سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیرى را که آتش دوزخ در پى بود خیر نتوان به حساب آورد ، و شرّى را که پس آن بهشت بود ، شرّ نتوان وصف کرد . هر نعمتى جز بهشت خوارست ، و هر بلایى جز آتش دوزخ عافیت به شمار . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا

توجه : حق ماهیت مادی ندارد ، اما در دنیای مادی و در پس زندگی مادی شکل می گیرد از برخوردها و ارتباطات گفتارها   این حقوق مشخص می شود ،‌

حق مطلق تنها خداوند است بنابراین هر حقی که ما از آن نام می بریم و فرض می کنیم ، حقوق نسبی هستند که از برخوردهای ما در جامعه ایجاد می گردند .

با توجه به دو نکته بالا به حقوق جامعه و مراتب آن با استفاده از آیات  قرآن می پردازیم ...

حقوق و مراتب آن در جامعه در قرآن مجید به صورتهای مختلف بیان شده است در آیات 26 اسراء

38 رم -19 ذاریات -24 معارج

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا 26 اسرا

فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ذَلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 38 رم

وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ 19 ذاریات

وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ 24 لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ 25 معارج

 

 خداوند به طور مستقیم به این حقوق و کسانی که باید به این حقوق برسند اشاره داشته است ،‌ خداوند می فرمایند حقوق نزدیکان ، خویشاوندان ، در راه ماندگان ، محرومان ، پدر و مادر و... را بدهید. یعنی اینها حقی دارند  و ما باید این حقوق را بپردازیم،  این حقوق شامل همه شئونات زندگی می شود مثل حقوق اقتصادی ، اجتماعی ، دینی ،‌حتی حقوق سیاسی در واقع  در برخورد با گروه های یاد شده که تقریبا همه جامعه اطراف ما را در بر می گیرد توجه به چگونگی ارتباط با آنها جزء حقوقی است که باید رعایت شود و منصفانه نیز باید رعایت گردد ،‌ نگاه و دقت به روابط ما با دیگران نه یک مساله ساده بلکه حقوقی است که خداوند بر آن تاکید کرده که همه زندگی را چون چتری در برمی گیرد ، کجا می توان رفت که گروهی که خداوند به آن اشاره کرده و باید حقوقشان رعایت شود حضور نداشته باشند ؟ در محیط خانواده ،‌اقوام حتی در محیط کار که فردی  به ما مراجعه می کند این نه کاری است که برای او انجام می دهیم بلکه حقی است که بر گردن داریم و باید ادا شود بنابراین منتی بر کسی برای هر کاری باقی نمی ماند  و اینجا است که منیت از بین میرود و در جایی که منیت وجود داشته باشد حقها ضایع می گردد و حقوق ها  در جامعه از بین میرود و عده ایی در پس این منیت ها برخدا سرکشی می کنند و تکبر می ورزند واین یکی از آسانترین راه های غلبه شیطان بر انسان است که خداوند وعده عذاب و آتش را بر آن داده است .

تعریف حق : از مطالب فوق نتیجه می گیریم هر رفتار و کرداری که ما را به سر منزل مقصود که حق مطلق یعنی خداوند است برساند حق معنی می گیرد

در بیان این مطالب یک تصویر ساده می توان در ذهن آورد ، حق خداوند است و لاغیر خداوند برای آرامش وآسایش انسان در دنیا و وضع قوانینی که برای زندگی ما لازم است حقوقی را معین نموده که از همان حق مطلق سرچشمه می گرد رعایت حقوق پدرو مادر علاوه بر اینکه باعث آسایش این عده می گردد و سبب آرامش ذهن انسان به عنوان پدر و مادر در آینده  می گردد به دلیل رحمت خداوند گامی به سمت رسیدن به حق مطلق هم حساب می گردد به بیان دیگر ما با رعایت حقوق دیگران با یک تیر دو نشان می زنیم هم آسایش خود و دیگران را تامین می کنیم ( خود به این دلیل که دیگران هم باید این حقوق را در ارتباط با ما رعایت کنند ) هم گامی جهت رسیدن به خداوند بر می داریم .

کسانی که این حقوق را رعایت نمی کنند اولا خود را  به خطر انداختند، در رابطه با عدم رعایت حقوق خودشان و هم جامعه را به بی حقی کشاندند ، ترازوی حق را از میزان خود دور ساختند و کل جامعه از میزان عدالت دورمی شود  اینها هم حقوق دیگران تا ابد بر گردنشان است و هم راه رسیدن خود را از حق مطلق دور ساختند گاهی وقتی به آیه ایی برخورد می کنیم که خداوند هشدار می دهد به کسانی که راه دین را مسدود می کنند شاید این سوال به ذهن بیاید که اینها چه کسانی هستند ؟ و حالا می توان دریافت که کسانی که حقوق دیگران را رعایت نمی کنند همان کسانی هستند که راه دین خدا را مسدود ساخته اند و آیا عذابی که خداوند در آیه 20 سوره احقاق آنان را به آن بشارت داده شایسته آنان نیست ؟

وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَفْسُقُونَ 20 احقاف

ولی این حقوق نسبی که خداوند برای انسان قائل شده حد و حدودی دارد ،‌ این حقوق باید بر اساس عدم اسراف و تبذیر ورعایت ان صورت بگیرد 26 اسراء وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا ،‌ دادن حق به دیگران خصوصا حقوق اقتصادی نباید باعث تنبل پروری در جامعه گردد بلکه در درجه اول باید اسباب رسیدن انسانها به حقوق خود ایجاد شود ،‌به طور مثال ( ولی) در یک جامعه با برپایی عدالت باعث جاری شدن حق در جویبار جامعه می گردد ولی اگر این  بستر عدالت توسط ولی ایجاد نگردد اسباب رسیدن انسانها به حقوق تامین نمی گردد ، و این قصه تا مراتب  پایین اجتماع نیز ادامه می باید ، از این رو است که انسانها تنها با  نشستن و دست نیاز به سوی غیر دراز کردن نه باید نه می توانند به حق حقه خود برسند این جامعه به سوی نیستی سوق پیدا می کند و مسئولیت این نیستی با کسانی است که یا اسباب رسیدن انسانها را ایجاد نکردند یا با بخشش بی مورد تن پروری را در جامعه اشاعه دادند

هر جا حق حضور نداشته باشد و انسانها با رفتارها و گفتارها و... باعث از بین رفتن حق و حقوق شدند ناچارا باطل جایگزین آن شده است باطل چیز عجیب و غیر قابل فهمی نیست عدم رعایت حق و عدم ر ساندن حقوق به صاحبان حق باطل را ایجاد می کند ،‌ که این یک سیکل دائمی در جامعه است هر گوشه این جامعه حقی نباشد باطلی حضور دارد که باید با جایگزینی حق باعث رفتن آن باطل شد و این شدنی نیست مگر در پس تلاش افراد همان جامعه. منتظرماندن که کسی از خارج بیاید این حق را به صاحبش برساند و نشستن و دست نیاز دراز کردن برای رسیدن به حق چیزی است بسیار خنده دار که در هیچ جای قرآن کریم ومکتب اسلام مورد تائید قرار نگرفته است ، اگر قرار است جامعه امام زمانی داشته باشیم تلاش در رسیدن به حق حرف اول را می زند نه نشستن و منتظر ماندن ...

وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا 81 اسرا

اما راه های شناخت حق : اینکه ما بدانیم میزان حق چقدر است یا در یک ارتباط د وسویه ترازوی حق به کدام سمت بیشتر جهت گیری دارد ؟ تنها راه این مهم سعی در رسیدن به حق مطلق است هر چه انسان به حق مطلق نزدیکتر باشد شناخت این حق ها راحتتر می گردد خداوند خود کمک می کند تا برای شناخت این حق ادله کافی داشته باشیم پیامبران و امامان معصوم از این جهت در داوریها و قضاوت ها دچار مشکل نبودند که بسیار به حق مطلق نزدیک شده بودند ... هر قدر به حق که نماد زیبای آن در فطرت انسان وجود دارد نزدیکتر شویم چشمان حق بین ما روشنتر می شود و در جهت حق گام برخواهیم داشت.



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: یکشنبه 89/6/7::: ساعت 12:51 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    آیات : مائده 107 ، انعام 30 و 114 ، توبه 62 ، یونس 36 و 53 و 55 و 76 و 77 ، سبا ء 26

    فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یِقُومَانُ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ 107 مائده

    و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شده‏اند دو تن دیگر از کسانى که بر آنان ستم رفته است و هر دو [به میت] نزدیکترند به جاى آن دو [شاهد قبلى] قیام کنند پس به خدا سوگند یاد مى‏کنند که گواهى ما قطعا از گواهى آن دو درست‏تر است و [از حق] تجاوز نکرده‏ایم چرا که [اگر چنین کنیم] از ستمکاران خواهیم بود 107 مائده

    وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ 30 انعام 

     اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه (دادگاه عدل) پروردگارشان ایستاده‏اند به بینی که به آنها گفته می‏شود آیا این حق نیست ؟ می‏گویند: آری قسم به پروردگار ما (حق است)، می‏گوید پس مجازات را بچشید در برابر آنچه انکار می‏کردید! 30 انعام

    أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ 114 انعام

    آیا (با این حال) غیر خدا را به داوری بطلبم در حالی که او است که این کتاب آسمانی را که همه چیز در آن آمده فرستاده است و آنها که کتاب آسمانی به آنان داده‏ایم می‏دانند که این کتاب به حق از طرف پروردگارت نازل شده بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش. 114 انعام  

     

    واژگان :

    عثر: بر خورد شده ، معلوم شده ، مراد آگاه شدن در وحله اول

    استحق اثما : دستخوش گناه ، مرتکب معصیت شد

    اعتدا : تجاوز کرد

    ابتغی : آیا بجویم ، آیا بطلبم

    ممتری : شکاک ، تردید کننده

    حلف : سوگند

    سحر : جادو

    در این ایات موضوع بسیار مهمی طرح شده است مبنی بر اینکه داوری کردن با گواهی است ، یعنی اینکه کسی که گواهی بر امر و موضوعی میدهد در واقع نوعی داوری کردن است که در ضمن همین شهادت انجام میگیرد و بر همین اصل است که گواهی دادن شرایط خاص خودش را دارد و در حکم یک قاضی مشخص می شود و با هم توجه کنیم که  که اگر کسی گواهی و شهادت بی مورد داده باشد در واقع این انسان از ستمکاران است و بر همین اساس است که گواهی و شاهد قرار می گیرد و در پاره ای از موارد باید برای صحت و سقم مطالب خویش حتما (( قسامه )) یاد کند و سوگند بخورد برای گواهی  دادن مطالبی در طی این آیات یاد شده است که عبارتند از

    1-    سوگند و قسامه برای احقاق حق بوده و اگر غیر از این معنا اتفاقی افتاده باشد آن شخص قطعا از ستمکاران خواهد بود که این اهمیت قسامه را نشان میدهد

    2-    گواهی دادن بر اینکه انسان در روز معاد بر انگیخته خواهد شد و به حساب و کتاب دنیایی او خواهند رسید و انکار آن به هر شکل عذاب الهی را به همراه خواهد داشت

    3-    چنانچه انسان گواهی حق بدهد با این کار همه تردید ها را از بین می برد

    4-    با گواهی و شهادت حق خشنودی و رضایت حق ایجاد می گردد

    5-    اگر سوگند و شهادت در بین نباشد نتیجه منطقی آن حضور و وجود ظن و گمان همیشگی خواهد بود

    6-    باید آگاه بود که اگر چنانچه توان مقابله کردن برای شخصی آماده و یا قسم و سوگند خوردن در مقابل حق وجود نداشته باشد هرگز نمیتواند مانع بروز حق شود

    7-    اگر همه هستی را انسان از آن خداوند بداند و گواهی دهد که همه هستی از آن خداست و به او تعلق دارد و درک نمودن واقعی این معنا بسیار برای انسانها سودمند است

    8-    فلاح و رستگاری در سوگند و گواهی حق دادن است نه سحر و جادو

    9-    باید متوجه بود که داوری و حکم کردن فقط از آن خداوند ست

    دقت در این مسائل اهمیت قسم و سوگند را به خوبی نمایان میکند و ما را بر آن میدارد که بدانیم قسم برای نام خدا با توجه به اعتماد و اعتقادی که اکثر مردم به خداوند دارند بالاترین سوگند است این بالاترین سوگند و یا شهادت را برای قبولاندن کذب و دروغ هایی که میگویند و میخورند  انجام می دهند ،اینگونه است که انسان بزرگترین ارزشهای خویش را فدای کمترین منافع خود می گرداند این دقیقا کاری است که اهل نفاق انجام می دهند و عجیب تر اینکه در این سوگند و قسامه و شهادت هم خدا را و هم رسول گرامی اسلام را به ثمن بخس می فروشند که عذاب سختی در انتظار آنان هست ، لازم است گفته شود که وقتی می گوییم عذاب سختی بنظر نباید برسد که فردا و یا در کوتاهترین زمان خدا آنان را مجازات خواهد کرد شاید مجازات آنان تا قیامت هم طول بکشد این خود نباید فریاد ما بشود که ظالم ظالم تر و مظلوم هم مظلوم تر می شود و هیچ مجازاتی هم در این دنیا برای ظالم نیست لذا اجر صبر و درک و مفاهیم زمان و عمق مطالب چنانچه درست درک شود از این عجوزه دهر نباید توقع داشت باید عذاب آنان نیز یک عذاب جاودان باشد و دنیا محل عذاب جاودان برای بد کاران نیست زیرا که ذات دنیا فانی است در آیات سوره یونس بحث علم و گمان را داریم که گمان معانی ظن ، حدس ، خیال و فرض را در بر دارد در صورتی که علم معانی دانش ، یقین و معرفت را به ذهن متبادر می کند همین معنای مختصر از این دو ما را به نتیجه عالی می رساند که چنین انسانهایی که با گواهی و سوگند دروغ خود را در چه فضای خالی ذهنی هم در دنیا و هم در آخرت قرار می دهد شاید ماهیت ظاهری افراد چنین بنظر نرسد که آنان دچار چه دغدغه هایی هستند اما درون چنین افرادی مانند آتشفشان در حال انفجار است و از دورن در آتش خویش می سوزند این عذاب را باید دید و آخرت چنین افرادی را تصور کرد اینان با سوگند و شهادت و داوری نا حق میخواهند خدا را عاجز نشان دهند و چه سعی بیهوده ای است هر چند ممکن است در اعمال و رفتار انسانهای پیرامون خویش تاثیرات سوء نیز بگذارند علم به بزرگی خدا و عظمت ایشان مشخص می شود که انسان با اتکال به خداوند هرگز دچار چنین تجربه های تلخی نخواهد شد و کلام خدا توسط ما به ظهور می رسد و متوجه می شویم که هر انسانی با رفتارهای خود به نوعی قرآن را در زندگی تفسیر می کند و برداشت دارد لذا شایسته و سهم او از جهان هستی تمام نیکی های آن است نه بدی های آن اگر در راه رسیدن به این نیکیها قصوری است باید گفت از ماست که بر ماست



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: یکشنبه 89/5/17::: ساعت 11:14 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

     

    تمام آیات : مائده 83، 84 و اعراف 43،53 و انفال 8 و توبه 48 و سبا 49

    وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ83

    و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهای آنها را می‏بینی که (از شوق) اشک می‏ریزد بخاطر حقیقتی را که دریافته‏اند، آنها می‏گویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس. (83)

    وَمَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا جَاءنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن یُدْخِلَنَا رَبَّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ 84

    چرا ما ایمان به خدا و آنچه از حق به ما رسیده نیاوریم در حالی که آرزو داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد؟! (84)

    لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ 48

    در حقیقت پیش از این [نیز] در صدد فتنه‏جویى برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشکار شد در حالى که آنان ناخشنود بودند (48)

    واژگان :

    دمع : اشک

    فیض : فروریختن ، لبریز شدن

    نطمع : طمع داریم ، خواهانیم

    غّل : کینه ، دشمنی

    نظر : نگاه کردن ، چشم به راه داشتن

    یفترون : افترا زدن ، دروغ بستن

     

    در آیات 83و 84 سوره مائده یکی دو مسئله بسیار مهم مطرح میشود که باید دقت بیشتری از ما رو متوجه خودش بکنه میفرماید کسانی که هدایت یافته باشند حق را در بین بسیاری از نا حقی ها می توانند به راحتی تشخیص بدهند حتی اگر دقت کنیم آنرا به (( نفاق پیچیده )) باشند و برایش ظاهری زیبا از حق آراسته باشند این امر از این بابت اتفاق می افتد که در آیه اشاره دارد که از جانب حق هر چه بر رسول نازل می شود آنها یعنی صاحبان حق با توجه به شناخت خودشان از خداوند یگانه بوده و برای بصیرت و بینایی که خداوند عطا کرده چیزی برایشان مستور نمی ماند و اشک ذوق بر چشمان پاکشان جاری می شود و هر باره مجدد باز ایمان میاورند بر خدا و مطلب جالب دیگر اینکه از واژه ( کتب ) استفاده نموده که یک فعل امری است که معنای خواهش و در خواست را برای انسان میرساند کما اینکه برای انسان در آیات دیگر میفرماید که ( روزه نیز بر شما نوشته شد ) و اسم چنین افرادی را در زمره شاهدان آورده است که طلب می کنند آن فعل امر خداوند را .

    در آیات 43و 53 اعراف با توجه به آیات مذکور باید بدانیم که راه یافتگان به حق همواره جزو صالحان و از همه مهمتر اینکه جزو ( وارثان ) خود خدا هستند یعنی آنچه این انسانهای حق جو دارند همه آن چیزی است که از خود به ارث می برند و این نشان بسیار نیکویی است و در پایان در همه آیات صفاتی را برای حق جویان می توان نام برد که هر یک به نوبه خود قابل شرح و تفسیر است این صفات عبارتند از 1- شاهدان روز قیامت حق جویان هستند 2- صالحان روز قیامت نیزحق جویان هستند 3- وارثان روز قیامت نیزحق جویان هستند 4- راه یافتگان به قیامت حق جویان هستند که به سلامت هم به قیامت میرسند  5- اهل شفاعت روز قیامت حق جویان  هستند 6- از بین برنده باطل و اثبات کننده حق حق جویان هستند 7- فتنه جو نبوده و نیستند 8- هرگز انکار حق نمیکنند .

    کینه توزی و عداوت همواره منشاء تظلمات و مفاسد اجتماعی بوده و می شود و از این ناحیه همواره خسارتهای سنگینی هم مادی و هم معنوی و روحانی و روانی بر جامعه داشته است میخواهم جسارت کنم و بگم بنظر میرسد دل مومن حتی در بهشت نیز نباید خالی از یاد خدا باشد و بماند ، این خطر آنجا نیز انسان را تهدید میکند هر چند که آخرت محل معلوم شدن حسابهاست اما ربطی به  حضور و وجود داشتن  ایمان و تقوی در انسان نمی شود چون حسد و کینه دلهای پاک را وقتی به آشوب بکشد آنجاست که این نیاز به ایمان برای همیشه بیشتر جلوه گری میکند نیاز انسان به داشتن ایمان بخدا از ضروریات است و حق هم همین است و این خود بزرگترین نعمت خداست که بسیار زلال و شفاف در همه زندگی انسان روان هست و پلیدی و آلودگیها را نیز شفاف میکند و در این جا انسان به ضرورت وجود انبیاء و پیامبران و حاملان وحی پی می برد تا به تمسکات خود دیده بصیرت داشته و آنرا قوت ببخشد و تبری جستن از اعتقادات نا درست و اخلاق نا پسند و اعمال زشت انسان را اهل معرفت و بهشت میکند و دریچه های رحمت به روی انسان گشوده می گردد .

    در آیه 8 انفال نیز نزاع و کشمکش همیشگی توحید و عدل با شرک و ظلم و کفر به خوبی دیده میشود و بنظرم این هدف غایی ایمان آوردندگان یعنی باور توحید و عدل  در مبارزه با ظلم و کفر هست

    در سوره توبه آیه 48 نیز بحث نفاق و دو رویی و دوگانه فکر کردن هست که زاینده بسیاری از فتنه ها اجتماعی است و نعل وارونه زدن در جامعه  از گناهانی است که همیشه دامن گیر ما هست ، شاید در اوایل این نفاق نمود نداشته باشد ولی مرور زمان چهره پلید منافقین را آشکار خواهد کرد اما دارندگان ایمان و باور مستحکم به آمدن حق و ظهور امر خدا دارشته و این باور دودمان کسانی را که بر اندیشه های واهی سوار هستند به باد خواهد داد زیرا وقوع امر خدا حتمی است حتی اگر منافقین دوست نداشته باشند لذا فتح خدا خواهد رسید انشالله  .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: چهارشنبه 89/5/6::: ساعت 7:52 عصر

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ