سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، پاکترین مردم در خلق و خوی وکم طمعترین آنان در خلقت و طبیعت اند .و مرکّب آنان برتر از خون شهیدان است [امام علی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)
 نام خدا

 رابطه صبر و جهاد


 1-قبلا اشاره کردیم همه اعمال حسنه چون صلاه ، صیام ، جهاد و... همه تلاشهای متوکلانه چون صبر ستونهای خیام ایمان یک انسان را تشکیل می دهند و یک مومن واقعی همه این صفات زیبا وارزشمند را در درون خود نهادینه ساخته تا به کمال مطلوب وایمان واقعی برسد پس اولین و مهمترین نقطه مشترک صبر و جهاد در این اصل مهم است که بدون یکی از این صفات ایمان مومن ناقص است و بر ستونهای شکسته بنا شده است . جهاد و صبر هر کدام شعاعهای خورشید کمال هستند که در نهایت نوری برای رسیدن انسان به منبع اصلی نور محسوب می شوند بنابراین می توان گفت هر دو صفات زیبای یک مومن محسوب می شوند .


إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (15) حجرات


2- استمرار بر فعل نیک شرط مهم و اساسی است در ملکه شدن صفت نیک به بیان دیگر صبر واستمرار بر صفت و فعل نیک راه رسیدن به منبع خیر است جهاد بی استمرار وعدم صبر بر جهاد معنای جهاد فی سبیل الله را زیر سوال می برد و اجر جهاد را مورد تردید قرار می دهد بنابر این اصل(( جهاد ))و(( صبر بر جهاد)) دو صفت غیر قابل جدا سازی است که بی یکدیگر فاقد معنای است . در صدر اسلام عده بسیاری بر چهاد با دشمن تاکید می کردند ولی هنگامی که دستور بر جهاد آمد به بهانه های مختلف از این امر مهم سر باز زدند و صابران بر جهاد عده قلیلی بودند .


لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً (95) نساء


3- صبر و جهاد بر طبق آیات الهی میزانهای شناخت مومنین فرض شده است ، معیارهایی که صدق وکذب گفتارانسانها با ان روشن می شود ... این دو اصل ( صبر و جهاد ) ادعای بسیاری از انسانها است ولی هنگامه عمل به آن مشخص می گردد چه کسی در گفتار خویش صادق بوده و چه کسی تنها دانای بی عمل است .


وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ (31)  محمد


 


 أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ (142) آل عمران


4- قبلا گفتیم صبر تنها یک صفت بی شناخت نیست بلکه عملی آگاهانه و متوکلانه است با این تعریف جهاد خود صبر است، هر دو راهی هستند برای رستن از ظلم و رسیدن به نور یا به بیان دیگر جهاد نوعی صبر است که به فرمان خدا در مراحلی از زندگی باید انجام داد چون هجرت ، جهاد بی استمرار و صبر بر آن ،جهاد نیست ، صبر زیر ساخت همه این افعال نیک است که افعال نیک بر این زیر ساخت بنا می شود وبه اوج می رسد .عمل خیر باید در طول زندگی استمرا داشته باشد تا راهی به سوی کمال باشد ...


ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ (110)‏ نحل


این استمرار در فعل جهاد به بهترین شیوه قابل بررسی است ، جهاد را دو قسم است


الف - جهاد با دشمن ( قسم اجتماعی جهاد )


ب) جهاد با نفس (جهاد اکبروقسم فردی جهاد )


استمرار و صبر بر هر دو گونه جهاد شرط عقل است ،جنگیدن با دشمنان اسلام با مال و جان و قلم ... برای حفظ کیان اسلام


جهاد با نفس که بالاترین جهادها است وصبر بر این جهاد و سخترین وزیباترین صبر ها است . که بر همه انسانها زن ومرد واجب است .


وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ (6)‏ عنکبوت


5-با توجه به اینکه هر دوی این اعمال سخت و نشان ایمان مومن است پاداشهای بسیار مشترکی دارند که به برخی از انها اشاره خواهد شد


أُوْلَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَاماً (75)فرقان


أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ (142)  آل عمرآن


پاداش هر دو بهشت


الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ (20)‏ توبه


وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (35)فصلت


  پاداش (اعظم درجات )


تذکر : در بررسی چند نمونه از رابطه فروع دین وصبر به این نتیجه رسیدیم که هر کدام از فروع دین مبین اسلام ارتباط تناتنگ وزیبایی با صبر جلیل دارند و بر این باوریم که بررسی هر یک باب زیبایی خواهد گشود اما ما با بررسی چند نمونه فتح بابی می گشائیم بر اصول حقه اسلام و ارتباط این اصول با صبر.



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 87/3/3::: ساعت 11:48 عصر

    نام آرامش دهنده قلبها 

     


     

     


     

    در پستهای قبلی بر این نکته تاکید گردید که بین حکمت و علم تفاوت وجود دارد و هر دوی اینها با صبر در ارتباط می باشند . ما در این نوشتار سعی می کنیم اولا تفاوت این دو را بگوئیم و دوما ارتباط آن را با صبر بیان نمائیم .


     

     


     

    علم = دانستن " آگاهی " بینش " علامت


     

    عالم = کسی که به دانائی رسیده


     

    حکمت = عدل " حلم " بردباری " مطلب صواب و بر حق " سخن حق


     

    حاکم = کسی که کار قضاوت را انجام می دهد و حکم صادر می نماید .


     

     


     

    خداوند درابتدای آیه 48سوره قلم


     

     


     

     فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ (48)  قلم


     

     


     

    می فرماید در مقابل حکم پروردگارت صابر باش . اما نمی گوید در مقابل علملش صبور باشی چرا که حکم از حکمت می آید و حکم سخن حق است و غیر قابل تغییر می باشد و به عبارتی سخنی محکم می باشد که در آن نمی توان تردید کرد . اما علم اینگونه نیست و قابل تغییر است این است که بیشتر دستوراتی که در قرآن آمده در قالب حکم و احکام الهی است یعنی درصد تغییر آن بسیار کم است . پس باید درمقابل احکام الهی صبور باشیم و به عبارتی راه رضا را در پیش بگیریم تا به آن حکمت لازمه برسیم .


     

    با نگاهی کوتاه می توان به این مطلب رسید که علم تنها علامت و نشانه است و آن تنها می تواند به انسان آگاهی  و دانائی نسبی بدهد اما حکمت بسیار عمیق تر است و با داشتن آن می توان به عدل رسید و این نکته بسیار مهمی است که در تعریف کلمه حکمت بدان اشاره شده است . حکمت همان صبر و بردباری است " حکمت سخن حق گفتن است و در نهایت حکمت عدل است . .


     

     


     

    حکمت و علم داده شده به هر فرد به اندازه وسع وجودیش می باشد نه بیشتر و کمتر و این نشاندهنده عدل الهی است حتی حکمت و صبری را که به پیامبران و ائمه ما بخشیده در یک ااندازه نمی باشد و بنا به گفته حضرت رسول اگر آنچه را که سلمان می دانست ابوذر می دانست شاید کافر می شد . به درستی اینچنین است که خداوند بلند مرتبه به هر فردی متناسب با ظرفیت وجودش می بخشد .


     

     


     

     قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (67) وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (68)  کهف


     

     قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِی صَبْراً (75) کهف


     

     


     

    در نوشتار قبلی گفتیم صبر نشستن وسکون نیست صبر یک تلاش آگاهانه ومتوکلانه است برای بهبود وضع موجود و تغییر به بهترین احوال ،" این تعبیر نزدیکی بسیاری با حکمت دارد چرا که با صبر می توان به عدل رسید و ظلم را از بین برداشت .


     

     


     

    به امید روزی که با رسیدن به حکمت الهی طعم شیرین صبر و بردباری را بچشیم


  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 87/3/3::: ساعت 11:48 عصر

    به نام خدا

     رابطه صبر ومعاد ( اصول دین)


     رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ (83) مائده


     در نوشته های پیشین  صبر در دنیا بررسی شد واما صبر در عوالم دیگر ... کاش قدرت علمی ما انقدر گسترده می شد ، کاش در محضر باب علم علی بن ابی طالب (ع) مردی از کوفه وقتی حضرت فرمودند از من بپرسید قبل از آنکه در میانتان نباشم از صبر در برزخ و قیامت می پرسید ، کاش روزی محضر امام عصر (عج ) را درک کنیم تا بدانیم علم لدونی وزیبای صبر در برزخ و قیامت را .


    سه باب می گشائیم بر عرصه صبر در عوالم بالا و معاد


    باب یکم


    طبق روایات رسیده از معصومین باب پاداش وعذاب در برزخ بسته نیست و انسانها در برزخ نیز توان طی کمال را دارا می باشند ... انتظار می رود عالم برزخ هدیه ایی دیگر از مهر خدا بر مردمان باشد تا با جهدو کوشش بتوانند مراحل کمال را بپیمایند و در این باب صبر چون عالم دنیا معنا می یابد که در سایه ان می توان قله های وصل را طی کرد ولی از آنجا که هر انسانی در روی زمین به فراخور کوشش و تلاش توشه ایی کسب نموده در عالم برزخ نیز این تفاوت جایگاه وجود خواهد داشت و کسی که بیشتر تلاش کرده پاداش رسیدن به کمال بالاتر را کسب می کند و مراتب در عالم برزخ حفظ خواهد شد .


    باب ثانی


    انسان را نیازی است به کمال ، کمال طلبی نیازی است درونی و هر نیازی  در خارج از وجود برآورده کننده ایی دارد وقتی در دنیا طلب کمال می کنیم راه های رسیدن به ان وجود دارد این نیاز ها با ما به عوالم بالاتر سیر می کند چنانکه خداوند در قران قول داده انسان را با همه داشته های دنیایش برمی انگیزد ، با این مقدمه می خواهیم به این نتیجه برسیم میل به کمال بر طبق بحث عقلانی همراه انسان است ، افرادی که وارد بهشت می شوند با میل کمال گرایی خویش راهی می جویند به تقرب بیشتر به کمال و انسان دوزخی نیز با ادله  انسان بودن ،میل کمال گرایی دارد ... سوال اینجا است اگر انسان جهنمی بخواهد به کمال انسانی برسد چه راه کاری پیش روی او است ؟  و آیا صبر نمی تواند ابزار این میل به کمال و رسیدن به کمال باشد ؟


    باب ثالث


    ایات روشن و ادله محکم در قران وجود دارد که جهنمیان بر عذاب پروردگار چاره ایی ندارند و صبر ویا عدم صبر بر عذاب فرقی به حال این طایفه ندارد .


    وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِیعاً فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَیْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاء عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ (21) ابراهیم


     إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ (111)مومنون


    إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (120)آل عمران


    اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (16) طور


    فَإِن یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَإِن یَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِینَ (24)فصلت


    أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175)بقره


    اما به کار بردن واژه صبر برای اهل دوزخ نه واژه های مترادف (مثل تحمل )روزنه امیدی می گشاید برای پرواز به سوی مهر پروردگار .


    که خدایا در آخرت با مهرت به حساب ما برس نه با عدلت ... آمین



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 87/3/3::: ساعت 11:46 عصر

    <   <<   11   12   13   14      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ