سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که دانشمندی می میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می آید که جزجانشینش آن را پر نسازد . [امام علی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آیات : بقره 42 ، آل عمران 71 ، رعد 17 و 19 ، انبیاء 97 ، زمر 71 ، نجم 28

مورد استفاده:: آیات 71 آل عمران و 17 رعد

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ????

اى اهل کتاب چرا حق را به باطل درمى‏آمیزید و حقیقت را کتمان مى‏کنید با اینکه خود مى‏دانید (??)

 

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ

 یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ????

[همو که] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏هایى به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفى بلند

روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا کالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن کفى برمى‏آید

 خداوند حق و باطل را چنین مثل مى‏زند اما کف بیرون افتاده از میان مى‏رود ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند

در زمین [باقى] مى‏ماند خداوند مثلها را چنین مى‏زند (??)

 

تلبسوا : لبّس :عیب آن چیز را فرو پوشاند ، علیه الامر ، کار را بر او در هم و بر هم و مشتبه کرد

 تکتم : آن چیز را پنهان کرد ، از افعالی است که که دو مفعول را طلب میکند ،

 آن سخن را از فلانی پوشیده داشت ، گاهی هم بعد از فعل حرف جر میگیرد ،

 سخن را از فلانی پنهان داشت

همواره در طول تاریخ دو روش شناخته شده در مقابل حق صف آرایی کرده اند با توجه به آیات این پست چنین بر

 میاد که این دو روش آشکارا و روشن بیان شده و همیشه از چشم بسیاری از انسانها که حتی قرآن را تلاوت نیز

می کنند دور مانده است نمونه بارز آن در همه اعصار زندگی انسان کاملا به چشم میخورد و به گمان من حتی در زندگی

 خصوصی انسانها نیز در زمان حضور مبارک پیامبر خدا هم بوده و در زمان ظهور مهدی نیز خواهد بود  و این مرام

 همیشگی انسانهای دنیا پرستی است که دل به این عجوزه دهر دوخته و همه زندگی و تلاش خود را معطوف

آن داشته اند این دو روش عبارتند از .

1- پوشاندن لباس باطل به حق به طوری که از چشم جامعه دور بماند.

2- مخفی نگهداشتن حق و بیان نکردن آن برای جوامع بشری .

بنظر میرسد که این دو یک معنا رو نمیدهد و نیاز به توضیح دارد و سنگینی حق در هر کدام برای خویش در

 اجرا نشدنش بار سنگینی را از گناه به دوش انسان می گذارد شما هم به دقت به این دو روش فکر کنید و ببینید

 آیا واقعا این دو روش یکسان هستند ؟

 با گوش جان به استدلالات دوستان برای فهم قوی تر از این موضوع گوش داده و می شنوم ، به صراحت بگویم که

 اگر عقل و خردمان  را نا دیده بگیریم جز پندار را پیروی نکرده ایم و در این اشتباه دیگر توقع دیدن حقیقت و حق حتی برای

 لحظه ای تامل عبثی است طبق نص صریح قرآن و این موضوع آمیختن حق و باطل را به هم به ما گوشزد می کند و برای

شناخت حق باید ویژگیهای آن را شناخت تا در مسیر انتخاب صحیح قرار گرفت به اجمال چند ویژگی را بر می شماریم

تا انشالله راه گشای ما باشد .

ویژگیهای حق :

1- حق همیشه بعنوان یک پشتیبان نیرومند برای انسان مطرح است

2- حق مانند مرکبی است بسیار آرام و دلنشین که دارنده اش را به سلامت به مقصد میرساند

3- حق خواهی و هم چنین حق جویی به انسان عزت و شرف هدیه می کند و دور بودن از حق جز

 ذلت چیز دیگری به ارمغان نمی آورد عجیب است به این معانی بلند با همه سادگیهایش نمی رسیم

4- از ویژگیهای دیگر حق چیرگی همیشگی حق بر باطل است

5- اگر جویای شرف و ارجمندی و اعتلای خود هستیم باید با حق ،   با فروتنی بر خورد نماییم .

می دانم که به دقت مطالعه میفرمایید حتی خارج از مباحث طرح شده در این پستها اما آنچه که میتواند ما را به

 سر منزلی قوی و در خور راهنمایی کند همانا نظرات و انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان است  ، از این حق طبیعی همدیگر 

 رامحروم  نگذاریم و برای دسترسی به بهترینها این امر پسندید را عملی نماییم انشالله .

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 88/2/11::: ساعت 1:24 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    آیات 26 سوره بقره و 116 سوره مومنون  

    إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ????

     

    فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ?????

    خداى را از اینکه به پشه‏اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏دانند که آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده‏اند مى‏گویند خدا از این مثل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مى‏کند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏کند (??)

    پس والاست‏خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه (???)

     

    خداوند را شاکرم که دو باره توفیق نوشتن در جمع را نصیب من کرد امیدوارم در این وقفه چند ماهه توفیق این را داشته باشم که قدر این دوری را دانسته و از کاستیهای خود به درگاهش برای نعمت مجددی که داده استقبال شایسته ای داشته باشم .

    حق در لغت معانی بسیاری را در بر می گیرد که به ترتیب عبارتند از : راست ، درست ، ضد باطل ، یقین ، عدالت ، نصیب و بهره ، و یکی از نامهای خداوندی .

    اما معنای اصطلاحی حق عبارت است از : (( مجموعه قواعدی که بر اساس عقل و عدالت باشد ))  با کمی دقت به این نتیجه میرسیم که این تعریف جامع واژه واژه با دل و روح انسان آشنایی دارد .

    واژه حق از جنبه های مختلف قابل بحث است 1- جنبه لغوی 2- جنبه حقوقی 3- جنبه معنوی واژه  ، که هر یک تعابیر مختلفی از حق را به نمایش می گذارد اما در این پست که خداوند آنرا  در یک مثال طرح نموده صحبت خواهیم کرد تا حقانیت خداوندی اثبات شود که هم جنبه معنوی و هم جنبه حقوقی داشته و با توجه به توضیحات و توجه به آیه 26 سوره بقره در میابیم که قدرت و علم خداوند در همه هستی به چشم میخورد از ریز ترین تا بزرگترین موجودات لذا به نظر میرسد برای نشان دادن عظمت خود عبایی ندارد که مثال پشه را بزند اما باید دید که بالاترین منظور از این مثال چه بوده 1- گفته شده یالاترین منظور همانا کوچکترین موجود هست که اندازه و مقام کوچکی  آن مطرح است 2- و بعضی گفته اند که بالاتر از نظر بزرگی است یعنی هم مثال بزرگ میزند و هم کوچک که بنظر میرسد که تعبیر اولی قوی تر است زیرا در اینجا ایمان انسانها را به مثال ها توجه میدهد و از آن توجه و تدّبر  چند مطلب بدست میاید و به خداوند نزدیکتر میگردد  چون  اهل ایمان مثال را حق میدانند .

    اما انسانهای لجباز چه ؟ زبان به شکوه باز میکنند و می گویند منظور خدا چیست از این مثالها زیرا چیز شگفت انگیزی در خلقت نیست .

    اما مثال کوچکترین و بزرگترین قدرت فقط برای تدّبر در آیات خداوندی است و بس و باعث هدایت و تحکیم ایمان می باشد اما وقتی نگاه می کنیم ومی بینیم که با همین مثالها چه کسانی و چه عده زیادی را گمراه می کند به واسطه ( تدبر نکردن خودشان ) ، این بدین معناست که اصل خود انسان هست که هم با یک مثال می تواند هدایت شود و هم به ضلالت رود و بنا به فرمایش قرآن فقط فاسقین به گمراهی میروند( که لازم است در مورد فاسقین کمی تحقیق کنیم ) و درس لازم را از جهان هستی نمیگیرند ، در چنین مواردی خدا هم اسباب هدایت را نمی دهد اما این ندادن از بابت اجبار نیست بلکه برای انتخاب راه درست و غلط است توسط افراد و باید بدانیم هدایت یعنی فراهم شدن وسایل درک جهان هستی و فهم درست از آن و ضلالت یعنی فراهم نشدن این هدایت باز به دست خودمان .

    اگر وسایل هدایت را خود فراهم  نکردیم و امری باعث شود  تا هدایت آید که هدایت شویم آنرا ( توفیق ) تعبیر کرده و توفیق  نداشتن  برای هدایت  را ( سلب اسباب ) هدایت بدانیم برای روشن شدن مطلب به این مثال توجه کنید .

    چاه و یا پرتگاهی را تصور کنید که هر یک از ما در کنار آن باشیم فاصله گرفتن از چاه و پرتگاه با اندیشه انسان شکل میگیرد و باعث سقوط نمی شود اما نزدیک شدن به پرتگاه و چاه نیز با اندیشه ما صورت میگیرد لذا آنچه که توفیق میشود با راده خود انسان است و آنچه که باز باعث ضلالت میشود باز با فکر انسان هست و قسمت سوم هم ممکن هست که اندیشه ما در کار نباشد و خداوند به نوعی ما را حفظ کند که این هم به نوبه خود قابل تعمق هست و این هم توفیقی است از جانب خدا که باید تمام این شرایط شناخته بشود توسط ما  لذا هر چه که این معقولات عقلی و فکری را به مثالهای محسوس و قابل مشاهده نزدیک کنیم فهم مسئله آسان شده و زحمت استدلالات فلسفی کمتر بکار خواهد آمد لذاست که در قرآن اینگونه مثالهای ساده زیاد به چشم میخورد برای فهم و درک و نماندن در ضلالت و گمراهی و این مثالها فهم مسائل را بهتر و شیرین تر و جالبتر و موثر می کند انشالله .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: دوشنبه 88/1/31::: ساعت 1:33 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    دلهایمان بهاری  و قرآنی

    عناوین آیات واژه (( حق )) در ذیل آورده شده است ، با تشکر از دوستانی که برای این آیات زحمت کشیدند توجه به چند نکته ضروری است .

    1-    به دلیل به پایان نرسیدن آیات توکل هر یک از دوستان که احساس می کنند نیاز به نوشتن ادامه پست های توکل می باشد ، این مهم را انجام داده در صفحه اول قرار دهند ، بعد از گذشت مدتی  پست توکل در آرشو توکل قرار خواهد گرفت و هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد .

    2-    عناوین آیات حق را می توان به دلخواه انتخاب کرد و اعلام نمود تا یک آیه توسط چند نفر نوشته نشود .

    3-    زمان به روز کردن وبلاگ به صورت اختیاری می باشد ولی هر فرد که مایل به روز کردن وبلاگ در هفته جدید می باشد باید اطلاع دهد تا در یک هفته 2 بار وبلاگ به روز نشود .

    4-    پیشنهاد می شود دوستان هر ماه یک پست برای وبلاگ اماده داشته باشند .

     

    عناوین حق بر اساس ایات قرآن

     

    1- مثال زدن قدرت کم و زیاد برای  اثبات حقانیت خداوند ::  بقره 26 ، نور 116

    2- پوشاندن حق توسط باطل و خویشتن خویش :: بقره 42 ، آل عمران71 ، رعد 17 و 19 ، نساء 97 ،زمر 71 ، نجم 28

    3- توجه به نعمات حق خداوندی و در خوالستهای مادی ما :: بقره 61 ، انعام 141

    4- داوری به حق و بهانه جویی های نا به جا و تردیدها :: بقره 71 و 147 ، اعراف 89 ، نساء 112 ،مومن 20 ، ق 84 ، ممتحنه 1

    5- بی ایمانی نشانه عدول از حق تا کشتن پیامبران :: بقره 91 ، نساء 170 ،  حج 62

    6- تلاش اهل کتاب برای پوشاندن حق از روی حسادت و گذشت از آن :: بقره 109

    7- ارسال پیامبران بر مدار حق برای بشارت و بیم و نکذیب این ارسال کفر بودن است :: بقره 119 و 252آل عمران 86 و 102 ، انفال 32 ، کهف 56 ، قصص 13 و39 و 48 ، عنکبوت 68 ، یس 70 ، صافات 37 ، ص 14 و 26 مومن 5و 6 و 25 و 78 ، فتح 28 ، صف 9

    8- حق تلاوت قرآن ایمان است و نخواندن آن کفر :: بقره 121 و 146 ، آل عمران 108  ، طه 114 ، انبیاء 55 ، حج 54 ، فاطر 31 ، صافات 31

    9- تعیین و تبین مسیرعقاید هرکس و روشن شدن دیدگاهها حقی است برای هدایت :: بقره 144 و149 ، فرقان 33

    10- نزول کتاب برای هدایت حقی است به دور از اختلاف :: بقره 176 و 213 ، کهف 98 ، انبیاء 18 ، زمر 41 محمد 2 و 3 ، فتح 26 ،  ق 5  ، الحاقه 51

    11- مرگ نشانه حق است و مال به جا مانده از مرده نیز حقی است برای متقین :: بقره 180  ، ق 19

    12- تساوی حقوق زن و مرد در زندگی و حق مدیریت زندگی و هم چنین حق بهره جستن از مال برای زنان :: بقره 228 و 236 ، بقره 241 ، احزاب 53

    13- حق خلافت وتسلط با پیامبران است نه ثروت و جلمعه :: بقره 248 ، انبیاء 24

    14- رعایت حق درمسائل اقتصادی و مکتوب کردن قرارداد به عدالت با نظر داشتن شرایط ناتوانان:: یقره 282

    15-قتل و انکار پیامبران و شکستن پیمان که عمل نا حقی است و مستوجب عذاب درد ناک :: آل عمران 21 و 112 ، آل عمران 181 ، نساء 155 ، ص 64

    16- داستان حق پیامبران و یگانگی توحید و نبوت و ارسال وحی :: آل عمران 62 انعام 5 و 93  ، کهف 13 و21یونس 35 ، مریم 34 ، قصص 3 ، رم 47 ، سجده 3 ، سبا 43 و 48 ، فاطر 24 ، احقاف 30 و 34

    17- بهانه آوردن گروهی برای فرار از مرگ که حق است و آگاهی خدا از دلها :: آل عمران 154 ، نور 70

    18- مساوی بودن واژه حق با قرآن و وعده های خدا در قرآن و کاب آسمانی :: نساء 105 و 122 ، اسراء 105 ، کهف 29 ، نور 62 ، جاثیه 29 ، واقعه 95

    19- کافر و حق و حقیقت و آمدن این واژه به معنای درست و راست و صواب :: نساء 151

    20-  غلّو در دین و گفتن حقایق برای وحدانیت خدا نه سه گانه پرستی :: نساء171، مائده 77 و 116،نحل102

    21-شنیدن حبر های حق خدا و داستان دو فرزند آدم وقربانی کردن و دروغگویی :: مائده 27 ، اعراف 44 ،هود 45 و 79

    22-  حق قضاوت قرآن در باره کتابهای پیشین و پیامبران و راههای هدایت آنان :: مائده 48 ، اعراف 105اعراف 159 ، اعراف 181 ، ابراهیم 19 ، حدید1

    23- ارائه دین حق به اهل کتاب و پذیرش آنان هر چند با اکراه کافران :: مائده 83 و 84 ، اعراف 43 و 53 ، انفال 8 ، توبه 48 ، سبا 49

    24- داوری و گواهی حق دادن در مقابل گواهی ناحق :: مائده 107 ، انعام 30 و 114 ، توبه 62 ، یونس 36و 53 و76 و 77  ، سبا 26

    25- شرط شناخت وجود خدا کتاب است یعنی همان حق :: انعان 91 ، اعراف 169 ، توبه 32 ، حج 74 ،ص 84 ، جاثیه 6

    26- نهی کردن انسان از کارهای ناروا و دروغانگاشتن و غفلت از آیات حق :: انعان 151 ، اعراف 146 ، توبه 13 ، یونس 82 ، رعد 14 ، نور 71 ، فصلت 15 و 25

    27- یا آوری معاد و حق و سنجش اعمال:  یونس 4 و 5 و 23 و 30  ، نحل 38 ،

    حج 6 ، فرقان 26 ، لقمان 9 و 33 ، شوری 17 ، جاثیه 32 ، ق 42

    28- حرمت اعنال در مقابل حق و شریک قرار دادن برای خدا :: اعراف 33 . 118 ، انفال 7 ، شوری 24

    29- حقوق مومن نزد هدا که خود خدا خواهد داد :: انفال 4 و 5 و 74 ، نور 49 ، لقمان 30 ، سبا 6

    30- جنگ و قتال با کسانی که دین حق را نمی پذیرند و گرفتن جزیه و پایبندی به عهد :: توبه 29 ، توبه 33 ، توبه 111 ، اسراء 33 ، فرقان 68

    31- اقامه حق در هر مکانی و هر چه نا حق است :: توبه 108 ، یونس 33 ، یوسف 51 ، یوسف 100 ،حج 40 ، عصر 3

    32- حق در مقابل تردید های مشرکان و کافران :: یونس 94 و 96 و 103 و 108 ، هود 17 ، حج 18 ،نور 90 ، فصص 53 و 63 ، فاطر 5 ، یس 7 ، فصلت 53 ، زخرف 78

    33- حق هلاکت قوم ایجاد فساد مردن در جامعه توسط خوش گذرانان است ::   اسراء 16 ، نور 41 ،شوری 42 ، زخرف 30

    34- حقوق جامعه و مراتب آن :: اسراء 26 و 81 ، کهف 44 ، رم 38 ، احقاف 17 ، احقاف 18 ،احقاف 20 ، زاریات 19 ، معارج 24

    35- حق و اقامه جهاد با توجه به دین پیشینیان و پرداخت زکوه :: حج 78 ، فصص 75 ، ص 22

    36- حق و توکل به خداوند و وکالت خدا :: نحل 79

    37- خلق آفرینش به حق :: عنکبوت 44 ، رم 8 ، احزاب 4 ، زمر 5 ، زمر 75 ، دخان 39 ، جاثیه 22 ،احقاف 3 و 7 ، زاریات 23 ، تغابن 3

    38- حق و صبر در مقابل وعده خداوند :: رم 60 ، مومن 77

    39- حق و جبر و اختیار انسان ::سجده 13 ، احزاب 36

    40 حق و شفاعت :: سبا 23 ، زمر 19 ، زخرف 86

    41- نزول کتاب حق و اخلاص :: زمر 2

    42- حق و حج :: فتح 27

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: چهارشنبه 88/1/19::: ساعت 9:56 صبح

    <   <<   11   12   13      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ