به نام خدا
هر چیز در دنیای مادی دارای محکی است که قدر وارزش را مشخص می کند ، مثلا برای انسان ، وقتی از کمال انسان صحبت می کنیم و از انسان کامل نام می بریم نا خوداگاه دنبال محکی برای شناخت می رسیم یعنی انسان باید دارای چه صفاتی باشد تا منطبق بر بهترین باشد ، بی شک کاملترین انسان در دنیای ما پیامبراکرم (ص ) است محک انسان کامل پیامبر است که هرچه انسان به وجود شریف پیامبر نزدیکتر باشد به کمال نزدیکتر است اما سوال اینجا است چرا پیامبر که انسانی است مانند همه انسانها به این مقا م رسیده اسنت که ما بی هیچ شکی محک را پیامبر می دانیم ؟ پیامبر در کسب صفات خدایی تلاش بی وفقه نمودند یعنی پیامبر چون دارای صفات خدا هستند محک انسانیت شدند ( هر چه به ذات پاک خدا نزدیکتر به کمال قریب تر و محکتر ) این مقدمه را بیان نمودیم تا محک علم را دردنیای مادی بدانیم تا بعد از این هر علمی را به محک بسنجیم و ارزش گذاری کنیم ... هر علمی به علم اکمل خدا نزدیکتر و شبیه تر به کمال نزدیکتر محکتر ...
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُوَاْ أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (247) بقره
محک علم
1- رساندن انسان به عزت که بی هیچ شکی رسیدن به کبریای خداوند است
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ (10) فاطر
2- رساندن انسان به ایمان اکمل ( بین علم و ایمان یک رابطه دو طرفه وجود دارد که هر کدام باعث افزایش دیگری می شود )
وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ (28) فاطر
3- رساندن انسان به حق وحقیقت و دوری از ظن و پندار
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (28) نجم
4- سود دهی علم
5- ومهترین محک علم تحت فرسایش و گذشت زمان قرار نگرفتن ، هر امری که در گذشت زمان به گذشته تعلق گیرد ناقص است ، بنابر این علم نباید در وادی نقص سرگردان شود چون قرآن کریم که علم است و کامل .وشرط فهمیدن،علم کامل عالم بودن است . بر اساس این اصل مهم تنها عالمان توان فهم و غور در قران را دارند .
بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ (49) عنکبوت
6- علم باید توانایی رسیدن ورساندن به وحدت را داشته باشد یعنی باید همه اختلافات ظاهری را به وحدانیت حقیقی سوق دهد ، چون قرآن
أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً (82) نساء
در قرآن هیچ اختلافی پدید نمی آید زیرا قرآن وابسته به منبع فیض خدا است ، نه تنها موجب اختلاف نمی شود بلکه باعث وحدت می شود .
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 64
کل بازدید :264154
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه