به نا م خدا
در بررسی آیات صبر در قرآن مجید به فصل بندی آیات به شکل زیر می رسیم .
1- آیاتی که خطاب خداوند مستقیما به شخص پیامبر (ص) بوده است ، و فرمان صبر بر پیامبر نازل شده است .
احقاف 35- انعام 34 – یونس 109 – هود 115- نحل 127 – طه 130 – روم 60 – ق 39 - مزمل 10
ذر این آیات خداوند پیامبر مکرم اسلام را بر مواردی مختلف توصیه به صبر کرده است
2- آیاتی از قرآن که خداوند به اجر وپاداش صبر وصابرین اشاره می کند ( که قسمت اعظم آیات مربوط به صبر را شامل می شود ) این اجر و پاداش به دو گونه است
الف : پاداش هایی که مشخص است ومستقیم به واسطه صبر می رسد مثل بهشت
ب : پاداش هایی که به واسطه صبر می رسد ولی در نگاه اول معنی پاداش را نمی دهد ولی با کمی دقت اعظم اجرها وپاداش ها است مثل قدرت دیدن وبینا شدن واقعی ، لقمان 31
پاداش هایی که خداوند به واسطه صبر به انسان عطا می کند :
بهشت - رعد 24
حکمرانی بر مشرق ومغرب زمین الاعراف 37
اجر اکبر – نحل 42
غرفه های بهشت – فرقان 75
مضاعف شدن پاداش (دوبار پا داش ) قصص 28
مقام یقین - سجده 24
مقام بلند – فصلت 35
مقام محسنین - یوسف 90
بینایی زیاد - لقمان 33
نشان ایمان – عصر 3
غلبه بر دشمنان – انفال 65
اجر بدون حساب – زمر 10
دوستی خداوند – 146 آل عمران
قدرت - 66 انفال
ذکر ویاد آوری - ابراهیم 5
3- آیاتی که به بیهودگی صبر اهل دوزخ بر عذاب اشاره دارد که می فرمایند اینان صبر کردن یا نکردنشان فرقی ندارد :
ابراهیم 21 – مومنون 111- آل عمران 120 – 125- طور 16 – فصلت 24 – بقره 175
4- دسته دیگر آیات به مفاهیمی اشاره دارد که انسان باید بر آنا ن صبر کند که به شرح زیر است :
صبر بر مهاجرت (که واژه هجرت در قرآن هم نیاز به بررسی وتحقیق دارد ) ، نحل 110
صبر بر عدم گناه : نساء 25
صبر بر طاعت : فرقان 20
صبر بر خواسته های نفس : کهف 28
صبر بر حکم خدا : طور 48 – دهر 24 – قلم 48
صبر بر کار دین : مریم 65
صبر بر امتحانات : بقره 155
صبر بر مصیت : حج 35
صبر بر آزمایش : بقره 186
صبر برای رضای خدا : نحل 126 – مدثر 7
5- دسته دیگر آیات اشاره به ذات کم صبر انسان دارد که انسان ذاتا کم طاقت است وظرف وجودی آن برای صبر اندک است :
هود 11 – کهف 66 – 67 – بقره 61 – کهف 72- 75 – 78- 82
6- در ادامه بحث صبر خدا به افراد صابر اشاره می کند و از آنان به عنوان الگوهای صبار بودن نام می برد که این افراد به شرح زیر می باشند
حضرت داوود (ع) ص 17
پیامبران اولوالالعزم - الاحقاف 35
حضرت یعقوب (ع) یوسف 18- 83
حضرت ایوب (ع) – ص 44
حضرت ابراهیم (ع) حضرت اسماعیل (ع) ذوالکفل انبیا 85- الصافات 102
وپیامبر کم صبر : حضرت یونس (ع) قلم 48
7- اشاره به صبر به عنوان صفت بارز مومنین :
عنکبوت 59 – آل عمران 17 – الاحزاب 35 – محمد (ص) 31
8 – صبر به منظور احترام بر پیامبر :
حجرات 5
9- توصیه به صبر :
الاعراف 87- بلد 17 – هود 49 (توصیه به صبر از جانب خدا بر حضرت نوح )
سوره مبارکه سجدة آیه 24
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ
و از آنان امامان [و پیشوایانى] قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت مىکردند؛ چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.
در آیه فوق به افتخاراتی که نصیب بنی اسرائیل در سایه استقامت و ایمان شد اشاره میشود ، تا درسی برای دیگران باشد، میفرماید: و از آنها امامان و پیشوایانی قرار دادیم، که به فرمان ما امر هدایت خلق خدا را بر عهده گرفتند زیرا آنها شکیبائی کردند و به آیات ما یقین داشتند ...
در اینجا رمز پیروزی و شرط پیشوائی و امامت را دو چیز شمرده: یکی ایمان و یقین به آیات الهی، و دیگر صبر و استقامت و شکیبائی.
این امر ، درسی است برای همه امتها و برای مسلمانان دیروز و امروز و فرداست، که پایههای یقین خود را محکم کنند و از مشکلاتی که در طریق به ثمر رساندن خط توحید است نهراسند، صبر و مقاومت را پیشه خود کنند تا ائمه خلق و رهبر امتها در تاریخ عالم شوند.
تعبیر به یهدون (هدایت میکنند) به صورت فعل مضارع و همچنین جمله یوقنون (یقین دارند) آن هم به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار این دو وصف در طول زندگی آنها است، چرا که مساله رهبری لحظهای از مشکلات خالی نیست، و در هر گام شخص رهبر و پیشوای مردم با مشکل جدیدی روبرو میشود که باید با نیروی یقین و استقامت مداوم به مبارزه با آن برخیزد، و خط هدایت به امر الهی را تداوم بخشد.
قابل توجه اینکه مساله هدایت را مقید به امر الهی میکند، و میفرماید: یهدون بامرنا و مهم در امر هدایت همین است که از فرمان الهی سرچشمه گیرد، نه از امر مردم و خواهش و تمنای دل، یا تقلید از این و آن.
امام صادق (ع) در حدیث پرمحتوایی، با استفاده از مضامین قرآن مجید ائمه و پیشوایان را بر دو گونه تقسیم میکند:
1. امامانی که به امر خدا نه به امر مردم هدایت را بر عهده میگیرند، امر خدا را بر امر خودشان مقدم میشمرند، و حکم او را برتر از حکم خود قرار میدهند.
2. و امامانی که دعوت به سوی آتش میکنند، فرمان خود را بر فرمان حق مقدم میدارند، و حکم خود را قبل از حکم الهی قرار میدهند، و بر طبق هوای نفس خویش و بر ضد کتاب الله عمل مینمایند.
در آیه مورد بحث دو شرط برای پیشوایان و امامان ذکر شده است: نخست صبر و پایداری، و دیگر ایمان و یقین به آیات الهی.
این صبر و شکیبائی شاخههای زیادی دارد: گاه در مقابل مصائبی است که به شخص انسان میرسد. گاه در برابر آزادی است که به دوستان و هوا خواهان او میدهند. و گاه در مقابل بدگوئیها و بدزبانیها است که نسبت به مقدسات او دارند.
گاهی از ناحیه کجاندیشان است. گاه از سوی بداندیشان. گاه از سوی جاهلان نادان. و گاه از سوی آگاهان بد خواه! خلاصه یک رهبر آگاه در برابر همه این مشکلات و غیر اینها باید شکیبائی و استقامت کند، هرگز از میدان حوادث در نرود، بیتابی و جزع نکند، زمام اختیار از دست ندهد، مایوس نگردد، مضطرب و پشیمان نشود، تا به هدف بزرگ خود نائل گردد.
حدیث جامع و جالبی از امام صادق (ع ) نقل شده که ذکر آن لازم به نظر میرسد.
حضرت به یکی از دوستانش فرمود: کسی که صبر کند، مدتی کوتاه صبر میکند (و به دنبال آن پیروزی است) و کسی که بیتابی میکند مدتی کوتاه بیتابی میکند (و سرانجام آن شکست است)
سپس فرمود: بر تو باد به صبر و شکیبائی در تمام کارها، زیرا خداوند بزرگ، محمد (ص) را مبعوث کرد و به او دستور صبر و مدارا داد و فرمود: در مقابل آنچه آنها میگویند شکیبائی کن و در صورت لزوم از آنها جدا شو. (اما نه جدا شدنی که مانع دعوت به سوی حق گردد. )
و نیز فرمود: با استفاده از نیکیها به مقابله با بدیها بر خیز که در این هنگام آنها که با تو عداوت و دشمنی دارند، همچون دوست گرم و صمیمی خواهند شد، و به این مقام جز صابران و جز کسانی که بهره عظیمی از ایمان دارند نخواهند رسید.
سپس افزود: پیامبر (ص) صبر و شکیبائی پیشه کرد، تا اینکه انواع تیرهای تهمت را به سوی او پرتاب کردند (مجنون و ساحرش خواندند و شاعرش نامیدند و در دعوی نبوت تکذیبش کردند) سینه پیامبر از سخنانشان تنگ شد،
خداوند این سخن را بر او نازل کرد: میدانیم که سینهات از سخنان آنها تنگ میشود اما تسبیح و حمد پروردگارت را بجای آور و از سجده کنندگان باش (که این عبادتها به تو آرامش میبخشد).
بار دیگر او را تکذیب کردند و متهم ساختند، او اندوهگین شد، خداوند این سخن را بر او نازل کرد که میدانیم سخنان آنها تو را غمگین میکند اما بدان هدف آنها تکذیب تو نیست، این ظالمان آیات خدا را تکذیب میکنند، پیامبرانی که پیش از تو بودند آماج تکذیب قرار گرفتند، اما شکیبائی پیشه کردند، آنها آزار شدند و صبر کردند، تا یاری ما فرا رسید، پیامبر باز هم شکیبائی کرد تا اینکه آنها از حد گذراندند، نام خدا را به بدی بر زبان جاری کردند و تکذیب نمودند.
پیامبر (ص) عرض کرد: خداوندا! من در مورد خودم و خاندانم و آبرویم شکیبائی کردم، اما در برابر بدگوئی به مقام مقدس تو نمیتوانم شکیبائی کنم، باز هم خداوند او را امر به صبر کرد و فرمود: در برابر آنچه میگویند شکیبا باش.
به دنبال آن پیامبر (ص) در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکیبا بود و همین سبب شد که خدا او را بشارت دهد که در خاندانش امامان و پیشوایان پیدا میشوند، و این امامان را نیز توصیه به صبر کرد...
اینجا بود که پیغمبر (ص) فرمود: الصبر من الایمان کالرأس من الجسد: صبر در برابر ایمان همچون سر است در مقابل تن و سر انجام این استقامت و صبر سبب پیروزی او بر مشرکان شد، و دستور انتقام گرفتن از آن ستمگران که قابل هدایت نبودند صادر گردید، و طومار عمر آنها به دست پیامبر و دوستانش در هم نوردیده شد، این پاداش آنها در دنیا بود، علاوه بر پاداشهائی که در آخرت برای او ذخیره شده است.
از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند:
فمن صبر و احتسب لم یخرج من الدنیا حتی یقر الله له عینا فی اعدائه مع ما یدخر له فی الاخرة
" کسی که شکیبائی کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنیا بیرون نمیرود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداشهائی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد. "
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره کهف آیه 28 :
ترجمه آیه :
و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدا را میخوانند و رضای او را می طلبند وادار کن و یک لحظه از آن فقیران چشم نپوشان ( داستان مراجعه ثروتمندان قریش بر پیامبر که اگر میخوای ما نزد تو بیاییم بلال و عمار و صهیب و...... از مجلس دور کن )که مبادا به زینتهای دنیا مایل شوی و هرگز با آنانکه ما دلهای آنها را از یاد خود غافل کرده ایم و تابع هوای نفس خود شدند و به تبهکاری پرداختند متابعت مکن ( به اشراف و ثروتمندان ظالمان و هواپرستان ) مپیوند .
آنچه که از ملاحظه آیه به نظر می رسد مواردی است که ذیلا خواهید خواند
1- اراده انسان مومن صبح و شام برای اطاعت از خداست بی هیچ وقفه ای
2-تمرین در گذشتن از هواهای نفسانی و در خواستهای شیطانی با به کار بردن شکیبایی در زندگی و مداومت در آن میسر است
3-و این تمرین صبر ، به تنهایی قابل اجرا نیست بلکه همنشینی لازم است و باید دقت در هم نشینی انجام پذیرد و از خداوند برای اجرای این امور کمک خواست و دعوت این انتخاب شدگان باید به حق و پروردگار باشد و هیچ غفلتی در صبح و شام نباشد .
4-مجالست با انسانهای فقیر و لی مومن با باور آنان باید انجام پذیرد زیرا که این انسانها حبل متین و مستمسک خوبی هستند برای بدست آوردن میزان باور و اعتقاد خودمان .
5- مراقبت از نفس به تنهایی کفایت نمیکند و خطر ابتلا همواره هست لذا به زیبایی بیان می کند که ما قلب آنان را که تابع هوای نفس خویش شدند غافل از یاد خود کردیم از آنان تبعیت مکن و اهتمام به صبر بورز
6- تبهکاری حاصل اطاعت از نفس است و هیچ تعارفی هم در بین نیست و به همین سادگی می توان تبهکار شد شاید اگر کسی به ما این حرف را می زد بسیار ناراحت می شدیم ولی کاملا روشن است که اطاعت از نفس و مخصوصا واژه زیبای غفلت از قلب خویش را بتوان با اطاعت از نفس مساوی دانست و آن شخص را تبهکار نامید .
7- غفلت قلب = اطاعت نفس را چه زیبا با ثروت دنیا گره زده و با آن قیاس نموده است به همین منوال است که زیاده خواهی از دنیا نه تنها آرامش دنیا را به همراه ندارد بلکه وبالی است بر گردن انسان که باید در این مواقع بسیار بسیار صبور بود تا بتوان به جاده اول زندگی بر گشت و از صفر دو باره شروع کرد و پیامبر خدا در عنفوان جوانی با ثروت حضرت خدیجه مشخص بود که چگونه رفتاری را خواهد داشت ولی این غفلت همیشگی است و در لغزش ها ایات نازله بر پیامبر نشان داد که دستگیری نموده است و حالا این (( حجت بالغه )) خداوند در دستان ماست تا از لغزش ها جلو گیری نماید و با اتکال به خداوند بزرگ و همراهی رفیق که خضر راه است این مسیر طی شود و روشن گردد که (( الفقر فخری )) چگونه فقر افتخار انسان می گردد می گویند در قیامت به حساب فقرا قبل از هر کسی رسیدگی می شود و اغنیا آخرین کسانی هستند که برای وزر و وبالی که در دنیا حمل کردن به حسابشان رسیدگی می شود .
8- برایمان روشن گردید که خداوند چگونه راهنمایی می نماید کافی است بخوانی او را استجابت می کند و هر گونه نگرانی را نیز از میان بر میدارد خود وعده داده است (( ادعونی استجب لکم )) و نشانمان داد که چگونه این واژه ها به زیبایی کنار هم نشسته اند که اشراف = ظالمان و ثروتمندان = هواپرستان این یعنی اشرافیت با مدار ثروت متفاوت است و با هم فرق دارند نباید نگران داشتن ثروت بود بلکه مجاری خرج این ثروت را اگر شناختی آنگاه امیر نفس خویشی یعنی میتوان طبع اشرافی داشت هر چند که ثروت نداشته باشی و هم چنین می شود ثروتمند بود ولی هوا پرستی هم نکرد زیرا ظالم بودن کننده است و فاعل اما هوا پرستی را می تواند تبعیت از هوا و هوس داشت و می توان هم نداشت .
موفق باشید و سر بلند خداوندا قلب ما را به نور قرآن مزین بفرما امین
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263729
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه