حال با بررسی اجمالی این قواعد باید نکات حساسی را به نقد بگذاریم
1- اینکه گفته می شود یک مرد و یا دو زن بلافاصله یک معادله غلط در ذهن ما نقش می بندد که یک نتیجه گیری غیر منطقی است که(( یک مرد = دو زن )) و بدین طریق استکه ارزشهای والای زن را نادیده گرفته ایم ، در شکل ریاضی آن بنویسیم (( 1= 2 )) و مگر غیر از این است که ریاضی از یک نوع منطق قوی پیروی دارد حالا از خود بپرسیم آیا چنین برداشتی واقعا قابل قبول هست ؟ و آیا چنین معادله ای را توانسته بدون غل و غش حل کند ؟ و یا طرح یک مسئله غلط فاحش اتفاق افتاده است ؟ پس طرح این موضوع به شکل ریاضی غلط محض زندگی است و هیچ (( دویی وجود ندارد که برابر یک باشد ))
2- در رای گیری همیشه از اعداد اول استفاده می شود مانند 1 و 2 و 3 و 5 و 7 و 11 و ....... و اما می بینیم که(( دو )) تنها و تنها عدد زوج اول است و خاصیت اعداد اول این است که فقط بر یک و خودشان قابل تقسیم شدن هستند و انتخاب ( دو مرد ) و یا ( یک مرد و دو زن ) که انتخاب این دو عدد یعنی 2 و 3 از شاهکار های هستی برای اعاده حق و بر پایی عدالت هست .
3- در محاکم رایی مورد تایید است که از اکثریت آرا تشکیل شده باشد مثل انتخاب اعضاء شورا ها و هیئت مدیره ها و سازمانها و مراکز دیگر بر همین اساس هست که برای داشتن رای قوی باید دو انتخاب دو مرد و یا یک مرد و دو زن انجام می گرفت و بیان می شد .
4- به کرات و به طور قطع ثابت شده است که زنان در شهادت راستگو تر از مردان هستند فارغ از هر نوع جهت گیری مختلف رای دو زن راسنگو وعادله به مراتب از نظر کیفی و کمی قوی تر از رای یک مرد می باشد چون به آن اکثریت مورد دلخواه نزدیک تر است .
5- آراء برابر بر فرض یک مرد عادل و یک مرد غیر عادل برای قضاوت بسیار سخت است و به عدالت نزدیک نیست لذا وقتی با این روش خداوند مهربان از دو زن نامبرده این از برکتهای اجرایی عدالت است .
6- اگر به عدالت خداوندی شهادت داده باشیم خداوند خود این نوع شهادت را بیان کرده است ویا باید بگیوییم که حکمت خداوندی نعوذ بالله غلط است و یا ما چیزی از عدالت را نمیتوانیم لمس کنیم که باور هایمان را خودمان زیر سئوال می بریم .
موارد مذکور آن چیزی است که از متن آیه بر داشت شخصی شده است با توجه به اینکه با این پست بحث عدل را به پایان خواهیم برد برای طرح عنوان بعدی که خواسته و نظر بعضی از دوستان نیز هست و در یک جدایی و انفکاک از گروه مدت زیادی است از فیض رحمت حضورشان بی نصیب شده ایم می باشد عنوان بعدی ما اخلاص بوده و چنانچه نظرات و اشکالاتی به نوشته هست که بتوان در حد بضاعت پاسخگو شد خوشحال خواهیم شد تا با این حرکت رضایت خداوند را انشالله داشته باشیم .
خداوند توفیق ماندگاری روحیه رمضان و تمسک به قرآن را از ما دریغ نفرماید انشالله
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 282 سوره بقره
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکْتُبُوْهُ صَغِیراً أَو کَبِیراً إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (282)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که بدهى مدّتدارى [به خاطر وام یا داد و ستد] به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهاى از روى عدالت، [سند را] در میان شما بنویسد! و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خوددارى کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزى را فروگذار ننماید! و اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه [یا از نظر عقل] ضعیف [و مجنون] است، یا [به خاطر لال بودن،] توانایى بر املاکردن ندارد، باید ولىّ او [به جاى او،] با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان [عادل] خود را [بر این حقّ] شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! [و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،] تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند. و شهود نباید به هنگامى که آنها را [براى شهادت] دعوت مىکنند، خوددارى نمایند! و از نوشتن [بدهىِ خود،] چه کوچک باشد یا بزرگ،ملول نشوید [هر چه باشد بنویسید]! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از تردید و شک [و نزاع و گفتگو] بهتر مىباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدى باشد که بین خود، دست به دست مىکنید. در این صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید. ولى هنگامى که خرید و فروش [نقدى] مىکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، [به خاطر حقگویى،] زیانى برسد [و تحت فشار قرار گیرند]! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم مىدهد؛ خداوند به همه چیز داناست. «282»
واژگان آیه
دین : وام دادن به مدت معین ، آنچه که حاضر نباشد ، مرگ ، مردن
بخس: ناقص ،کم ، اندک ، و نیز بعضی زمینی که بدون آبیاری حاصل بدهد ، زراعت دیم
میل : ( یمل ) : دوری جرمی است از خط استوا ، میله سرمه ، وسیله ای برای اندازه گیری زخم ، مسافتی به اندازه یک چشم رسیدن
رتب : شکاف میان دو انگشت شصت و شاهد ، و شاهد وسطی
فسوق : عیاش ، عصیان و نافرمانی ، از فرمان خدا بیرون آمدن ، از حدود شرع بیرون آمدن
در این آیه برای رشد و شناخت صحیح از حرکت طبیعی سرمایه در جامعه و رعایت عدالت مقرراتی را بیان می کند که اهم این موارد عبارتند از :
1- در هر معامله ای و یا قرضی که باشد باید قرار داد نوشت تا مشکلی پیش نیاید.
2- برای اینکه بعد از قرار داد حرف و حدیثی نباشد نویسنده قرار داد باید شخص دیگری باشد .
3- کسی که کاتب این قرار داد است باید رعایت حق و عدل را انجام بدهد .
4- کسی که قدرت نوشتن دارد باید برای رضای خدا به شکرانه علمی که از خداوند بزرگ به ایشان رسیده نویسنده و یا کاتب باشد .
5- کسی که حقی به گردن اوست و باید بپردازد همواره باید حق را بنویسد.
6- موقع نوشتن باید خدا را در نظر بگیرد و اگر بدهکار و یا دیوانه و یا سفیه و کودک باشد باید ولی او قرارداد او را بنویسد .
7- سر پرست بدهکار هم باید خود به اندازه کافی اعتدال و رعایت عدل رو داشته باشد .
8- علاوه بر نوشتن قرارداد باید دو شاهد نیز حضور داشته باشند .
9- دو شاهد باید بالغ و عاقل باشند یعنی آن دو شرط همیشگی ، و یک مرد و دو زن نیز میتوانند شاهد باشند و مورد اطمینان .
10- دو مرد که مستقلا شهادت میدهند ، واگر یک مرد و دو زن باشند دو زن باید با هم شهادت دهند که اگر یکی فراموش کرد و یا اشتباه نمود دیگری یاد آوری نماید .
11- میزان بد هی و یا قرص کم و زیاد باشد فرقی ندارد باید نوشت چون بدهی کم نیز منشاء نزاع و حتی بی عدالتی نیز می گردد .
12- اگر معامله کاملا نقدی بود نوشتن قرارداد الزامی ندارد ولی شاهد آن باید حضور داشته باشد .
13- وقتی رعایت حق شد نویسنده و نیز شهود نباید به این خاطر آزار شوند .
می بینیم در این آیه به روشنی و با درایتی خاص تمام آنچه را که لازمه یک معامله و یا قرض می باشد را بیان کرده اصلا نیازی برای مسائل دیگر نیست تمام مشکلات جایی ناشی می شود که بخواهیم از هر یک از این عناوین عدول کرده و مقرراتی را که خداوند نصب نموده انجام ندهیم و الا در یک شکل طبیعی تمام مختصات یک معامله و یا قرض بطور کامل بیان شده است .
با یک نگاه کارشناسانه و عمیق به شرایط مختلفی که برای شهادت می شود متصور بود نگاه کرده و مسائل را مورد تحیل قرار داده و قضاوت را بعهده کسانی گذاشت که میتوانند برداشتهای متفاوتی از این موضوع داشته باشند با توجه به شهادت (( دو مرد )) و یا (( یک مرد و دوزن ))آ نچه را که میشود در نظر گرفت را بیان میکنیم و تا حد بضاعت خویش سعی خواهیم داشت پاسخگوی آن باشیم انشالله .
در موقعی که شاهدان ما دو مرد باشند :
1- دو مرد عادل برگزیده شوند برای شهادت
2- دو مرد غیر عادل برگزیده شوند برای شهادت
3- - یک مرد عادل ویک مرد غیر عادل برگزیده شوند برای شهادت
در موقعی که شاهدان یک مرد و دو زن باشند
1- یک مرد عادل و دو زن عادله برگزیده شوند برای شهادت
2- یک مرد عادل و دو زن غیر عادله بر گزیده شوند برای شهادت
3- یک مرد غیر عادل و دو زن عادله بر گزیده شوند برای شهادت
4- یک مرد غیر عادل و دو زن غیر عادله برگزیده شوند برای شهادت
5- یک مرد عادل و یک زن عادله و یک زن غیر عادله بر گزیده شوند برای شهادت
6- چهار زن عادله چه نوع شهادتی میتواند باشد ؟
7- سه زن عادله و یک زن غیر عادله چطور ؟
از مجموع شکلهایی که برای شهادت و گواهان در نظر گرفته شده هر یک برای قاضی حکم مجزایی دارد و می تواند از آن ها به نوعی اثبات کند اما آنچه که لازم است بدانیم دو حکمی است که با صراحت درآیه خداوند متذکر آن شده است و بی هیچ شک و شبهه ای میتوان از آن نامبرد و و آنهم در ردیفهای یک هر دو عنوان ذکر شده است که دارای ارزش شهادتی بوده و مورد قبول هر محکمه ای می باشد اما در ارزشهای شهادت نمی توان مابقی را نیز ندیده گرفت ، آنچه را هم قرآن تاکید بر آن دارد همین دو نوع شهادت می باشد اما امروزه در محاکم قضایی از شواهد و قرئن بسیاری استفاده می شود برای اثبات و دادن رای و تمام این مراحل چنانکه عرض شد ارزشهای خودشان را دارند .
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263796
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه