به نام خدا

یک مثال ،‌ کودکی را در نظر بگیریم که والدین او یک سری کتاب علمی تهیه می کنند ،‌ معلم خصوصی می گیرند ، محیط خانه را برای خواندن کتابهای علمی آماده می کند ، کودک که کتابها را مطالعه کرد لذت بی نهایتی می برد و بعد از چند وقت در آزمونی که از این کتابها تهیه شده رتبه خوبی کسب می کند وبه واسطه این کسب رتبه از نظر اجتماعی بسیار منزلت می گیرد واینده روشن کسب می کند ،‌در این موقع عقل چه حکم می کند ؟ کودک باید با تهیه هدیه ایی مناسب از پدر ومادر خود تشکر کند ... ولی پدر ومادر یک میهمانی بزرگ می گیرند و هدیه ایی بسیار ارزنده به کودک می دهند کودکی که در ورای علم آموزی هم به لذت خواندن رسیده هم به اینده روشن ...

پاداش علم

1- مقام شاهدان

 18آل عمران

 شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (18)

همواره برای شهادت عده ایی انتخاب می شوند که دارای کلیه فضائل اخلاقی باشند ، کسی که قول وفعلش یکی بوده و برای همه وخصوصا دو طرف ذینفع، سخنش حجت باشد و به بیان شیواتر به صفات خداوندی مزین باشد ، و اگر این شهادت برای مهمترین مساله هستی باشد باید کسی انتخاب شود که به بزرگترین جایگاه در همه هستی رسیده باشد خداوند اینان را در قرآن معرفی می کند ( خدا- ملائک – دارندگان علم – قائمان به عدل ) و چه پاداشی برتر از این عزت ؟

 2- رسیدن به اجر عظیم

162 آل نساء

لَّـکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَالْمُقِیمِینَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أُوْلَـئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ أَجْراً عَظِیماً (162)

 اجری که تنها شایسته راسخون در علم است و خداوند در پاداشهای زیبای خود به آن به عظیم تعبیر فرمودند یعنی بزرگ ، بزرگترین در بین همه پاداشهای بزرگ دیگر

 3- بینایی ( بصیرت )

19 رعد

أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ (19) 

9 زمر

 أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (9)

 تنها یک نابینا ارزش بینایی را می داند ، خداوند در آیات فوق اشاره به تفاوت ها می کند وافراد بی علم را به نابینایان تعبیر می کند زیرا نابینا از دیدن محروم است و بطبع از لذت دیدن و یک فرد بی علم از نعمت دانستن ولذت این دانایی که تنها عالمان از آن آگاه هستند و زیباترین پاداش همین بس که خداوند انسان را برتر بر دیگران خطاب کند وبیشتر به انسان توجه کند .

 4- خضوع و سجده

107 الاسراء

 قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّداً (107)

 رسیدن به مقام افضل سجده یعنی از گذشتن از قیام ورکوع و تسلیم بی قید شرط شدن در برابر بزرگی خالق همه هستی که چقدر این سجده زیبا و نیاز اهل علم است و چه پاداشی عظیمتر از رسیدن به این مقام .

5- رشد

 66 کهف

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً  66

رسیدن به رشد و کمال از دیگر پاداش علم است که هرچه رشد بیشتر علم افزونتر وهرچه علم افزونتر رشد ورسیدن به کمال بیشتر .

 6- رسیدن به مقام شفاعت

 86 زخرف

وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ 86

 هیچ کس به مقام شفاعت نخواهد رسید مگر آنکه خدا بخواهد و خدا می خواهد عالمان در روز محشر با افتخار بایستند وبر همه مردم نظاره کنند وانان را که دوست دارند شفاعت کنند کاش عظمت این مقام را نزد خدا درک کنیم .

 7-برگزیده شدن بر عالمیان

32 دخان

                     وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ (32)

گروهی از اهل بنی اسرائیل بر دیگران قوم برگزیده شدند به دلیل علمشان ، وعلم باعث برگزیده شدن و علم وپرچم شدن خواهد شد به طوری که پیشاپیش همه بر فراز دستها نشان عظمت هستی  باشد .

 8– دیدن نشانه های خداوند

32 اعراف

 قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (32)

خداوند در آیات بسیاری عنوان داشته اند که برخی از نشانه ها وجود دارد که همه مردم به طور مساوی آن را می بینند ولی عده کمی به  آن و علت آن آگاه می شوند که این انسانها یا متفکرین هستند یا عاقلان یا عالمان .

 9- در دست داشتن تدبیر جامعه

83نساء

وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً (83)

علما به دلیل علمشان و منزلتی که خدا به آنان در جمع عطا فرموده توان تدبیر جامعه را دارا می باشند و این مهم از آنان بر می آیند و این نیست مگر این اصلاح امور به دست عالمان صورت می گیرد و بس

 10- علم به حقانیت قرآن

6 سباء

وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِی إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (6)

ویکی از عظیمترین پاداش عالمان رسیدن به حقانیت قرآن است که رسیدن به بهشت در همه زمانها و در همه مکانها است ، خواندن قرآن و رسیدن به حقانیت آن و رسیدن به تدبیر قرآن والاترین پاداش عالمان است که رسیدن به این کتاب خواند همه اوراق هستی است پرواز در ملکوت خدا وقتی در زمینی و گذشتن از خاک وقتی از خاکی .

به نام خدا

علم در گستره خلقت

علم خدا – علم پیامبران – علم امام - علم مومنین – علم مردم عادی – علم کافران – علم ملائک – علم اجنه - علم حیوانات – علم جمادات .

علم قائم است به ذات پاک خالق ، همه علوم مختص خداوند رحیم است که از علم بی نهایت خود بر حسب ظرفیت به خلقت می دهد اما از آنجا که ظرفیت ها در خلقت دارای محدودیت هستند قادر به دریافت همه این علوم وسیع خداوند نمی باشند بنا براین تنها شایسته ذات پاک خدا باقی خواهد ماند  ، اما نمونه علومی که تنها مخصوص ذات پاک خدا است 7 آل عمران . علم روح 85 الاسراء

علم گذشتگان طه 52- 9 ابراهیم

علم حال 255بقره

علم آینده 11فاطر

علم قیامت ( آینده ) 63 الاحزاب – 187 الاعراف ...

علومی که خدا به انسان افاضه فرموده ، علم الاسماء‌ 30 الی 33 بقره ....

و همه علوم حقه مجودات در دل همه انسانها .

علم پیامبران ، پیامبران به دلیل اتصال به منبع علم خدا علومی را به طور مستقیم به وسیله فرشتگان دریافت می دارند که برتر از علم انسانها ی دیگر است 151 بقره ،که از این علوم آنچه وظیفه دارند به انسانها می دهند ولی مقداری از این علم خاص خود پیامبران است و به افراد عادی داده نخواهد شد . اما پیامبران نیز علاوه بر علومی که به وحی به آنها می رسد برخی از علوم را حصولی کسب می کنند . 4الی 18 سوره نجم -68 یوسف – 96 یوسف( علمی که پیامبران می دانند و مردم عادی نمی داند .) 62 الاعراف- 65 کهف ( علم لدونی ) 43 مریم

علم مردم عادی . مردم عادی به دو گونه حضوری وحصولی کسب علم می کنند . علم حضوری مانند علم الاسماء 30 الی 33 بقره – 5 یونس .... 8 النبیاء، از ایات فوق می توان نتیجه گرفت کسب علوم حصولی نیز وابستگی بسیار به کسب علوم حضوری دارد واینان در طول یکدیگر قرار گرفتند .تا جایی که می یابیم علومی چون ساختن زره ،‌نرم کردن آهن وعلم نجوم که انسان تصور می کند خود آموخته وابسته علمی است که خدا به انسان هدیه می کند .

علوم مردم مشرک و کافر ، این دسته از مردم نه اینکه علم نداشته باشند بلکه علم دارند ولی بر روی علم اینان حجابهایی کشیده شده مثل غرور وگناه و...اینان علم وعقل دارند ولی چون به منبع فیض علم متصل نیستند علمشان نه تنها برایشان مفید نیست بلکه مضر نیز می باشد ...24 الانبیاء

نکته مهم در مورد علم این نکته است که علم در هنگام پیری وگذشت زمان کاسته می شود 70 نحل – 5 حج چرا ؟

علم ملائک

ملائک موجودات عالمی هستند ویکی از علل سجده و اطاعت آنان داشتن علم این موجودات است اما نوع علمی که خداوند برای این موجودات در نظر گرفته با نوع علم انسان فرق دارد به بیان دیگر این تفاوت از تفاوت نوع افرینش ملک با انسان وظرفیت متفاوت انان نشات می گیرد اگر به ایات 30 تا 33 سوره بقره توجه شود در می یابیم نوع افعالی که خداوند برای انسان وملک به کار برده متفاوت است خدا به انسان اسماء را اموخت ولی به ملائک عرضه داشت ... در ادامه ملائک عنوان می کنند که ما می دانیم آچه را تو بیاموزی به ما ،در اینجا حتی شیوه تعلیم به انسان وملائک با هم فرق می کند واین نیست جز ظرفیت آنان ... اما ملائک مجرای انتقال وحی به پیامبران وانسانها هستند که به بهترین شیوه این امانت را به صاحبانش می رسانند و در آن هیچ خیانت نمی کنند 5 نجم( ملائک مجرای رسیدن علم به پیامبران هستند)

علم اجنه : اجنه موجوداتی خاص هستند با افرینش خاص و دارای علمی خاص خلقت آنان شبیه انسان است با شبا هت ها و تفاوت هایی در وجودشان ، آنان نیز علم را به همان دو سبکی که انسان می آموزد می آموزند هم از طریق پیامبران خویش وپیامبر انسانها و هم به شیوه علم حصولی ....سوره جن

اجنه به دلیل نوع آفرینششان که سیال هستند در انجام برخی امور راحترمی توانند عمل کنند.102  بقره .. جسمانیت خود نوعی حجاب است ولی نشان تسلیم وبندگی نیز می تواند باشد .

علم حیوانات ، حیوانات نیز به دو گونه کسب علم می کنند 1- به وحی پروردگار مثل الهامی که به زنبور عسل می شود ... و الهامی که به کلاغ شد تا دفن مردار ر ابه بشر بیاموزد 31 مائده

همچنین حیوانات از انسان علم می آموزند مثل رام کردن آنان 4 مائده

علم در جمادات . خداوند در قران کریم می فرمایند هر چیز که در آسمان وزمین است تسبیح گوی خداوند هستند و هر چیز تسبیح گو باشد دارای شعور و علم است بنابراین بی هیچ شکی جمادات در یک حدی از علم وشعور بهره مند هستند خداوند در قران می فرمایند زمین در روز قیامت شهادت می دهد و هر آنچه در دل دارد بیرون می ریزد ، این ایات ما را به سوی عالم بودن همه عالم رهنمون می سازد ... هوشیاران تابع خداوند وتسلیمان علم خداوند که در دل بر بزرگی خدا سجده می کنند و بر لب فریاد بر می آورند حضور ما علمی است ابدی از خداوند و انسان چقدر خوشبخت است که برعلم خداوند قدم می زند و از ان می خورد و با ان نفس می کشد و اگر روزی از ما بر این علم سوال شود پاسخی خواهیم داشت ؟‌عالم یکپارچه علم کثیر پروردگار است که همه اجزای ان هروله کنان به سوی اصل خود شتابان در حرکتند .

بسم الله الرحمن الرحیم

      سوره انعام ایات 140 و 144

قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ (140) 

به یقین آنها که فرزندان خود را از روى جهل و نادانى کشتند، گرفتار خسران شدند؛ [زیرا] آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، بر خود تحریم کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و [هرگز] هدایت نیافته بودند.  «140»

وَمِنَ الإِبْلِ اثْنَیْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الأُنثَیَیْنِ أَمْ کُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاکُمُ اللّهُ بِهَـذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (144)

 و از شتر یک جفت‏، و از گاو هم یک جفت [براى شما آفرید]؛ بگو: (کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است‏؟ نرها یا ماده‏ها را؟ یا آنچه را شکم ماده‏ها دربرگرفته‏؟ یا هنگامى که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه [بر این تحریم‏] بودید؟! پس چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مى‏بندد ، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمى‏کند)  «144» 

       واژگان آیات

خسر : زیان کردن ، زیانکاری ، زیان ، باخت ، گمراه شدن ، هلاک شدن

سفه : بی خردی ، بد خویی ، گستاخی ، خود سری ، جهل ، بی صبری

فتر :  فتور ، سستی

ظلم : ستم کردن ، تاریکی

در اثناء بحث دوم پیروی از جهل باز هم به ویژگیهایی از جاهلان و تبعیت کنندگان از هوای نفس خواهیم رسید و در خلال گفتارمان خواهیم گفت ، از این تبعیت در ایه 140 اشاره می کند که تحقیقا این چنین است که از زیانکاران و یا گمراهان و یا هلاک شوندگان هستند به ترجمه لغات توجه کنیم به کسانی که فرزندان خود را می کشند .

وقتی به عمق این گفتار نگاه می کنیم و علاقمندی پدرو مادر را نسبت به اولاد را می سنجیم به واقع متوجه خواهیم شد که وقتی خداوند چشم هدایت خویش را از کسی دریغ کند چگونه این انسان درنده خو میگردد تا جایی که پاره تن خویش را زنده زنده به گور می نماید آنهم برای فخر در جامعه جاهلیت ! آیا ظلمی بالاتر از این و جهالتی بزرگتر و عظیم تر از پیروی هوای نفس میتوان متصور شد ؟ که انسان این چنین چشمانش کور و دلش مهر خورده باشد ؟ که حتی ساده ترین محبت خداوندی یعنی مهر فرزندی را لمس نکند ؟! از آیه چنین بر میاید که ظالمین را بر نفس خویش هیچ هدایتی نیست و پایان این جهالت جزء خسارت دنیا و آخرت چیز دیگری را به ارمغان نخواهد آورد .

در جامعه امروزی هر چند فرزندان خویش را مانند دوران جاهلیت با دست خویش به خاک نمی سپارند اما غفلت از حصار و دژ مجکم خانواده و فراموشی فرزندان و یله و رها کردن این سرمایه های گرانقدر خویش غیر از کاری است که در زمان جاهلیت انجام می پذیرفته ؟؟؟

آیا زنده به گور کردن فرزندان غیر از این است که رنگ دیگری به خود گرفته ؟و در انبوهی از سیاهی و ظلمت و تاریکی که در جامعه وجود دارد رها شده است ؟آیا این نوع خانواده دفن فرزندان خویش را در این بیغوله زار شاهد نیستند ؟

واقعا اگر بخواهیم میزان عقب ماندگی ملتی را نشان بدهیم این تمثیل ایا بهترین تمثیل قرآن از زنده بگور کردن فرزندان نیست ؟و ایا به همین بسنده شده ؟ و قانون خدا زیر پا نمانده است  و حلال خدا حرام و حرام خدا حلال نشده است ؟ و ایا این عمل در جامعه ما اتفاق نمی افتد ؟

این دلیل روشنی بر جهالت انسانها در طول تاریخ است که هرگز مورد بخشش خداوند واقع نمی شود و هدایتی هم در کار نیست .

می گویند برای ادعای تحریم و یا حلال بودن حیوانات سه حکم باید رعایت شود

1- اینکه مشخصا به کسی وحی نازل شده باشه که این فقط مخصوص معصومین هست

2- شخص نزد معصوم بوده و ایشان را درک کرده باشد و خود شاهد بوده باشد

3- و یا باید گواهی عقلی بر آن باشد

در آیه هست که وقتی که پرسیده شود از آنها که نه دلیل عقلی دارند و نه نقلی پس باید افترا بگویند به پیامبر که نزد پیامبر بودن در چنین مواقعی است که دروغ بر پیامبر می زنند و چنین کسانی ستمکارند . دروغ بستن به خدا از بزرگترین ستم هایی است که می شود یاد آوری کرد زیرا هم به مقام خالق ستم شده و هم به مقام مخلوق .

قباحت این بهتان و افترا چون به آن علم ندارند با توجه به اینکه خودشان آنرا کاری ساده می پندارند  در نزد خدا بسیار بزرگ می باشد .

فراموش کردن خدا نیز از دیگر خصوصیات این دسته می باشد که دلائل به روشنی بر آنان وارد می شود اما آنان با معلومات اندک و کم خود را  نسبت به علم خداوند ترجیح می دهند .

از دیگر ویژگیهای آنان هوس هست که تنها معبود آنان است و با توجه به علمی که دارند خداوند بر گوش و دل آنان مهر زده و بر دیدگانشان پرده نهاده است .

در چنین شرایطی جز خدا چه کسی میتواند به آنان کمک کند ؟

خصوصیات دیگری نیز میتوان به فراوانی ایات نام برد که به همین اندازه بسنده میکنیم  خداوند به کرمش قبول کند انشالله