سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان آن است که راستى را بر گزینى که به زیان تو بود بر دروغى که تو را سود دهد ، و گفتارت بر کردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دلت آید . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرحمن الرحیم


     


          آیه 8 سوره مائده


 


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (8)


اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت‏،گواهى دهید! دشمنى با جمعیّتى‏، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است‏! و از [معصیت‏] خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام مى‏دهید، با خبر است‏!  «8»


           


        واژگان آیه :


 


قوم : ایستاد ، چیزی را راست و درست کردن ، کجی آن را راست کرد ، کار درست و مرتب شد ، حق آشکار و بر قرار شد ، قیمت کالا به فلان مبلغ مشخص شد ، در کار پایداری کرد ، آن کار را بعهده گرفت ، از آن کار مراقبت کرد


قسط : دادگری ، عدل ، ترازو ، بخش ، بهره ، سهم ، یک قسمت از وام


جرم : گناه ، خطا ، ناچار ، نا گزیر


شنان : او را دشمن داشت ، از او دوری کرد ، دشمن سخت ، کینه توزی ، دشمنی ورزیدن ، کینه ، نفرت


خبیر : آگاه ، دانا به چیزی ، کشاورز


 


مسائل و ابزار هایی همواره باعث می شوند که انسان از امر عدالت انحراف پیدا کند لذا دقت در شناختن این ابزار ها ما را در شناختن عدالت یاری خواهد کرد یکی از این ابراز ها که مانعی است برای رسیدن به عدالت همانا (( کینه )) است آیه شریفه مستقیما اهل ایمان را مورد خطاب قرار می دهد ، در واقع روی سخن آیه نه با انسانهای زشتکار و پلید و بد بلکه هشدار آیه به انسانهای با ایمان است تصور اینکه با توجه به اندک ایمانی که نوع ما بدست میاوریم ، هرگز ما را مصون از لغزش نخواهد کرد ،


 


اگر چنین اندیشه ای بر سر داشته باشیم بزرگترین خطای زندگی خویش را مرتکب شده ایم ، لذا می بینیم که آیه شریفه به اهل ایمان هشدار می دهد که باید قیام و قعودتان برای رضای خدا بوده و گواهی و شهادت را باید از روی عدالت انجام داد و خب و بغض از کسی  را در رای خود دخیل نکرد .


 


متوجه شدیم که رویکرد عدالت با توجه به آیه در وحله اول به درون خود انسان است و ساختن یک انسان با توجه به تمام صفات خوب و بد ، اگر نفس انسان که همواره در معرض تهاجم تمامی زشتی هست خوب مراقبت نگردد و انسان مقابله ای جدی با نفس نداشته باشد معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار انسان میتواند باشد .


 


اگر بتوانیم دوری از گناه را سر مشق همه زندگی خویش قرار دهیم و دل را به معبود بسپاریم خداوند در مقابل این حرکت پاداشی بسیار سزاوار به ما عطا خواهد کرد به نام (( ملکه عدالت )) و ارزشمند ترین صفت خویش را در وجود ما نهادینه خواهد کرد .


 


 این ارزش خود به تنهایی تمامی ارزشهای دیگر را تحت الشعاع خویش قرار داده و انسان را موجودی خواهد ساخت که فخر آسمانها و زمین خواهد شد ،


 


چنین انسانی  حق هدایت جامعه را دارد 


 


و تراوشات روحی و روانی او خیر را همراه خواهد داشت و از این موجود خاکی انسانی خدا گونه می سازد ، پر واضخ است که کینه و دشمنی انسان را از عدالت وا گذاشته و این توسن سر کش نفس را با خود به ناکجا آباد خواهد برد و راه بر گشت از این مسیر گنگ فقط با تقوی الهی و ترس از آن خالق قادر مطلق میسر است و بس ، زیرا آگاهی از  آنچه که در ضمیر ماست از آن اوست .


 


در اهمیت عدالت همین بس که بگوییم بقای هستی و اجتماعات انسانی فقط و فقط در پرتو این اصل امکان پذیر می باشد که در آیه بعد یعنی آیه 9 سوره مائده وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (9)‏ ، خدا کسانی را ایمان آورده اند و کار های شایسته کرده اند به امرزشی و پاداشی بزرگ وعده داده است .


 


         به این جمله توجه کنیم :


 


انسان مومن تا زمانی که نشسته است کینه دارد هنگامی که بر خاست کینه از او دور می شود ( این در جواب معنای قوم ) است


 


ویژگیهای کینه در عدم بروز عدالت به قرار ذیل است :


 


1- کینه بذر و تخم بدی هاست


2- کینه باعث از بین رفتن اعمال نیک می گردد


3- کینه  توز ترین آدمها حسودان هستند که این حسادت خود نشانه کینه است


4- کینه خشم انسان را بر می انگیزد


5-کینه عامل اصلی فتنه ها و آشوبهاست


6- کینه باعث عذاب روح شده و اندوه را چند برابر می کند


7- کینه دوستی ها را ازبین برده و باعث گسیخته شدن دوستی می گردد


8- کینه آرامش جسمی و روانی انسان را مختل کرده و این آرامش را به حداقل می رساند


 


به هر یک از این صفاتی را که کینه باعث آن است نگاه بکنیم چنانچه بتوان  ( ملکه عدالت ) را در وجود خود بطور نسبی ایجاد کرد از تمام این صفات منفی دور مانده و یا به زبان دیگر عدالت تمام این صفات را تخت الشعاع خود قرار داده و مجال بروز و ظهور این صفت را می گیرد .


 


 


 


 




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:0 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


     


                  آیه 70 سوره انعام


     وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَّ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ (70)


    و رها کن کسانى را که آیین [فطرى‏] خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته‏، و با این [قرآن‏]، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار [عواقب شوم‏] اعمال خود نشوند! [و در قیامت‏] جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت‏کننده‏اى‏! و [چنین کسى‏] هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد؛ آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شده‏اند که خود انجام داده‏اند؛ نوشابه‏اى از آب سوزان براى آنهاست‏؛ و عذاب دردناکى بخاطر اینکه کفر مى‏ورزیدند [و آیات الهى را انکار] مى‏کردند.  «70»


     


                  واژگان آیه 70سوره انعام


    لعب : بازی کرد ، با شیء با آن چیز بازی کرد ، آن چیز را به بازی گرفت ، فی الدین دین را سبک شمرد و به بازی گرفت ، کار بی فایده و نت سودمند ، بازیگوشی کرد


    لهو : سر گرمی ، ذلخوشی ، هوسرانی با آنچه که انسان با آن سر گرم و مشغول شود و لذت یابد ، سر گرم شدن به آنچه که از تظر عقل و حکمت مردود است


    غر ، غرر : در معرض هلاک افتادن ، فریب خوردن ، ریسمان نا مطمئن


    بسل : از خشم ویا دلیری ترش رو شدن ، حرام گردیدن ، اندک اندک گرفتن ، از حاجت کسی را باز داشتن ، ملامت و سر زنش کردن


    حمیم : خویشاوندی که او را دوست داشته باشی و به کارش اهتمام ورزی ، گرما ، شتشوی بدن ، به گرمابه رفتن ، باران که پس از گرمای سخت بارد ، آب جوشان چرک و جراحت ، پاره های آتش که با آن بخور کنند


     


    عنوان عدل و دنیا طلبی خود روشنگر این معناست که باید برای دنیا حد و مرزی قائل شد و در چهار چوبه آن به جولان پرداخت و اگر از هر طرف این دنیا غش کنیم جز نکبت چیزی برای انسان نخواهد داشت حدود و ثغور دنیا برای هر کسی بنا به سلیقه خودش تعریف می شود و برایش تفسیر گذاشته میشود .


    اما فارغ از حب و بغض ها اگر بتوان بر اساس کلام الهی این مرز بندیها را شناخت دیگر (( نه شیفته و نه واخورده )) از آن شده بلکه هر شخصی این فضا را با همه قابلیتهایش قبول کرده و برای حضوری جاودانه در نزد مهربان یگانه تعریف خواهد کرد .


    در آیات و روایت بسیاری دنیا نگو تعریف شده و گاه نیز آنرا ملامت نموده اند و با توجه به اینکه این گفتار تناقض بنظر می رسد نشان دهنده آن است که باید حد و مرز دنیا را خوب شناخت تا دچار وسوسه های آن نشد ، آنچه که در این دنیا قابل توجه است همانا ((( عمر ))) انسان است که با تمام کوتاهی آن از نظر آفرینش ، می توان بهره های جاودانه از آن گرفت 


    عمر هر انسانی در این دنیا برای او حجت است


    و در مقام بی اطلاعی از میزان عمر که آنهم رحمتی است از جانب خدای مهربان باید یاد آور شد که اگر اطلاع از میزان عمر برای هر انسانی روشن می شد ناگواری از زندگی، انتظار مرگ و در پایان نا امیدی به انسان دست میداد آنگاه باید پرسید چنین انسانی چگونه آدمی می تواند باشد در حالی که باید مایوس به زندگی خویش ادامه دهد ، یادمان باشد که ترس از دست رفتن عمر همواره بیشتر از ترس از دست رفتن مال بوده و این موضوع به کرات نجربه شده است و آنچه که در نزدیک دیدگان بعضی از افراد تجلی دارد همانا (( نیاز )) انشان می باشد به بر خورداری از نعمت های خوش رنگ دنیایی است .


    با بر شمردن وبژگیهای دنیا و آخرت امیدواریم بتوانیم گامی کوچک در شناخت ارتباط عدالت و لزوم وجود آن در پیکره هستی  برای شناخت آن حدود و ثغور گامی محکم بر داشته و موانع پیش روی عدالت ازجمله دنیا طلبی را به خوبی درک و این سراچه دنیوی را آرامگاه خواسته های دنیوی نموده تا به حیات جاوید برسیم که در این مسیر ما را در رسیدن به عدالت کمک خواهد کرد .


     


       ویژگیهای آخرت


    1- بزرگی و عظمت امور آخرتی در مقابل اعمال دنیوی


    2- ماندگاری و جاودانگی آخرت نسبت به دنیا که سرایی است گذرا


    3- امور دنیوی پلی است برای رسیدن به آخرت ولی ویژگیهای آخرت اینگونه نیست


    4- یا آوری آخرت درسهای آموزنده ای هست برای دنیا


    5- برتری آخرت نسبت به دنیا


     


        ویژگیهای دنیا این کلاف هزار پیچ


    1- عمر در دنیا حجت است و بی اطلاعی از اندازه عمر نعمت


    2- دنیا دوستی منشاء گناه است


    3- دنیا همواره ژر است از بلا که این بلایا انسان رو به گناه می کشاند


    4- پرهیز از فریب دنیا با همه آراستگیهایش و نادانان چنین فریبی میخورند


    5- پرهیز از دلخوش داشتن به دنیا و بر گزیدن دنیا برای عبور و رسیدن به جاودانگی


    6- دنیا مزرعه ایست برای آخرت


    7- توقع کردن از دنیا به اندازه ضرورت و نیاز


    8- سرزنش نمودن نا آگاهانه دنیا باعث لطمه جبران ناپذیر برای آخرت می شود


    9- خوار و بی ارزش بودن دنیا نزد پروردگار


    10- ماهیت جدای دنیا از آخرت


    11- فراهم آمدن دنیا و آخرت در یک فاصله زمانی نا معلوم


     


    با توجه به چنین ویژگیهایی است که وجود عدالت برای دست یابی به گوهر آخرت ملموسا به چشم میخورد و ماونع رسیدن به عدالت میتواند دنیا طلبی باشد و در این دنیا طلبی است که بسیاری از حقوق حقه مردم نا دیده گرفته می شود با توجه به واژگان آیه نشان میدهد که این سرای دل بستنی نیست و باید به فوریت از آن گذر کرد و در این گذر هست که باید اعمال سنگین دنیا رو انجام داد و از عهده بر آمد تعریف معصوم از این دنیا قابل تامل است


    الدنیا سجن المومن


    بر قراری عدالت در دنیای بی ثبات که تابع هیچ قانونی نیست بسیار سنگین است دنیایی که بازیچه و مجل کارهای بیفایده و نا سود مند بوده و در نهایت معرکه هلاک افتادن و فریب و ریسمان نا مطمئن است


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:0 صبح

    بسمه تعالی

    عدل و معامله

    آیه 282 سوره بقره

    یا ایها الذین امنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی
    فاکتبوه و لیکتب بینکم کاتب بالعدل و لا یاب کاتب ان
    یکتب کما علمه الله فلیکتب و لیملل الذی علیه الحق و
    لیتق الله ربه و لا یبخس منه شیئا فان کان الذی علیه
    الحق سفیها او ضعیفا او لا یستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه
    بالعدل و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین
    فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء اًن تکتبوه صغیراً
    او کبیراً الی اجلِهِ ذلکم اقسط عند الله و ا قوم
    للشهد? و ادنی الا ترتابوا الا اًن اکون تجرة
    حاضرة تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها و
    اشهدوا اذا تبایعتم و لا یضار کاتب و لا شهید و ان
    تفعلوا فانه فسوق بکم و اتقوا الله یعلمکم الله و الله
    بکل شی علیم

    ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که داد و ستد می
    کنید با یکدیگر آن را بنویسید و باید نویسنده ای از روی
    عدالت سند را در میان شما بنویسد و ا ز نوشتن ابا نکند
    که خدا به وی نوشتن را آموخته و باید بنویسد و مدیون
    امضاءکند حقی را که بر ذ مه اوست و از خدا بترسد و چیزی
    بر آن نکاهد یا اضافه ننماید و هر گاه مدیون سفیه یا
    ضعیف است و صلاحیت امضاء ندارد پس ولی او بعدل و درستی
    امضاء کند و شاهد بگیرد و دو تن از مردان پس اگر دو مرد
    نبود یک مرد و دو زن که هر یک از دو طرفین راضی شوند گوه
    گیرند اگر فراموش کنند یکی از آنها بر دیگری یاد آوری
    نماید و شهود ا متناع نورزند از رفتن بمجلسی که باید در
    آن شهادت دهند و در نوشتن سند با تاریخ معین مسامحه
    نکنید چه معامله کوچک باشد چه بزرگ و برای خدا محکم تر
    است که شکی در معامله پیش نیاید مگر آنکه معامله نقد
    باشد و دست به دست میان شما انجام پذیرد در این صورت می
    توانید گواهی نگیرید و هر گاه متاع پر بهایی را معامله
    می کنید در آن گواه گیرید و به شاهد نباید ضرری رسد اگر
    چنین کنید نافرمانی کرده اید و از خدا بترسید و خداوند
    بشما تعلیم مصالح امور کند و خدا بر همه چیز آگاه است .

    سخن گفتن در باب عدل خود به تنهایی بسیار سخت است و سخت
    تر از آن بحث سرمایه گذاری و معامله است زمانی که صحبت
    از سرمایه گزاری می شود سوالات زیادی به ذهن خطور می کند
    از جمله اینکه حد و میزان سرمایه گزاری تا چه حد است ؟‌
    ما تا چه حد می توانیم ثروتهای خود را اندوخته کنیم ؟ و
    هزاران سوال دیگر که مجال طرح آنها نیست
    در این آیه همچون آیات دیگر خداوند به رعایت عدالت اشاره
    می نماید و از ما انسانها می خواهد برای انجام معاملات
    خود شاهد بگیریم که اگر زمانی دنیا ما را به خود مشغول
    کرد و خواستیم خدای ناکرده حق کسی را بخوریم و یادمان
    برود که معامله ای انجام گردیده آن شاهدین محترم به کمک
    ما آمده و باز هم ما را ازگرفتاری در آتش جهنم نجات دهند
    . خیلی زیباست که خداوند در همه حال می خواهد انسان را
    به گونه ای از خطر سقوط نجات دهد و همیشه کسی هست که
    پیامبر راه انسان قرار گیرد و حق را به او به او یادآوری
    نماید . در ابتدای این آیه خداوند می فرماید هر گاه دینی
    بر گردن کسی داشتید شاهد بگیرید
    نمی گوید قرض و این خود
    مهم است چرا که دین تمام امور را شامل می شود وامکان
    دارد ادای آن فرق کند . در ادامه شهادت دو مرد و یا یک
    مرد و دو زن مطرح می شود . تعبیر به رجال بالغ بودن را
    می رساند
    پس می توان گفت منظور مرد به معنای ظاهری نبوده
    و اصل بر بلوغ آن است اما اینکه حال چرا اینگونه به این
    مسئله اشاره شده است سوالی است که انشالله دوستان محترم
    پاسخ می گویند . از دیگر نکات مطرح شده در آیه این است
    که اگر ما به یکدیگر اطمینان داشته باشیم می توانیم بدون
    نوشتن سند معامله را انجام دهیم در این صورت کسی که به
    ما اعتماد کرده باید امانت و بدهی خود را به او بدهیم و
    این نکته قابل تامل است که زمانی که بحث اعتماد مطرح می
    شود دیگر آن مسئله حکم امانت را پیدا می کند
    و طلب
    طلبکار به عنوان امانت ذکر می شود که خیانت در آن گناه
    بزرگی است . و در ادامه از مردم می خواهد حقیقت را کتمان
    نکنند . از نکات جالب این آیه این است که خداوند بیشتر
    تاکید بر معامله نقدی دارد چرا که این مسئله باعث می شود
    مشکلات کمتری  در جامعه به وجود بیاید و جالتر آنکه
    خداوند در طولانی ترین آیه خود به امر معامله و رعالت
    عدالت در آن پرداخته و سفارش اکیدی نیز بر آْن داشته است
    .
    ازدیگر نکات مهمی که می توان در این آیه مشاهده کرد
    عدالت در نوشتن است و اینکه خود نویسنده باید عادل باشد
    و عدالت او می تواند در پیشگیری موثر باشد و در انتهای
    آیه ما انسانها را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می نماید و
    می فرماید از او فرمانبرداری کنیم  و یاد آوری می کند که
    آنچه مورد نیاز ماست خداوند می داند و این نشان می د هد
    که او به خیر و شر ما آگاه تر است و مطمئناً ما را به
    خود واگذار نمی کند



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 8:59 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ