانند و این حرف از آن جهت گفته شده که خدا بر باطن همه آگاه و گواه هست اما دو نوع سمت و سورا نام برده است اول (( شطر )) که با توجه به معنای آن نیمه راه و یا جزئی از راه می باشد و نه همه راه و مسیر تا زمانی که این جهت گیری کامل شده و برای سمت و سوی دیگر آماده شود و اما سمت و سوی دوم (( قبله )) را قبله بیان میکند که مسیر اعتقادی مسلمین خواهد شد برای همیشه ، تغییر قبله یکی از نشانه های پیامبر بودن بوده چون ریختن طاق کسری که خداوند از آن نیز یاد میکند .

و اما در آیه 149 بقره تاکید بر این سمت و سو دارد که هر مسلمان از هر نقطه روی کره زمین که یاد خدا بنماید باید بر این سمت و سو روی بگرداند این روی گرداندن شامل بسیار مهم است زیرا شامل اتحاد مسلمین هست که همه افراد را در زمین یک سو می گرداند تا میزان گرایش و حقا نیت افراد مشخص شود اما همه این یکسو شدن باور و ایمان همه افراد نیست به همین جهت هم از واژه شطر نیز استفاده نموده است چون اعتقادات انسان در مرحله عمل هست که به ظهور می رسد .

در آیه 33 فرقان نیز اشاره آیه به این است که نگران نباش پیامبر خدا هر چند ممکن است که عده ای سمت و سوی قبله شما روی آورند اما در باطن آنان این گرایش وجود نداشته باشد لذا می فرماید آنان مطلب حقی به شما نمیگویند و در عمل هم نشان نمیدهند بلکه بهترین توضیحات زیبا را از ما خواهی شنید و شنیدن این همه حق دلگرمی برای پیامبر خواهد بود که از او وجودی مبارک و مستحکم و استوار در دین ساخته است همین صحبت را خداوند در قرآن با نوع بشر دارد لذا چه جای نگرانی برای ما هست ؟ زیرا مهربانی او در آیات مبارکش نمایان است ، حقیقت قبله واقعا چیست ؟ و حق ما از دانستن یک سمت و سو برای برای رسیدن فوری و فوتی به خداچه می باشد ؟ پاسخ این سئوالات ادای حقوق در جهت گیری باورهای انسان و اعمال ما ست که تبین و تعیین گردیه است .

کتاب قرآن استدلال و برهان می باشد و همه انسانها آنرا می شنوند و میتوانند بخوانند لذا این کتاب برای مخالفین و موافقین با هم آورده شده است و هیچ فرقی در انسانها برای نعمت قرآن وجود ندارد زیرا هم سئوالاتی مومنین از پیامبر داشتند و هم اینکه شبهاتی را منافقین و کافران ایجاد می کردند و یا حتی ایراداتی را منافقین و مخالفین بر قرآن می گرفتند لذا برای تدریجی بودن نزول قرآن ادله ای هست که بیان میکنم

اول دلیل برای تدریجی بودن قرآن این است که بیان این همه آیات مختلف را با عناوین مختلف در زمانها و مکانهای متفاوت انجام پذیرفته که همه اینها به شکل متحد آمدن و یا جا امکان نداشته هر چند ما نزول قرآن رو دفعی هم داشته ایم ولی منافاتی با هم ندارد .

دوم دلیل این است که آیات برای برای حوادث مختلفه نازل شدن که دلیل محکمی بر نزول تدریجی قرآن است .

سوم دلیل اینکه نزول یکباره قرآن عمل یکباره را طلب میکند در صورتی که اعمال دینی باید خوب خوانده و درک و فهعم شود آنگاه قابل اجرا گردد .

چهارم دلیل هم گفته نشود که که دیگر این آیات زمانش به سر آمده و تکرار بعضی از مسائل در قرآن بیانگر همین است که باید احکام قرآنی همیشگی باشد .

پنجم دلیل اینکه ارتباط وحی باید باقی بماند و این ارتباط در طول زمان باید محکمتر و قوی تر می گردید و قلب پیامبر در این ارتباط وحی توانمند تر می شد .

 لذا قرآن کتابی است که بتدریج و در سالیان دراز نازل شد و در هر موردی به تناسب شان نزول نگاتی بیان شده است که با در کنار هم قرار گرفتن همه آنها از نظر موضوع و بیان و هدف نهایی درک و عمل به آن روشن می شود

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: دوشنبه 89/7/5::: ساعت 12:8 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ