بسم الله الرّ حمن الرّ حیم
کلیه آیات عنوان بیستم : 103 و 138 آل عمران ، 175 نساء ، 15 نحل
آل عمران : وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ? 103 ? آل عمران : هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ ? 138 ?
عصم : پناه بردن ، متمسک شدن ، چنگ زدن تفرقوا : پراکنده شدن الّف : انس گرفتن و انس دادن انقذ » نجات ادان صراط : شاهراه ، راه اصلی القی : لقی ، افکندن ، قرار دادن
اینک میدانیم که هدایت هم امری است مانند ( حق و عدالت ) جاری در همه جهان هستی و شامل همه پدیده های این جهان می شود و به طبع شامل هدایت انسان که این جهان جهت هدایت او آفریده شده است می گردد . برای موجودیت انسان چه فردی و چه اجتماعی خداوند کریم ما را فقط به تمسک جستن به خود و پناه بردن به ذات پروردگاری خویش فرا خوانده و گویی راهی جز این نوع هدایت که کاملترین راههای رسیدن به اوست نداریم و به حق هم اگر چنانچه اندکی با دیده عبرت به همه پدیده ها نگریسته شود ، چنین است و در این صورت است که انسان وقتی تنها مسیر هدایت را یافت مجاری عبور از این هدایت را هم به خوبی استفاده خواهد کرد تا به دلخواه و مقصود خویش که همان هدایت است برسد .
اگر هدایت انسان در این مسیر یاد شده ، فقط و فقط تمسک به خداوند و یاری خواستن از اوست پس باید این مسیر را هم به سادگی و راحتی در این دنیا یافت و در این یافتن قطعا باید به نشانه ها و علائم هدایت و راهنمایی ها توجه کرد مانند راننده ای که در مسیر رانندگی خود باید به (( علائم ، پلیس ، تابلو های بازدارنده ، و تابلوهای هشدار دهنده )) توجه خاص مبذول داشته باشد ، بر این مدعا بنظر باید مراحلی را طی نمود که عبارتند از شناخت خداوند بعنوان راهنمای اصلی این هدایت و بعد بعنوان راهنمای مسیرباید گشت و او را به خوبی در یافت وشناخت و در تمام طول مسیر به توصیه های او جامع عمل پوشاند و این امر برای انسان میسر می باشد زیرا که این عوامل همواره توسط خداوند علیم که متذکر این عوامل هست در کنار ما می باشد ، اگر چنانچه در این مسیر ما به هدایت نرسیده باشیم بدون هیچ تعارفی باید گفت ( که از ماست که بر ماست ) لذا اولین نشانه بعد از دل سپردن به خداوند همانا شناخت پیامبران و مخصوصا پیامبر مهربان می باشد و بعد از آن شناخت کتاب ارزشمند این پیامبر که خداوند این پیامبر و کتابش را برای راهنمایی ما و عامه بشریت بدون هیچ تبعیضی قرار داده است ، این کتاب خود مفسّر خود بوده وبعد از آن همچنین سیره آن راهنمایان و جانشینان بحق او . لذا جامعه بشریت بر هر دوی این نعمت دست رسی داشته و هیچکس حق گرفتن این نعمت ها را از بشر نداشته و ندارد پش اگر این ظلم بر خود انسان توسط خودش رفته باشد مستوجب تاریکی و ظلمت گردیده و هم خود او باید پاسخگوی این انتخاب راه خویش باشد که در این جهان پر از نشانه هدایت چنین مسیری را برگزیده است . در آیات با توجه اگر نگریسته شود دو بار واژه نعمت بکار رفته که بنظر می رسد این دو بار حکایت از همین دو امر مهم یعنی ( پیامبر و کتاب ) داشته باشد که طبعا تمسک به این دو بزرگترین عامل پیروزی یعنی ( وحدت ) جوامع بشری را در پی خواهد داشت همه اینها به شرطی است که ما در انتخاب مسیر و عوامل رسیدن هدایت دقت نظر داشته و جز این مسیر نرویم که آنوقت آن وحدت حاصل نخواهد شد . از دیگر عواملی که میتوان بعد از این دو به آن توجه نمود همانا عوامل طبیعی چون تمام عناصر هستی موجود در جهان ذکر کرد ، مانند کوهها که مانع لرزش و تکان زمین هستند و باعث استواری زمین می گردند و نهر ها که باعث پراکندگی نعمات خداوند بر این کره خاکی هستند و دیگر نعمتهای خداوندی ذکر کرد به جاست که خداوند در کتاب خویش از آنها به نام ( برهان خداوندی ) و از عترت با نام ( نور ) یاد شده است و ثواب پیروی از آن دو را ( بهشت ) خود قرار داده و هم چنین تعبیر زیبای قرآن بعنوان روشنگر ( حق و باطل ) برای عموم مردم و برای متقین ( هدایت گر و موعظه گر ) نامیده شده است مورد توجه قرار داد تا از غفلت مردمان زمان حضرت ابراهیم بیرون آمد و ستاره پرستی و خورشید پرستی و شخص پرستی در گم کردن راه هدایت نشد و این عوامل را خدا بر سر راه ما قرار ندهد انشالله
به نام خدا
یکی از وسایل هدایت خانه خدا است
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ 96 آل عمران
در حقیقت نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت است (96)
خداوند برای هدایت انسانها راه ها و نشانه های بسیاری نهاده است ، انسان در هر قدم از زندگی اگر به دیده بصیرت در جهان بنگرد نشانه ها را در می یابد ، وسایل هدایت توسط خداوند و به دلیل شوق او به هدایت انسان به طور عام در اختیار همه انسانها نهاده شده است مثل رسالت پیامبران و کتب الهی ، هنگامی که انسان از این هدایت عام سود برد و از پیامبران بیرونی و درونی استفاده بهینه کرد و اصول دین را درونی ساخته و به یقین به آنان ایمان آورد، اعمال عبادی وسیله راه می شود تا انسان به تقرب نزدیک تر گردد و مسیر هدایت را گم نکند بنابراین تمام آنچه به نام فروع دین در مکتب ما وجود دارد وسایل تقرب و هدایت محسوب می شود هر کدام از فروع دین خود راهی است برای هدایت و تجمیع این فرامین و عمل به آنها انسان را از هدایت عامه به هدایت خاص رهسپار می سازد ، این اعمال عبادی در پس تفکر به منطقی می رسد که دل انسان را برای تعبد معبودی عالی آرام کرده و تعبد انسان را بیشتر می سازد هیچ انسان ره سپرده به فرمان خداوند در انجام اعمال عبادی (چرایی) نمی گوید چون همه اعمال را صادره از خالقی عالم می داند و یقین را سرلوحه کار می کند ولی این هم به معنی پذیرفتن بی قید و شرط نیست در پس هر کدام از اعمال عبادی تفکری منطقی منطبق بر فطرت انسان نهفته که دل را در انجام آن آرام می کند .
خانه کعبه از آن جهت قدر گرفت که اولین نشانه برای مردم بود برای عبادت خداوند ، قدر خانه خدا نه به دلیل مکان و... است بلکه به دلیل محل عبادت بودن است و همیشه اولین ها بیشترین حرمت و احترام را دارند ، خانه خدا نشانه است برای همه مردم نمادی عینی که ره گم نشود ، قبله ایی که اتحاد را ایجاد کرده و علاقه و عشق بین مسلمین را زیاد می کند ، هر نشانه ایی که انسان را به خداوند نزدیک کند قدر دارد ، نماز روزه حج جهاد کعبه مسجد ...
هدایت توسط کعبه نه تنها برای مسلمین که برای همه عالمیان است چرا که خانه خدا قبل از بعثت پیامبر توسط پیامبران بنا شده و حرمت آن توسط همه پیروان آئینهای توحیدی نگه داشته شده است نمی توان فرض رابراین نهاد که تنها مسلمین می توانند از آن سود ببرند و انسان دیگری حق رفتن و رسیدن به آن را ندارد همچنان که همه فروع دین متعلق به همه انسانهای عاقل و آزاده و موحد است و هر کدام به صورتی است که برای هر قومی راهی نهاده شده برای هدایت وهیچکس حق ندارد خود را وصی هدایت مردم بداند مگر به فرمان الهی و مگر خود عامل باشد به هدایت الهی ، همه مردم در داشتن خداوند حق یکسان دارند و کسی شایسته گرفتن این حق نیست و جز معصومین منتخب خداوند کسی شایسته ادعای هدایت مردمی نیست که در پس کتب الهی و پیروی از پیامبر راه را می شناسند، مگر برای امر به معروف ونهی از منکر .
به نام خدا
258 بقره – 51 مائده – 86 آل عمران – 264 بقره -67-108 مائده -168 نسا-140-144 انعام- 19-24 توبه- 37 توبه-107 نحل- 28 مومنون-10 احقاف-5 صف-7 صف- 5 جمعه-6 منافقون
بر طبق آیات فوق سه گروه هستند که شامل هدایت پروردگار نمی شوند
1- ظالمین
2 کافرین
3- فاسقین
نکته جالب در این آیات این مهم است که این سه واژه با تفاوت معانی که دارند هم پوشانی بسیار جالبی دارند هر سه معنی به گروه های شبیه به هم در قرآن خطاب شده است .
در ادامه به تعریف این سه گروه بر اساس آیات فوق می پردازیم
1- ظالمین : کسانی که در سخن خداوند جدل می کنند مثل پادشاه زمان حضرت ابراهیم (ع) 258بقره
کسانی که بر خلاف سخن خداوند و پیامبر (ص) با کسانی دوستی می کنند که به جدل خدا و رسول می پردازند مثل اهل یهود در دوران پیامبر (ص) 51 مائده
کسانی که بعد از ایمان به خداوند و فهمیدن حقیقت برگشته و کافر می شوند 86آل عمران
کسانی که خود گمراه از حق هستند و راه حقیقت را بر دیگران می بندند 167-168 نساء
کسانی که بر خدا دروغ می بندند ، عکس کلام خدا می گویند و عمل می کنند ،بدعت در دین دارند 144 انعام
کسانی که به قران به عنوان کلام حق منکر می شوند در صورتی که حقانیت آن را می دانند 10 احقاف
کسانی که حکم خدا را می دانند ولی عکس آن را انجام می دهند 5 جمعه
در تمام آیات فوق یک نکته جلب نظر می کنند و آن این است که دانسته خطا می کنند این انسانها هرگز هدایت نمی شوند ، نادانی مساوی عدم هدایت نیست ، دانش و کفر ورزیدن با علم باعث عدم هدایت است چون اینان کسانی هستند که به دلیل هوای نفس پا روی حقیقت نهاده و آن را تکذیب می کنند که نه تنها خود را بلکه دیگران را نیز به ظلمت می اندازند .
2- کافرین : کسانی که ریا می کنند ،کار نیک را نه برای رضای خدا بلکه برای ریا انجام می دهند 264 بقره
کسانی که رسول خدا را آزار می دهند و سدی در هدایت مردم بودند و هستند .67مائده
کسانی که مشغول دنیا هستند و از یاد قیامت غافل هستند خدا بر دلهای اینان مهر می زند تا هیچ وقت به هدایت نرسند 107 نحل
3- فاسقون : کسانی که حق را نمی شنوند و از خدا نمی ترسند 108 مائده
کسانی که کلام خدا را اولویت قرار نداده و مال و فرزند را بر سخن خدا ارجح می دانند مثل امر جهاد 24 توبه
کسانی که به آزار پیامبر می پردازند با اینکه می دانند حق است 5 صف
تعاریف قرآن از ظلم و کفر و فسق کاملا واضح و مشخص است اینان شامل هدایت نمی شوند وبقیه انسانها امید به هدایت دارند .
مخلوقی که به راحتی پا بر سخن معبود می گذارد برازنده هدایت است؟ در یک نگاه کلی، بیشتر اینان شامل انسانهای صدر اسلام می شوند در صورتی که امروز بسیارند کسانی که به خاطر منافع شخصی راه دین را بر مردم می بندند و انسانها را از دین گریزان می کنند انسانهایی که به خاطر منافع شخصی سخن خدا و رسول رابه نفع خود بر می گردانند و اینان بیشتر عالمان و بزرگان قوم هستند .
علم همیشه راه هدایت نیست وقتی با هوای نفس ترکیب شود غروری می سازد که انسان را خدا می کند و خود پرستی راهی می شود تا انسان از نور به ظلمت برسد.
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263683
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه