سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آیات : سجده 13 ، احزاب 36

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا 36

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر کس ‍ نافرمانی خدا و رسولش را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.36

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ 13

اگر ما می‏خواستیم به هر انسانی (از روی اجبار) هدایت لازمش را می‏دادیم، ولی (من آنها را آزاد گذارده‏ام) و مقرر کرده‏ام که دوزخ را (از انسانهای بیایمان و گنهکار) از جن و انس همگی پر کنم. 13

واژگان:                                                                                        

لو شئنا : اگر می خواستیم

لا تینا : حتما می دادیم

خیره : اختیار

عصی: نا فرمانی

در سوره سجده آیه 13 توجه به چند نکته لازم است اینکه خداوند در این آیه وزین سه حرف تاکید برای گفته هایش آورده که باید تامل شود که تاکید از چه ؟ و برای چه ؟ می باشد بنظر میرسد باید این موضوع را دریافت که هدایت فقط و فقط از آن خداوند است و اوست که اگر بخواهد هدایت می کند هم چنانکه هدایت مومنین و زنان مومنه را خود مستقیما بعهده دارد و اگر اراده خداوند برای هدایت کسی تحقق نیافت آنگاه چه می شود ؟ اگر کسی تصور کند که خود می تواند خودش را با عقل و درایت خودش هدایت کند چه اتفاقی می افتد ؟ این همه انسان عاقل و بالغ چرا نمیتوانند و یا نتوانسته اند  با عقل و منطق خویش هدایت یابند ؟ پاسخ به این سئوالات ما را به این حرف که هدایت فقط از آن خداوند است می رساند شاید گفته شود اگر هدایت از آن خداوند است آیا خود این امر (( جبر )) نیست ؟ در پاسخی بسیار ساده و روشن گفته می شود که انتخاب راه برای هر کسی از آن خود آن شخص است در این که جبری وجود ندارد پس وقتی در مسیر درست و صحیح خداوندی قرار گرفت حرف خداوند ضمانت حرکت درست انسان می گردد ، اما خود این هم با توجه به اختیاری که خداوند به انسان داده است ضمانت محکمی برای رفتار های انسان  نیست چون ممکنه هر لحظه آن شخص از مسیر صحیح باز گردد برای همین هم در آیه از پر شدن جهنم از جن و انس جمیعا نام می برد و آن را از این دو طایفه پربیان می کند  پس در نوع موجودیت جن و ملک با موجودیت متفاوت انسان فرقی وجود ندارد .

اما در آیه 36 سوره احزاب با صراحت بیان می کند که تنها راه هدایت زمانی قطعی می شود و اتفاق می افتد که اگر حکمی را خداوند و رسولش برای امر و نهی کاری صادر کردند و خود را در آن دخیل قرار دادند دیگر آن فرد خود را صاحب اختیار نداند و هدایت را بعهده خداوند بگذارد و امیال و خواستهای خویش را کنترل نماید ممکن است بعد از این هدایت باز انتخاب نا روایی را انجام دهد و این نوع نگرش و تفکر انسان را از دور و سلسل باز داشته و از این کار جلو گیری می کند .

اینک به معانی این چهار واژه یعنی  ((جبر و اختیار )) از یکطرف و (( قضا و قدر )) از طرف دیگر توجه کنیم

     1-    جبر : استخوان شکسته را بستن ، فقیری را توانگر ساختن ، کسی را به زور به کاری وا داشتن

2-      اختیار : بر گزیدن ، پسندیدن ، در کاری و امری ازادانه تسلط داشتن

3-      قضا : حکم کردن ، ادا کردن ، گذاردن ، روا کردن ، تقدیر و حکم الهی

4-      قدر : اندازه ، برابر ، طاقت ، حرمت و وقار ، توانایی ، فرمان الهی ، سرنوشتی که خدا مقدر کرده

اگر باور کنیم که ( قضای لازم ) یعنی همان جبر و از طرفی ( قدر حتمی ) یعنی اختیارانجام شدنی است آنگاه باید بدانیم که پاداش وکیفر و بشارت و تهدید الهی دیگر بیهوده  هست ، باید بدانیم که هر چند خداوند دستور داده است اما این در صورتی است که میدانیم همه اختیار دارند برای انجام ندادن امر خدا ولی اگر خداوند ( نهی ) کرده قطعا برای ترساندن ما از دچار شدن به عذاب هست

راههای اثبات و ابطال برای جبر و اختیار با توجه به همه مطالب گفته شده عبارتند از

1-      باید توجه کرد که احکام دین برای انسان آسان قرار داده شده و این خود یکی از راههای ابطال جبر هست

2-      خداوند پاداش احکام اندک را بسیار بزرگ و زیاد قرار داده و این هم باز در جهت اثبات اختیار هست

3-      این نا فرمانی خداوند را ناکار نمیکند و این اثبات اختیار انسان هست

4-      اکراهی در اطاعت خداوند نیست و اصلا خدا در انجام فرایض اکراهی قرار نداده و این اثبات اختیار هست

5-      آوردن کتاب که بیهوده نیست در جهت ابطال جبر است

6-      و در نهایت آفرینش هدفدار در جهت اثبات اختیار است

در پایان این جمله رو بسیار زیبا دیدم و حیفم آمد که بزرگنمایی نشه

(( مومن حق ندارد احکامی را که خداوند و رسولش صادر کرده اند خود را صاحب اختیار بدانند و فکر کنند چون کار مربوط به اوست اختیار دار هم خودش می باشد ))

  



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 89/7/22::: ساعت 8:39 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ