بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات 247 بقره ، و 24 انبیاء
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوَاْ أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ 247
پیامبرشان به آنان گفت در حقیقتخداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنکه ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشى داده نشده است پیامبرشان گفت در حقیقتخدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نیروى] بدنى بر شما برترى بخشیده است و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد مىدهد و خدا گشایشگر داناست 247
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ 24
آیا به جاى او خدایانى براى خود گرفتهاند بگو برهانتان را بیاورید این استیادنامه هر که با من است و یادنامه هر که پیش از من بوده [نه] بلکه بیشترشان حق را نمىشناسند و در نتیجه از آن رویگردانند 24
واژگان ::
اله : معبود ، خدا ، نام ذات واجب الوجود خدای سزاورا پرستش
برهان : حجت ، دلیل ، قاطع ، بیان
ذکر : باد کردن ، دعا ، نماز ، ورد ، ستایش ، شرف ، بزرگی ، قرآن
عرض: نشان دادن ، نمایش ، پیشنهاد چیزی ، برای فروش و متاع ، کالا ، مال ، دنیا ، بیماریی که بر انسان عارض شود ، نا پایدار و فانی ، عطا و بخشش ، غنیمت ، علائم بیماری
نبی : پیا مبر ، خبر دهنده از غیب با الهام خداوندی
بعث : فرستادن ، بر انگیختن ، بیدار کردن ، رسالت ، او را از خواب بیدار کردن ، مرده پس از مرگ
سعه : گشایش ، گشودگی ، وسعت ، فراخی ، توانگری ، توانایی ، قدرت ، تاب و توان ، آسایش
بسط : گستردگی ، هر چیز گستردنی مانند فرش ، گشوده ، شیرین زبانی ، او را در حمایت خود در آورد ، جهان را شادمان ساخت
طفی : آتش خاموش شد ، عینه و چشم او نابینا شد
انتخاب و مسیر رسیدن به خدا این است و لا غیرکه ما حقوق خداوندی را به تناسبات مختلف در پیامبران و انسانهای وارسته جلوه گر ببینیم و باور داشته باشیم حکومت خدا رو در روی زمین ، لذا اگر حق خلافت را به پیامبران داده است برای این است که این حق از آن خداست و به هر کسی که لازم بداند خواهد داد ، حال آیا این انتخاب از طرف خدا نوعی جبر است ؟ یا آگاهی ما نسبت به تمام وقایع کم است ؟ و لازم است ( دانایی توانا ) این گزینش را انجام دهد ؟ عقل که از ادله اربعه محکم نیز میباشد و خود دلیل قاطع نیز هست ، اجازه نمیدهد مطلبی بدون دلیل را پذیرا باشیم اما چگونه است که خداوند منان از ما دلیل مطالبه می کند ؟؟ این به این خاطر است که او دلایلی بر خلاف دلایل مشرکان دارد زیرا که قرآن و کتب آسمان مدعای انسانها و مردم مشرک و کافر نیستند بر همین اساس ادعای آنان را نیز تایید نمیکند چون در بسیاری از آیات قرآن علیه انسان مشرک و بت پرست بوده و پرسش آنان منحصرا در خدا خلاصه میشود نه پیامبران و تاسف هم از این است که اکثر مردم اهل تشخیص و دلیل نیستند و نمی توانند حق و باطل را تشخیص بدهند اینهمه انحراف در طول زمان از همین جا ناشی شده است در نتیجه اهل منطق و دلیل نبوده و از حق پیروی نکرده و از پذیرش حق گریزانند .
سوره بقره خداوند اختیاراتش را برای درک انسانها به پیامبرانش که انتخاب او هستند داداه است و یژگیهای این پیامبران ( دانایی و توانایی ) بسیار است و از طرفی در انتهای آیه از صفتی نام می برد که گشایشگری است ، ک در آیه 247 نشان میدهد که انتخاب اصلح در زندگی برای اسوه قرار دادن آن شخص هم چنان رقم میخورد که سر نوشت انسان را تحت الشعاع خویش قرار می دهد چون علم خداوند بر جهان هستی سیطره دارد لذا با این آگاهی بهترین گزینه ها را برای هدایت بشر او و فقط او می تواند انتخاب کند .
اما در آیه دوم تذکر به این معنا که اگر انتخاب خداوند را برای خویش بر نگزینیم باید منتظر ضلالت و گمراه باشیم و این وعده خداوند است تا جایی که در آیه بیان شده که خدایانی را شخص گمراه انتخاب خواهد نمود که این خدایان می توانند همگی اسوه و الگو برای هر شخصی به طریقی باشند و بر این اساس هست که می بینیم گاهی انسان گمراه مال و گاهی دنیا پرستی و گاهی اولاد و گاهی هم هر دلبستگی دیگری می تواند در مسیر کوتاه زندگی خویش برای خودش الگو قرار دهد و بالا و پایین شدن انسان در گزینش هایش هم بر اثر همین معنا اتفاق می اقتد خیلی کودکانه ی بنظر میاید اما باید باور داشته باشیم که گاهی عشق ورزی انسان حتی بر انگشتری او را از راه صلاح و خیر دور و به پرتگاههای عظیمی رهنمون می شود ، در آیه به زیبایی مشهود است که خداوند میفرماید اگر انتخابی غیر از انتخاب خداوند کردید برهان بیاورید و چون تمام این براهین انسانی در مقابل برهان خداوند است اگر دقت نظر نشود باید ضلالتی تاریک را برای شخص متصور بود .
اگر نعمت داشتن نبی و پیامبر و راهنما و الگو و اسوه حسنه را خداوند مجانی و مفت در اختیار ما گذشته است و در مسیر هدایت قرار گرفته ایم شکر این نعمت را باید پاس بداریم و گر نه ظلمت تمام اندیشه انسانی را حتی در روز روشن و در جلوی چشمان همگان پر خواهد کرد لغزش و هدایت دو عنصری هستند که همیشه با انسان همراهند و لغزش همواره انسان را تهدید می کند و غفلت بزرگترین گناه می تواند باشد پس آیات روشن حق بهترین چراغ و بهترین مستمسک برای رهایی است برای همه انتخابهای انسان انشالله .
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (121)
کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان دادهایم [و] آن را چنانکه باید مىخوانند ایشانند که بدان ایمان دارند و[لى] کسانى که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند(121)
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (146)
کسانى که به ایشان کتاب [آسمانى] دادهایم همان گونه که پسران خود را مىشناسند او [=محمد] را مىشناسند و مسلما گروهى از ایشان حقیقت را نهفته مىدارند و خودشان [هم] مىدانند (146)بقره
تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَمَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِینَ (108)
اینها آیات خداست که آن را به حق بر تو مىخوانیم و خداوند هیچ ستمى بر جهانیان نمىخواهد (108)آل عمران
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا (114)
پس بلندمرتبه استخدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى (114) طه
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ (55)
گفتند آیا حق را براى ما آوردهاى یا تو از شوخىکنندگانى (55) انبیا
وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (54)
و تا آنان که دانش یافتهاند بدانند که این [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست و بدان ایمان آورند و دلهایشان براى او خاضع گردد و به راستى خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند به سوى راهى راست راهبر است (54) حج
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ (31)
پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا باید [عذاب را] بچشیم (31)صافات
قرائت : کتاب را خواند ، به آن نظر افکند ، آن را مطالعه کرد ، چگونگی خواندن ، نحوه خواندن
تلاوت : دنبال کردن ، در پی ، به دنبال ، قرائت کردن
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابى نیست چیزى دیگر است
چونکه در جان رفت جان دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
پاک ترین کتاب هستى
قرآن پاک ترین کتاب, از مبدا پاکى و طهارت, بر پاک ترین قلب عالم هستى, تلاوت و از لبان پاک ترین مخلوق الهى, بر عالم وجود عرضه گردید. و به همین خاطر, تنها کسانى مى توانند به این مصحف مطهر نزدیک شده, و از نور پر فیض آن بهره مند گردند که ظاهر و باطنى پاک و طاهر داشته, و از هر گونه آلودگى جسم و روح منزه باشند.
ذکر کلمه تلاوت بر شیرینی خواندن و درک از این کتاب آسمانی می افزاید تلاوت قرآن شیرینی است که با انجام آن حلاوتی عمیق در درون انسان ایجاد می شود . تلاوت علم است و قرائت دانش . تلاوت فهم عمیق قرآن است و قرائت روانخوانی قرآن . قرائت راه است و تلاوت هدف پس باید قدم در راه نهاد تا به هدف رسید . همیشه قدم گذاشتن در یک راه آسان است اما مهم رسیدن به هدف است که کار را سخت می کند . حال این سوال به ذهن می رسد که چرا حق تلاوت قرآن ایمان است و نخواندن آن کفر ؟ چرا در بسیاری از آیات ذکر شده از تلاوت یاد شده نه از قرائت . ما اکنون در زمانه ای بسر می بریم که بیشتر قاری قرآن هستیم آنهم از نوعی که خودمان خوشمان بیاید . خداوند در این آیات مکرراً به ذکر کلمه "آتینا هم "می پردازد و به زیبایی به ما می فهماند که ای مسلمین ما این کتاب را با تمام زیبائیهایش به شما عطا کردیم پس به تلاوت آن بپردازید . اگر این کتاب را درست تلاوت کنید به حقی بزرگ می رسید و آنهم این است که با حقوق خود و دیگران آشنا می شوید . آشنایی با حقوق کم دستاوردی نیست که اگر ما به حق خویش و جامعه خود آگاه بودیم به راحتی به ما ظلم نمی کردند و به راحتی قرائت های خودشان را از قرآن جایگزین قوانین کتاب آسمانیمان نمی کردند قرائت نامناسب و درک ناقص ما از قرآن سبب ایجاد شرارت های متعدد شده و شیرینی تلاوت قرآن را از ما پس گرفته و ما را به آنجا رسانده که در جایگاه کفر قرار گرفته ایم . این نکته به زیبایی بیان شده که عدم تلاوت صحیح قرآن باعث کفر می شود چرا که کافر کسی نیست جز آنکه حقیقت را می داند و می خواهد بر آن صحه بگذارد و لباسی دیگر بر آن بپوشاند و آن را همان گونه که خود می پسندد نزد دیگران جلوه دهد .
آثار تلاوت قرآن
1ـ نورانیت قلب
2 ـ زیاد شدن حافظه
3 ـ ایجاد معنویت در میان اهل منزل
4ـ سعه صدر و توسعه روزى
5 ـ قدرت و توکل در برابر ناملایمات
اینهم آثار تلاوت قرآن حال خود باید بررسی کنیم که در کدام جایگاهیم ، قاری هستیم یا تلاوت کننده ؟ علت اینکه ما هنوز بعد از سالیان طولانی نتوانسته ایم حقمان را بگیریم چیست ؟ آیا ایراد در نحوه حق خواهیمان است یا اصلا حقی برای گرفتن نداریم ؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات بقره 71 ، بقره 147 ، اعراف 89 ، انبیاء 112 ، مومن 20 ، ق 84 ، ممتحنه 1
آیات مورد استفاده : آیات اعراف 89 و ممتحنه 1
قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَى اللّهِ کَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللّهُ مِنْهَا وَمَا یَکُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِیهَا إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ
اگر بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده [باز] به کیش شما برگردیم در حقیقت به خدا دروغ بستهایم و ما را سزاوار نیست که به آن بازگردیم مگر آنکه خدا پروردگار ما بخواهد [که] پروردگار ما از نظر دانش بر هر چیزى احاطه دارد بر خدا توکل کردهایم بار پروردگارا میان ما و قوم ما به حق داورى کن که تو بهترین داورانى
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ
اى کسانى که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مىکنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمدهاید [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است
واژگان :
تلقون : می افکند ، اظهار میدارد ، انداخته
ممتری ، مری : مردد ، تردید کننده ، حق او را انکار کردن
ملّت : آیین ، شریعت ، کیش ، گروه مردم ، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند
کارهین ، کره : نا خشنودی ها ، ناراضیان ، او را از آن چیز بیزار کرد
داوری به حق مارا باید از تقلید بدور بدارد زیرا اصول و پذیرش وحدانیت خدا که قرار است با استدلال باشد هرگز نباید از روی تقلید باشد و یا کور کورانه ، در اصول نباید چشم بسته پذیرفت زیرا قرآن هم دلالت دارد بر اینکه دین اجداد خود را چشم بسته نپذیرید ، این نشان دهنده آن است که دین مانند روشنی و نور باید روشنگر آینده بشر باشد و چشم اندازی روشن در مقابل دیدگان انسان .
به واقع اگر ما را بر یکی از این دو راه ارتداد و تبعید از وطن اجبار می کردند کدام یک را انتخاب می کردیم ؟ پاسخ به این سئوال به میزان ایمان انسان بستگی دارد محکم بودن این ایمان هرگز مورد پشیمانی نخواهد بود و شک و دو دلی را به ارمغان نخواهد آورد و باز گشت که نشانه کور کورانه بودن هست نصیب انسان نمی شود و اگر پذیرشی نسبت به آیین شرک انجام پذیرد به این معناست که باور داریم که به خدا نسبت دروغ بسته ایم .
و برای کسی که توکل به خدا نموده باشد و به حق به او ایمان داشته باشد از داوری خدا بهره مندخواهد شد زیرا علم خداوند محدود نبوده و به همه هستی احاطه دارد و با توکل باید بداند که او پر.ردگار ماست و بر همه امور و مصالح ما آگاه است و امکان ندارد که خلاف مصالح بنده خود حکمی بدهد به ناحق .
در ایه اول سوره ممتحنه مواردی را یاد آوری نموده که به ترتیب آنها را متذکر می شویم که این موارد عبارتند از
1- طرح مسئله تولی و تبری هست که از اهم فروع دین می باشد و با اصول دین هم پیوندی نا گسستنی دارد که توجه به همین امر باعث فلاح و رستگاری است البته باید عرض کرد که فروع دین همه به نوعی از اهمیت خاصی بر خوردار هستند و اولویت بین آنها وجود ندارد .
2- بعد مماشات کردن با دشمن و دوستی نمودن و محبت داشتن به آنها در صورتی که به خوبی میدانیم که آنها هیچ محبتی به ما نداشته و ندارند و ارتباط داشتن در پنهان خویش با آنان البته اگر همین مسائل در قالب فکر و ذهن ما هم قرار داشته باشد و بروز عینی نکند باز ویرانی دل ما را نشان می دهد که خود گرایش به نوعی ریا و دو رویی و نفاق در درون ما می باشد .
3- مطلب بعد هجرت و خروج از دیار و شهر خویش است برای در امان لودن از فتنه های دشمنان که در تعبیر قرآن از آن به جهاد یاد شده است.
4- و موضوع آخر اینکه باید در نظر داشته باشیم که نمی شود هم دوستی خدا را داشت و هم با ارتباط با دشمنان دشمنی خدا را خرید این رفتار در تضاد را نه می شود جمع کرد و نه اینکه با آن کنار آمد .
همواره در بحث های اجتماعی و حقوق در قالب های امروزی آن ، مواردی مطرح می باشد به قول شهید زنده استاد مطهری که قابل طرح است و این مسائل حتی در زمان پیامبر و صدر اسلام هم نیز مطرح گردیده که عبارتند از:
1- اعتقاد داشتن به حقوق مردم که صاحبان اصلی حق در جامعه می باشند که در جامعه اسلامی در بدو تولد هرکس این حقوق را فطری می داند و حتی در این میان آزادی را مقدم بر حقوق افراد بر می شمارد
2- حق مطالبه که برای هر کس قائل است تا در زمان تضییع حقوق خویش مشروعیت مطالبه حقوق خود را داشته باشد و هم چنین حق امر به معرف مصداق دفاع از حقوق انسان گردد .
3- ضرورت رعایت حقوق مردم که باید از طرف حکومت همواره رعایت شود و عقب گرد دینی یعنی اجرا نشدن این ضرورت است که همواره باید حاکمیت را از آن مردم بر شمارد .
4- لزوم آموزش حقوق به مردم که باز هم باید توسط حاکمان دینی که با حسن انجام وظایف و تکالیف ایجاد شود تا غیرت به انجام تکالیف که ما فوق منابع مادی است در افراد پیدا گردد انشالله .
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263746
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه