سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فروتر علم آن است که بر سر زبان است و برترین ، آن که میان دل و جان است . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به  نام خدا


 


معنای واژگان :


 


تولی : دوست داشتن ، نهمین اصل از فروع دین ، دوست داشتن انچه خدا دوست دارد ...


تبری : برائت ، دور شدن ، دهمین اصل از فروع دین ، دور بودن و انزجار از آنچه خداوند دوست نمی دارد .


 


مهمترین عاملی که در تولی وتبری نقش دارد وباعث می شود خدا ولی انسان باشد قرآن کریم است


 


 إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ ?196?


 


(اما) ولی و سرپرست من خدائی است که این کتاب را نازل کرده است و او سرپرست همه صالحان است. 197 الاعراف


 


 ان ولیی: آن کسی که من تحت ولایت اویم و او کارهای مرا به عهده دارد


الله : آن مبدا، خدا است


الذی نزل قران : ولی من خدایی است که قران را نازل کرد ( تنزل داد به حدی که برای انسان قابل فهم باشد )


وهو یتولی الصالحین : ولی رسول که قرآن را فرستاد ولی صالحین است .


 


بهترین راه برای اینکه خدا ولی انسان بشود آن است که انسان صالح بشود ، تا صالح نشود تحت ولایت الله قرا نمی گیرد و خدا هم تولی او را نمی پذیرد ، و راه صلاح هم تنها انس با قران است .


قران خود علم هدایت است ، بنابراین با این علم می توان به ولایت خدا رسید و بی این علم تولی وتبری معنا نخواهد داشت


 


وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ?52?


 


و در حقیقت ما براى آنان کتابى آوردیم که آن را از روى دانش روشن و شیوایش ساخته‏ایم و براى گروهى که ایمان مى‏آورند هدایت و رحمتى است .52الاعراف


اگر ولی کسی خدا شد برای او چه می کند ؟


 


اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?257?


خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند    بقره 257


در مورد اصل تولی وتبری توجه به چند نکته ضروری است .


اولا : تولی وتبری خود مقامی است که بعد از سعی وکوشش و طی کردن مراحلی به انسان داده می شود


جذب ودفع ( مخصوص موجوداتی غیر از انسان ) – شهوت وغضب – محبت و عداوت – ارادت وکراهت – تولی وتبری


 


ثانیا : انسان موجودی نیست که تنها با علم واگاهی کار کند بلکه علم و آگاهی زمینه ساز تولی و تبری است .


 


ثالثا : علاقه انگیزه حرکت است  و علم سمت وسوی این  محبت را مشخص می کند .


 


علم تولی وتبری ایجاد می کند ، تولی وتبری یقین عالیتر و یقین افعال صالحه وکمال


افعال صالحه سبب ساز پاکی وجود و بالا رفتن ظرفیت ویقین عمیقتر ویقین تولی وتبری بیشتر و به همان نسبت علم افزونتر و کمال .


رابعا : اگر به طور دقیق به اصول دین نگاه کنیم هر یک از اصلهای اصول دین راهی است برای رسیدن به کمال.اعتقاد به توحید ونبوت و امامت و معاد و عدل  ، یقینی است برای رسیدن به کمال در پس طی مراحل ان، و همه فروع دین وسیله افزایش این یقین وگذشتن از اصول دین و فنای فی الله ، در بین اصول وفروع دین دو اصل تولی وتبری عامل حرکت و انگیزه این حرکت است و این انگیزه بی علم به طور کلی ،وعلم خاص کتاب هدایت ، ابتر می ماند باید بدانیم که تولی و تبری بعنوان دو صفت مطرح بوده که با تمام صفات درونی انسان بر خوردی جدی داشته و این از اهمیت خاصی این دو صفت را بر خوردار می گرداند .


 


 




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:35 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ