سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دشمنت مدارا کن و برای دوستت خالص شو، تا[حق] برادری را حفظ کرده، مروّت را به دست آورده باشی . [امام علی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا


رابطه عدل و اختیار در جهان هستی


ایه 95 سوره مائده


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ وَمَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاء مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیًا بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَو عَدْلُ ذَلِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللّهُ عَمَّا سَلَف وَمَنْ عَادَ فَیَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ?95?


اى کسانى که ایمان آورده‏اید در حالى که محرمید شکار را مکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید نظیر آنچه کشته است از چهارپایان کفاره‏اى بدهد که [نظیر بودن] آن را دو تن عادل از میان شما تصدیق کنند و به صورت قربانى به کعبه برسد یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد یا معادلش روزه بگیرد تا سزاى زشتکارى خود را بچشد خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو کرده است و[لى] هر کس تکرار کند خدا از او انتقام مى‏گیرد و خداوند توانا و صاحب‏انتقام است (95)


خداوند انسان را مختار آفرید، از این رو است که  جزا وکیفر معنا می یابد، اگر نبود  اختیار ،پاداش وکیفر بر بی عدالتی استوار بود، واز آنجا که صفت خداوند عدل است و تنها عادل هستی خدا است وجود قیامت اختیارمندی انسان و عدل خداوند   را مشخص می کند ،اما سوال اینجا است دامنه اختیار انسان چه مقدار است ؟ آیا انسان مختار مطلق است یا مختار مجبور است ؟ استفاده از اختیار تا چه حد جایز است ؟‌فرض کنید اختیار را به درجاتی تقسیم بندی کنیم خیلی  ،  در حد اعتدال ، کم ، انسان در کدام نقطه  از این اختیار ایستاده است ؟


خیلی  : این دامنه  ازاختیار مطلق شیطان آغاز می گرد وبه تناسب سرکشی انسان بر خدا،درجه بندی می شود  ، این گفته قابل اثبات است و از هر اصل از اصول دین می توان آن را ثابت کرد ، و به تناسب بحث عدل ما از عدل در اثبات آن می نگاریم ، گفتیم عدل واجد همه صفات حسنه است از این رو در اصل اصول دین جای گرفته ، انسانِ بهره مند از عدل ، همه زندگی فردی و خصوصی خود را بر پایه این صفت بنا می نهد بنابراین این انسان خواه ناخواه به دلیل داشتن یک محک مطمئن همه اعمال خود را با آن می سنجد اینچنین انسانی مختار مطلق نیست زیرا محک موجود در زندگی او خطوط انجام نشدنی برای او ایجاد می کند به طور مثال فرد بهره مند از عدل در حقوق اجتماعی چون معامله ودادن حق یتیم و احقاق حق زن و... باید بر مبنای محک عدل رفتار کند واین عدل اگرچه با معرفت ایجاد شده وانجامش برای فرد لذت بخش است ولی اختیار را نیز محدود می کند .


اختیار در حدل اعتدال از پیامبر آعاز می گردد و پس از سیر ائمه اطهار به میزان پیروی از این بزرگواران به انسان می رسد ، همان طور که گفتیم یکی از معانی عدل اعتدال است ، عدل یعنی اعتدال برقرار ساختن بین همه امورات زندگی از دنیا تا قیامت ،الگوی زیبای این زندگی معصومین هستند که چون بشر زیست انسانی داشتند و چشم بر آسمان دوخته بودند ، اینان حد حریم الهی را رعایت می کنند و از محک عدل که امرالله است تخطی نمی کنند .


اختیار کم : کسانی که بر بندگی غیر خدا سر فرو آوردند و چشم بر اعمال وکردار دیگران دارند و در محدوده اختیار دیگران زندگی می کنند ،کسانی که از حد اعتدال زیستن فرو افتادند ،بنابراین نمی توانند قائمین بر عدل وشاهدان روز جزا باشند .


برپائی میزانها در قیامت و اصل جزا وکیفر نشان دهنده اختیار انسان است همچنان که در ایه 95 سوره مائده خداوند تاکید می کند اعمالی که قبل از این ( ایمان یا نزول این آیه )بخشیده می شود ولی اگر بعد از ایمان دوباره تکرار شد قابل گذشت نیست چون عمل از روی اختیار و اراده صورت گرفته است ،‌ خداوند بارها در ایات متفاوت بیان می کند کسانی که ایمان بیاورند وسپس کافر شوند برایشان عذاب دردناک مهیا است پس معنی این جمله که صدبار اگر توبه شکستی باز آی یعنی چه ؟با توجه بر این اصل که خداوند در قران می فرمایند تنها از گناهانی می گذریم که از روی جهالت انجام گرفته باشد نه از روی علم ؟


5 الاحزاب


 


ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ?5?


 


آنان را به [نام] پدرانشان بخوانید که این نزد خدا عادلانه‏تر است و اگر پدرانشان را نمى‏شناسید پس برادران دینى و موالى شمایند و در آنچه اشتباها مرتکب آن شده‏اید بر شما گناهى نیست ولى در آنچه دلهایتان عمد داشته است [مسؤولید] و خداست که همواره آمرزنده مهربان است (5)


نکات قابل بررسی در این


 ایه، الف -  کفاره در نظر گرفته شده در این خطا است، چرا ازبین همه اعمال حج توجه به عدم شکار در این ایه مورد توجه قرار گرفته ؟


1-   در سوره های مختلف از جمله بقره و حج به مناسک حج به طور کامل اشاره شده است وبا در کنار هم قرار دادن ایات حج به همه دستورات این اصل می رسیم که از جمله حکم شکار که در این ایه به ان اشاره شده است .


2-   این ایه در سوره مبارکه مائده بیان شده سوره ایی که به نعمت مائده اشاره دارد و خوردن ،‌این ظرافت فرمان الهی است که در سوره ایی که به نعمت خوردن اشاره می شود به بندگان امر شود که در مناسک حج برای خوردن  شکار و صید نکنید، به سخن دیگر خداوند فرمان امتناع از توجه به لذت را در حج در سوره مائده بیان می نماید تا انسانها بدانند ارزش هر نعمت تنها در فرمانبرداری از خداوند است  و استفاده از نعمت های دنیوی هدف غائی نیست بلکه وسیله است و به دلیل این وسیله بودن در وادی نهی خدا قرار می گیرد، در اوج لذت استفاده از  مائده باید سر بر فرمان خدا بنهی واگر از فرمان الهی سر باز زنی با ترازوی عدل خدا به حسابت خواهند رسید .( در عشق بازی با خدا گاهی چرا و چون کردن خروج از دایره انصاف است )


ب- وقتی خداوند از بازسازی خرابی گناه در این ایه نام می برد جبران به اندازه گناه را اولین راه حل می داند وپس از ان به ترتیب اطعام به فقرا و روزه را بیان می کند ( همه این جبرانها به نوعی به خوردن ربط دارد ) وجالبترین نکته در این ایه میزان اطعام و روزه را مشخص نمی کند ، نامشخص بودن این جبرانها عدم جبران را به یاد ما می آورد و همواره به این نکته متوجه هستیم که به میزان اشتباه کفاره نپرداختیم و این عذاب جهنم گناه است و این  اتش گناه تا قیامت ادامه می یابد .وهمه این عذابها متعلق به کسی است که دانسته از حدود الهی تعرض کند ( اختیار ).




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:55 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


         سوره نمل آیه 60


     


    أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ (60)


     


     [آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند] یا کسى که آسمانها و زمین را آفریده‏؟! و براى شما از آسمان‏، آبى فرستاد که با آن‏، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم‏؛ شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید! آیا معبود دیگرى با خداست‏؟! نه‏، بلکه آنها گروهى هستند که [از روى نادانى‏، مخلوقات را] همطراز [پروردگارشان‏] قرار مى‏دهند!  «60»


     


             واژگان آیه


     


     


     نبت ، انبت : کودک را پرورش داد ، نهال را کاشت ، دانه را کاشت


     حدیقه : بوستان دیوار دار


     بهجت : او را زیبا و نیکو گردانید ، شادمانی ، خوشحالی ، زیبایی ، خوبی ، تر و تازگی


     عدل ، یعدلون : معمولا با واژگان مختلف معانی مختلفی از آن صادر می گردد و در بسیاری موارد معانی واژه مثبت و در ژاره ای نیز    منفی می باشد مانند


      عدل بربه : به پروردگار شرک آورد


      بریهم یعدلون : به پروردگار خود شرک ورزید


     عدل به فلان : با دیگری برابر کرد او را


     عدل الطریق : از راه بر گشت        


     عدل : بر او ستم کرد   (( عدل علیه فی الدعوی )) در دادخواهی به او ستم کرد


     


     


     


    جهان هستی و همه آیات و نشانه های خداوندی بیانگر نوعی عدالت است این نشانه در عین سکوتی که دارد فریاد بلند عدالت گستری در پهنه هستی هستند ،  و با زبان دل به نجوا می پردازند ، این پدیده ها که در قرآن سنبلیک از آنان یاد شده است را عمیقا در یاد ما بر وابستگی آنان بر پدید آورنده قادرو مهربان رهنمون می نماید ، و این شاخصه اصلی این عدالت در جهان است که از مجموعه هستی پی به آفریننده ای مهربان ببریم که اگر جز این معنا چیز دیگری نصیب ما می شد آنگاه باید به حضور این پدیده ها شک می کردیم و عدالت را نمی فهمیدیم .


    بیان آیه به صورت استفهام و پرسش خود از زیبا ترین نگارشهایی است که در سبکهای ادبی بکار می رود و قرآن در مجموعه خود پر است از این زیبایی هاست یعنی  (( آفرینش زیبا نشانه عدالت ))   در آفرینش آسمانهایی که بی ستونهایی برای بر پاداشتن آن بکار رفته نشانگر معماری زیبایی است از خداوند که به بهترین شکل ممکنه بر آفرشته آست که هم قدرت و هم عدالت سازنده ای را یاد آورمی شود .


     


    و زمین با همه گستردگیش صحنه شناختی است بزرگ ، با تمام آیات و نشانه هایش به هر کجای این هستی که بنگریم لطافت و طراوت را خواهیم دید و جدید شدن و نو گردیدن و در حالتی باقی نماندن نیز از حکمت های این عدالت است (( خلقتی نو و عدالتی نو )) .


    و برای باران و جریان داشتن لازم است به پستهای قبلی نوشته شده در مورد ( آب ) مراجعه شود تا زیباییهای این عدالت که با گردشی از آب و رسیدن به زمینهای سوخته از بی آبی را نشان می دهد ما را به عمق و جان طبیعت رهنمون می گردد ،


    طبیعتی که : ( مدار آفرینش آن بر اساس عدالت خداوندی است و هیچ پدیده ای تخطی از امر عدالت نمی کند که فرمان بر اجرای آن از ناحیه خداوند مهربان است ) .


     


    رویش سبزه و وجود باغها و بستانها در کمال خرمی و سر سبزی و رویش این سبزینه در جهان و عجین بودن این رویش با ضمیر سبز انسانی همه و همه بیانگر عدالت در گستره این جهان هست به کجای این جهان پهناور می توان نگریست و نشانه و آیه ای از خداوند ندید و این نشانه را حمل بر میزان و قسط و عدالت در جهان ندید  ، به کجای این جسم خاکی بشری می توان نگاه کرد و عدالت را در سر تا سر وجود هر انسانی مشاهده نکرد ؟ ما را چه شده است که این همه آیه و نشانه را ندیده و عدالت را لمس نمی کنیم .


    و در پایان آیه معنای دیگری از عدالت در کنار واژه دیگر بدست می آید که عین عدالت  را نیز باز از آن می توان دید و با واژه منفی ( روی باز کردانند ) از خداوند توسط مشرکان در خود واژه ( یعدلون ) اینهم از معجزات کلام الهی است .


     


     


     


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:54 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


             آیه 58 سوره نساء


     


    إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِیراً (58)


     


    خدا به شما فرمان مى‏دهد که سپرده‏ها را به صاحبان آنها رد کنید و چون میان مردم داورى مى‏کنید به عدالت داورى کنید در حقیقت نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مى‏دهد خدا شنواى بیناست (58)


     


    در این ایه به یکی از مواردی که خداوند در آن مستقیما به واژه عدل تاکید می کند اشاره شده است ، حکم و قضاوت در بین مردم یعنی  (( حق الناس ))  ، بر طبق این آیه ویژگی مهم کسی که قضاوت و حکمی می کند عدل است .


     


    در بسیاری از موارد فردی که مردم برای حکمیت به او رجوع می کنند خود آن شخص مدعی عادل بودن خود نیست بلکه اعمال این فرد است که مردم را وادار می کند که برای قضاوت به او مراجعه کنند ، وظیفه این حاکم تنها شناسایی ملکه عدلی است که در عالم جریان دارد ، و این شناسایی رابطه مستقیم دارد با ظرف وجودی انسان ، هر چه ظرف وجودی افراد بزرگتر باشد ملکه عدالت کاملتر است و بهتر می توان قضاوت کرد بنا بر این سعی در بالا بردن ظرفیت شناسایی عدالت و به بیان بهتر سعی در اصلاح و تزکیه درونی وظیفه هر انسانی به طور عام و قضات و حاکمان بطور خاص می باشد .


     


    به این جمله معترضه توجه کنیم:


     


     


    داشتن ملکه عدل در بر گیرنده تمام صفات حسنه است


     


    هر حکمی امتحانی است از سوی خداوند همچنان که برای حضرت داوود امتحانی بود برای شناسایی این ملکه در دنیا ، با توجه به این آیه ملکه عدل تکمیل کننده علم و تقوی و ایمان برای قضاوت است و بدون این مهم پایه های حکمیت ناقص می ماند .


    با توجه به واژه عدل که در این آیه مطرح شده ذهن انسان به سوی واژه ( حکومت ) که هم خانواده حکم است پرواز می کند ، وقتی حکم و حکومت می کنید برای مردم به عدل حکم و حکومت کنید ، بنابر این مهمترین ویژگی حاکم ، داشتن عدالت است ،  با توجه به آیه ( 58 سوره نساء) دقیقا افراد واجد شرایط حکومت را معرفی می کند ، خداوند ، پیامبران و اولی الامر ( ائمه معصومین ) و در نهایت در زمان غیبت معصوم نزدیکترین عامل به راه خط خداوند ، پیامبران و ائمه است که این چنین فردی باید مزین به زینت صفات بندگان بر گزیده خداوند باشد ، سیر این مسیر با توجه به تمام سختیها کاملا روشن است زیرا کتاب آسمانی که فهم آسان آن دلچسب لودن این کتاب رو به رخ می کشد ،  چنانچه در آیات 17 و 22 و 32 و 40  سوره قمر می فرماید در دسترس همگان هست .


     


    اما آیا زیبنده بودن حاکم به عدل برای رساندن جامعه به ملکه عدالت کافی است ؟ نگاهی کوتاه به حکومت پیامبر( ص )  و حضرت علی ( ع) با تعمق بیاندازیم ، و هم چنانکه در پستهای گذشته گفتیم اجزای سازنده یک جامعه دارای اهمیت بسیاری هستند تا تک تک مردم برای کسب مکارم اخلاق  قیام کنند ، تا جامعه به سوی اکمل شدن طی طریق نماید .


     


    به همین دلیل خود سازی فردی برای رسیدن به آرامش جمعی بسیار مهم است از این رو خداوند در بسیاری از آیات قرآن به تهذیب نفس توجه ویژه داشته است ، یک حاکم عادل به تنهایی قادر به ایجاد عدالت در لایه های زندگی مردمی نیست ، از این رو وظیفه ما در زمان غیبت و انتظار کاملا روشن می شود ، بهترین عمل ما در زمان انتظار خود سازی است تا برای تحقق عدالت جامعه را آماده سازیم ، رابطه حاکم و مردم یک رابطه دو سویه است و حاکم عادل به همان اندازه نیازمند به مردمی عادل دارند که مردم عادل به حاکم عادل ، این نوع حکومت را می توانیم حکومت بر کل جامعه و هم چنین بر اعضاء خانواده تعریف کرد .


     


    و پر واضح است که در این تعریف همه انسانها حاکمانی هستند که باید شرایط حاکمیت را کسب کنند که بر طبق این ایه مهمترین صفات ملکه عدالت است و به تبع آن علم ، و ایمان ، و...... و در دایره رسم شده بین مردم و حاکم هر کس موظف به رعایت عدالت است و تنها عدالت ، یک سویه طلبکار بودن است .


     


    با توجه به رد امانت به مردم صاحبان آن که مردم باشند تاکیده شده است و اعتماد مردم به هنگام مراجعه برای قضاوت، اعتماد آنها است باید این اعتماد در قضاوت عینا به آنان باز پس داده شود ، کسی که برای قضاوت به ما  اعتماد کند باید عین اعتماد را هنگام رفتن از نزد ما با خود ببرد و ذره ایی از آن اعتماد نباید کم شود تا عین امانتش را به او باز گردانده باشیم .


     


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:54 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ