بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات 67 یوسف ، 30 رعد ، 43 فرقان
وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ? 67 ?
و گفت> :اى پسران من ،[ همه ]از یک دروازه[ به شهر ]در نیایید، بلکه از دروازه هاى مختلف وارد شوید، و من[ با این سفارش ، ]چیزى از[ قضاى ]خدا را از شما دور نمى توانم داشت .فرمان جز براى خدا نیست .بر او توکل کردم ، و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند.
کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ? 30 ?
بدین گونه تو را در میان امتى که پیش از آن ، امتهایى روزگار به سر بردند، فرستادیم تا آنچه را به تو وحى کردیم بر آنان بخوانى ، در حالى که آنان به[ خداى ]رحمان کفر مى ورزند .بگو> :اوست پروردگار من .معبودى بجز او نیست .بر او توکل کرده ام و بازگشت من به سوى اوست.
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ? 43 ?
آیا آن کس که هواى[ نفس ]خود را معبود خویش گرفته است دیدى ؟ آیا[ مى توانى ]ضامن او باشى ؟
واژگان :
باب : جای داخل شدن ، آنچه که با آن درب بسته می شود ، در ، دروازه ، بخشی از کتاب
واحد : یک ، نخستین عدد ، یک فرد از افراد قوم ، یگانه بودن در چیزی ، بی نظیر ، از نامهای خدا
غنی : مال او افزونی یافت ، ثروتمند شد ، به آن چیز بسنده کرد
حکم : قضا ، داوری ، قضاوت ، داد رسی ، حکومت ، کشور داری
خلت : تنهایی ، خلوت کردن ، جایی که مرد در آن تنها باشد
وحی : نامه ، رساله ، نوشته ، آنچه به دیگری القاء و تفهیم کنند ، غالبا آنچه که خداوند به پیامبرانش القاء کند ، آنچه که از کسی به سوی دیگری فرستاده شود
رحمن : بخشاینده ، بخشایشگر ، مهربان ، از نامهای خداوند که غالبا صفت است
رای : نگرش و اندیشه در کارها ، نیاز ، حاجت
اخذ : آن چیز را گرفت ، عهد گرفتن ، آن را بدست گرفت ، به آن چنگ زد ، باز داشت کردن و گرفتن ، و با هر واژه بعد از خود همان معنا را می گیرد
از آیه 67 سوره یوسف چنین بر میاید که همیشه جمع انسانها با هدف مشترک و الهی ارتباطی با هم دارند مستحکم که برای دیگران که وجود چنین جماعتی را سر نمی تابند و چشم دیدن چنین اجتماعی را ندارند همواره یک خطر و یا دغدغه فکری محسوب می شوند ، و برای بر انداختن چنین جمعیتی از هیچ حربه ای فرو گذار نمیکنند ، شرط لازم برای عقل این است که این آسیب ها را بشتاسیم و طریقه مقابله با آنان را فرا بگیریم و شرط کافی آن اینکه ایمان داشته باشیم ، و بدانیم چیزی دور از اراده خداوند نیست وآنگاه تدابیری را که می اندیشیم خارج از اراده خداوند نخواهد بود ، چون هر چه نیکی و پاکی است از آن اوست لذا در تدبیر درستی هم که در پیش گرفته باشیم نیز باید توکل به خدا نماییم و امورات خویش را به او واگذاریم .
حضرت یعقوب این توصیه رابه فرزندان خویش هنگام ورود به مصرمی نمایدومتذکرمی شود (( جمعیت همدل شما ممکن است مورد بغض قرار گیرد )) پس من با این دستور متفرق وارد شدن هم نمی توانم حادثه ای را که از سوی خدا حتمی است از شما بر طرف کنم زیرا حکم فقط مخصوص خداوند است .
حال این امر را با زمانی مقایسه کنیم که بدون توکل به خداوند در مورد مسئله جمعیت بخواهیم تصمیم گیری نماییم در این شرایط چه چیز عاید ما خواهد شد ؟ لذا اینگونه مسائل چنان به هم نزدیک هستند که برای انسان متوکل و غیر متوکل هم سخت می گردد و چه بسا دچار اشتباه نیز بشویم .
کثرت انسانهای همدل نعمتی است که باید قدر شناس آن بود و با همه ظرایف باید از آن مراقبت نمود و واضح است که تنها با توکل است که می توان به ( دانای قادری ) دل بست و به او پناه برد که بر همه چیز عالم و بر هر کاری تواناست .
پس هر چه دانایی و قدرت ما نسبت به مسائل بیشتر باشد توکل ما به خداوند قوی تر و دوری ما از اشتباه محرز تر می گردد
در آیه 30 سوره رعد توجه به نبوت و پیامبری پیامبران قبل که سنتی الهی بوده برای هدایت ، تا پیامبری حضرت محمد ( ص) که خاتم است و تذکر این معنا که این هدایت بعد از پیامبر باید به گونه ای دیگر اعمال شود و توجه به امامت نیز طرح می گردد اما آنچه که در طول زمان تا پیامبری حضرت رسول ثابت است نوع کفر و شرک است و همواره در جوامع متداول بوده و آمدن پیامبران بر این اساس استوار است ، لذا بر این موضوع که این بر اساس سنت انجام می پذیرد قابل توجه است اما این موضوع را به رخ کافران با صفت (( رحمانیت )) خدا بیان میکند که نوعی صفت عمومی و بخشندگی عمومی خداوند است و آنرا از هیچکس دریغ نمی کند و افکار کافران از رحمت عمومی خداوند به دور است که آنرا پس می زنند و در نتیجه در مقابل چنین خطری که می تواند انسان را تهدید کند چاره ای جز توکل به خداوند و سپردن امور به او نیست .
در آیه 43 سوره فرقان در این آیه پرسشی است قابل تامل و چنین میفرماید ، آیا نمی بینی کسانی را که هوای نفس خویش را حاکم کردند ، جز ذلت برایشان راهی نیست ؟ اینها نشان میدهد که این قبیل انسانها در گمراهی محض بوده و هیچ هدایتی بر ایشان نیست چون خطاب به پیامبر می فرماید ، تو نیز در نفس آنها نفوذ نداری ، پس به این سخن باید توجه کنیم
اطاعت هر چیزی یعنی عبادت آن ، و اطاعت از هوای نفس یعنی معبود قرار دادن هوای نفس ، پس منشاء شرک یعنی اطاعت از هوای نفس
نقش توکل در کلیه این مراحل به زیبایی به چشم میخورد اما چنانچه در پست قبل هم دوستان اشاره کردند راه کار بردی و عملی به خداوند و اعتماد به حضرت حق همانا فقط تمسک به کتابی است که هم قول صدق و هم عمل صدق خداوند می باشد .
و گفت> :اى پسران من ،[ همه ]از یک دروازه[ به شهر ]در نیایید، بلکه از دروازه هاى مختلف وارد شوید، و من[ با این سفارش ، ]چیزى از[ قضاى ]خدا را از شما دور نمى توانم داشت .فرمان جز براى خدا نیست .بر او توکل کردم ، و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند.
کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ? 30 ?
بدین گونه تو را در میان امتى که پیش از آن ، امتهایى روزگار به سر بردند، فرستادیم تا آنچه را به تو وحى کردیم بر آنان بخوانى ، در حالى که آنان به[ خداى ]رحمان کفر مى ورزند .بگو> :اوست پروردگار من .معبودى بجز او نیست .بر او توکل کرده ام و بازگشت من به سوى اوست.
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ? 43 ?
آیا آن کس که هواى[ نفس ]خود را معبود خویش گرفته است دیدى ؟ آیا[ مى توانى ]ضامن او باشى ؟
واژگان :
باب : جای داخل شدن ، آنچه که با آن درب بسته می شود ، در ، دروازه ، بخشی از کتاب
واحد : یک ، نخستین عدد ، یک فرد از افراد قوم ، یگانه بودن در چیزی ، بی نظیر ، از نامهای خدا
غنی : مال او افزونی یافت ، ثروتمند شد ، به آن چیز بسنده کرد
حکم : قضا ، داوری ، قضاوت ، داد رسی ، حکومت ، کشور داری
خلت : تنهایی ، خلوت کردن ، جایی که مرد در آن تنها باشد
وحی : نامه ، رساله ، نوشته ، آنچه به دیگری القاء و تفهیم کنند ، غالبا آنچه که خداوند به پیامبرانش القاء کند ، آنچه که از کسی به سوی دیگری فرستاده شود
رحمن : بخشاینده ، بخشایشگر ، مهربان ، از نامهای خداوند که غالبا صفت است
رای : نگرش و اندیشه در کارها ، نیاز ، حاجت
اخذ : آن چیز را گرفت ، عهد گرفتن ، آن را بدست گرفت ، به آن چنگ زد ، باز داشت کردن و گرفتن ، و با هر واژه بعد از خود همان معنا را می گیرد
از آیه 67 سوره یوسف چنین بر میاید که همیشه جمع انسانها با هدف مشترک و الهی ارتباطی با هم دارند مستحکم که برای دیگران که وجود چنین جماعتی را سر نمی تابند و چشم دیدن چنین اجتماعی را ندارند همواره یک خطر و یا دغدغه فکری محسوب می شوند ، و برای بر انداختن چنین جمعیتی از هیچ حربه ای فرو گذار نمیکنند ، شرط لازم برای عقل این است که این آسیب ها را بشتاسیم و طریقه مقابله با آنان را فرا بگیریم و شرط کافی آن اینکه ایمان داشته باشیم ، و بدانیم چیزی دور از اراده خداوند نیست وآنگاه تدابیری را که می اندیشیم خارج از اراده خداوند نخواهد بود ، چون هر چه نیکی و پاکی است از آن اوست لذا در تدبیر درستی هم که در پیش گرفته باشیم نیز باید توکل به خدا نماییم و امورات خویش را به او واگذاریم .
حضرت یعقوب این توصیه رابه فرزندان خویش هنگام ورود به مصرمی نمایدومتذکرمی شود (( جمعیت همدل شما ممکن است مورد بغض قرار گیرد )) پس من با این دستور متفرق وارد شدن هم نمی توانم حادثه ای را که از سوی خدا حتمی است از شما بر طرف کنم زیرا حکم فقط مخصوص خداوند است .
حال این امر را با زمانی مقایسه کنیم که بدون توکل به خداوند در مورد مسئله جمعیت بخواهیم تصمیم گیری نماییم در این شرایط چه چیز عاید ما خواهد شد ؟ لذا اینگونه مسائل چنان به هم نزدیک هستند که برای انسان متوکل و غیر متوکل هم سخت می گردد و چه بسا دچار اشتباه نیز بشویم .
کثرت انسانهای همدل نعمتی است که باید قدر شناس آن بود و با همه ظرایف باید از آن مراقبت نمود و واضح است که تنها با توکل است که می توان به ( دانای قادری ) دل بست و به او پناه برد که بر همه چیز عالم و بر هر کاری تواناست .
پس هر چه دانایی و قدرت ما نسبت به مسائل بیشتر باشد توکل ما به خداوند قوی تر و دوری ما از اشتباه محرز تر می گردد
در آیه 30 سوره رعد توجه به نبوت و پیامبری پیامبران قبل که سنتی الهی بوده برای هدایت ، تا پیامبری حضرت محمد ( ص) که خاتم است و تذکر این معنا که این هدایت بعد از پیامبر باید به گونه ای دیگر اعمال شود و توجه به امامت نیز طرح می گردد اما آنچه که در طول زمان تا پیامبری حضرت رسول ثابت است نوع کفر و شرک است و همواره در جوامع متداول بوده و آمدن پیامبران بر این اساس استوار است ، لذا بر این موضوع که این بر اساس سنت انجام می پذیرد قابل توجه است اما این موضوع را به رخ کافران با صفت (( رحمانیت )) خدا بیان میکند که نوعی صفت عمومی و بخشندگی عمومی خداوند است و آنرا از هیچکس دریغ نمی کند و افکار کافران از رحمت عمومی خداوند به دور است که آنرا پس می زنند و در نتیجه در مقابل چنین خطری که می تواند انسان را تهدید کند چاره ای جز توکل به خداوند و سپردن امور به او نیست .
در آیه 43 سوره فرقان در این آیه پرسشی است قابل تامل و چنین میفرماید ، آیا نمی بینی کسانی را که هوای نفس خویش را حاکم کردند ، جز ذلت برایشان راهی نیست ؟ اینها نشان میدهد که این قبیل انسانها در گمراهی محض بوده و هیچ هدایتی بر ایشان نیست چون خطاب به پیامبر می فرماید ، تو نیز در نفس آنها نفوذ نداری ، پس به این سخن باید توجه کنیم
اطاعت هر چیزی یعنی عبادت آن ، و اطاعت از هوای نفس یعنی معبود قرار دادن هوای نفس ، پس منشاء شرک یعنی اطاعت از هوای نفس
نقش توکل در کلیه این مراحل به زیبایی به چشم میخورد اما چنانچه در پست قبل هم دوستان اشاره کردند راه کار بردی و عملی به خداوند و اعتماد به حضرت حق همانا فقط تمسک به کتابی است که هم قول صدق و هم عمل صدق خداوند می باشد .
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263759
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه