سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دوستی ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترس بارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنی اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی، چشمم را با عبادتت روشن کن . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَیَّ وَلاَ تُنظِرُونِ 71 یونس

خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت اى قوم من اگر ماندن من [در میان شما] و اندرز دادن من به آیات خدا بر شما گران آمده است [بدانید که من] بر خدا توکل کرده‏ام پس [در] کارتان با شریکان خود همداستان شوید تا کارتان بر شما ملتبس ننماید سپس در باره من تصمیم بگیرید و مهلتم ندهید 71 یونس

کَبُرَ : مطلب بزرگ وناگوار آمد ، کار برایش سخت بود .

نباء :  خبر بزرگ

در این آیه  آمده که حضرت نوح پس از سالها تبلیغ رسالت و نا امیدی از ایمان اکثر افراد قوم ،به یک نوع مبارزه طلبی می پردازد ،‏ و می فرماید من به خداوند توکل می کنم ، وشما به شریکان خدا هر چه می خواهد باشد حتی اگر همه دنیا را شریک قرار دهید ،‏ اگر همه دنیا را یک طرف قرار دهید برای من توکل به خداوند کافی است ،‏ این تعریف ساده ایی است از توکل و یقین قلبی که انبیاء و اولیا صاحب آن بودند ، حضرت نوح (ع) به خدای قادر هستی ایمان داشت و برای مشرکان هستی محل اغو و فریب گشته بود .

خبر :‏ (نباء)

خبر همواره از نظر کذب و صدق اون مورد اهمیت واقع میشود اگر خبر از پیامبری ،کسی که مطیع امر خداست داده شود یک خبر صدق و مهم است و به آن ( نباء ) نیز می گویند حتی اگر این خبر عذاب و بلای آسمانی نیز باشد که در جای خودش خبری مهم است چون از طرف خداوند است باز هم خبر صدق است .

اما باید بدانیم که کذب و صدق خبر در ذات خبر نیست زیرا خبر همواره صدق است چون از جانب خداست این خبر صادق که از ناحیه خداوند است چگونه به کذب و صدق نبدیل میشود ؟ این امر فقط توسط ما صورت می گیرد  یعنی وقتی شما خبر صدق را می شنوید با درونی سالم اگر بر خورد داشته باشید خبر سالم میماند و به جامعه میرسد مانند خبری که پیامبران به جامعه منتقل میکنند واز طرف با درونی نا سالم معلوم است که چه بر سر خبر میاید لذا هر چه در جهت خود سازی حرکت کنیم به همان اندازه از قرآن استفاده میکنیم و آیا بنظر شما وقتی انسانی متوکل میشود و خدا امورات آن شخص رو به عهده میگیرد ایا خبر های قرآن به او شفاف تر و واضح تر نمیرسد ؟ اینجاست که اهمیت توکل بر خدا مشهود میشود و اگر میخواهیم ناقل پیام قرآن باشیم حداقل به دوستان خویش باید متوکل خوبی باشیم

حضور پیامبران در میان  قوم یک خبر است ، تنها یک خبر ، نه امر ، نه اصرار ،‏ نه ... اما چرا در برابر این خبر که برای همه یکسان است عده ایی مومن می شوند و عده ایی کافر ؟ منبع یکی است ... انسانها در برابر خبر واحد عکس العملهای متفاوت دارند و این نیست مگر میزان ایمان و اعتقاد قلبی واستفاده از قدرت عقل که بستگی دارد به سیر گذشته زندگی (‏علم آموزی و ایمان و ...) .

نکته : بین تکبر و توکل هیچ نقطه اشتراکی نیست ، اگر کبر بر وجود کسی مستولی گردد توکل رخت می بندد چون متوکل به نیروی لایزالی  ایمان دارد که در برابرش هیچ نیرویی بزرگ نیست ولی متکبر خود را نیروی موثر هستی می داند و در برابر  هر قدرتی سرکشی می کند ( یعنی منیت ) .

مثل شیطان ، مثل انسان ...

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 87/9/7::: ساعت 9:56 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


    وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ


    اگر به صلح گراییدند تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکل نما که او شنواى داناست


                                                                                                                                   61انفال


    وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ


    اگر از آنها بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را خلق کرده قطعا خواهند گفتخدا بگو [هان] چه تصور مىکنید اگر خدا بخواهد صدمهاى به من برساند آیا آنچه را به جاى خدا مىخوانید مىتوانند صدمه او را برطرف کنند یا اگر او رحمتى براى من اراده کند آیا آنها مىتوانند رحمتش را بازدارند بگو خدا مرا بس است اهل توکل تنها بر او توکل مىکنند                     زمر 38


    شنوایی وشنیدن صدای یار یکی از بهترین لذتهای زندگی هر فرد محسوب می شود ، به طوری که از دست دادن این حس میزان زیادی عقب ماندگی برای فرد به وجود می آورد .اما شنیدن تنها باگوش بیرونی نیست ما می توانیم با مراقبه قلبمان را به گونه ائی پرورش دهیم که بسیاری از صداها را از طریق دل وقلب خود بشنویم که همانا علم واقعی و حکمت از طریق سینه افراد دریافت می شود ولی متاسفانه به دلیل گناهان زیاد و نداشتن توکل این ندای حقیقی را نمی شنویم و راه را به خطا می رویم . برای رسیدن به محبوب باید با چشم دل دید و شنید . متوکل واقعی کسانی هستند که با قوای درونی شان می بینند و می شنوند . بسیاری از ما انسانها نه می بینیم ونه می شنویم اما غافل از آنکه خود را بینا وشنوا می پنداریم . پیامد شنوایی حقیقی دانایی است . نکته جالب انکه در قرآن کریم هرگاه در مورد شنوایی خداوند صحبت می شود بلافاصله عالم بودن و دانا بودن باریتعالی نیز آورده می شود . در آیه 37 زمر آمده است که تنها از خدا راهنمایی بخواهید گمراه نمی شوید و تنها تکل کندگان به او هستند که پیروز می شوند .در آیه 38 نیز این تاکید بیشتر می شود بطوری که خداوند می فرماید تنها کسی که می تواند بدیها را از ما دور کند و برای ما رحمت را به ارمغان بیاورد وجود مبارک خودش است .در انتهای این آیه نه یک بار که دو بار کلمه توکل ذکر شده است و به صراحت می فرماید اگر می خواهی سربلند باشی بگو تنها خدا برای من بس است . اوردن فعل به صورت امری بر محکم بودن این تکیه گاه می افزاید و از طرفی ذکر کلمه حسبی الله نیز تاکید دیگری بر توکل است که همانا برای ما انسانها خداوند کافی است در آخر نیز با امدن دوباره کلمه توکل بر زیبایی آیه مذکور می افزاید . در ادامه نیز خداوند حجت را تمام می کند و می فرماید باشد حال اگر دوست داری توکل کن در غیر اینصورت عواقب ان را خواهی دید .


    از عوامل رشد قوای درونی ایجاد رابطه صلح و دوستی است خداوند همواره انسانها را به سمت صلح و آرامش دعوت می کند ، این نکته در آیه 61 سوره انفال به روشنی بیان شده است که خداوند از انسانها می خواهد که دست از جنگ بردارند و در سختیها تنها از او کمک بگیرند چرا که در سایه صلح است که انسانها رشد می کنند و زیباتر از انکه خداوند باریتعالی هیچگاه دوست ندارد مومنین اغاز کننده جنگ وخونریزی باشند برای همین می فرماید اگر آنها خواستند صلح کنند تو نیز صلح کن . اصولا جنگ و خونریزی با ذات اقدس باریعتالی همخوانی ندارد . نکته جالب این است که در آیه بعد نیز کلمه حسبک به معنای کفایت خداوند برای انسان آمده است .




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/9/2::: ساعت 8:32 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم


    آیه 2 سوره انفال


     


    إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ?2?


     


    مؤمنان همان کسانى‏اند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل مى‏کنند (2)


    عظمت : بزرگی ، بزرگ منشی ، بزرگواری


    جلال   : بزرگی ، عزت و شکوه ، بزرگواری


     


    واژگان :


    وجلت :   از او ترسو تر بود ، ترسیدن ، احساس ترس کرد ، ترسو


    تلیت   :   خواندن کتاب ، قرائت قرآن


    زاده   :   به او توجه داد ، آن را زیاد و افزون کرد ، فلان چیز را به او عطا کرد ، بیش از آنچه که قبلا عطا کرده بود ، بر او در افزونی غالب آمد ، آن چیز را افزود ، توشه ، غذای مسافر


    ایمان  :   تصدیق کردن و گرویدن ، اعتقاد به خدا و کتابهای نازل شده از جانب وی ، اعتقاد به قلب و اقرار به زبان و عمل به جوارح ، اظهار فروتنی ، قبول شریعت ، به سوی راست رفتن


     


     


    یکی از راههای ارتباط با خداوند و در نظر داشتن تمام امورات برای بودن با یاد او همانا ، قرائت و یا ذکر قرآن در مداومت با آن است .


    و عجیب این است که در این نوع یاد آوری و ذکر از قرآن به تناسب آنچه که با آن یاد خدا را می کنیم آورده شده است  ، و اگر با نگاهی عمیق به این موضوع ( ذکر ) توسط قرآن و تلاوت آن داشته باشیم باید در در برابر قرآن از ( عظمت و جلال ) آن نام برده شود این دو واژه مترادف در معنا ما را به بزرگی و بزرگواری و عزت و شکوه می رساند .


    و از این عزت و شکوه هست که روح انسان با تلاوت قرآن بدست آورده و دارای آن ویژگیها می گردد و باز هم از این عظمت و جلال است که دلها لرزان و ترسان می شود اما نه از ترس خداوند از اینکه با وجود قرآن این ارتباط پذیرفته نشود دقیقا مانند قبول نشدن در پیشگاه قرآن که این کتاب با آن ویژگیها نیز قادر به هدایت دل سنگین و جرم گرفته انسان نشود .


    اگر این کتاب که عصاره همه هستی و کلام حق است نتواند انسان را هدایت کند ترسان شدن و لرزیدن معنای خویش را پیدا می کند ، پس آنگاه در این همه اختیاری که خداوند به ما داده است چه پاسخی به موجود مهربانی که هدایت انسان را میخواهد خواهیم داد ؟ .


    سر افکندگی و شرم عذابی است که در قیامت برای تنبه انسان کفایت می کند و باید با این سر افکندگی در مقابل خدایی مهربان زندگی کرد در آن شرایط هیچ عذابی سخت تر از دور بودن از خدا نیست و لقاء الله معنای خودش را پیدا می کند .


    و برای غلبه بر این دوری و عذاب سخت با شیوا ترین روش به ما نشان داده است که مسیر انتخابی برای گریز از آن چه می تواند باشد و این معجزه کلام حق است که در( مقبول ترین چید مان هم درد و هم درمان را نشان می دهد ) و تمام این آیات اتمام حجتی است برای تک تک ما .


    موضوع دیگری که باید توجه ما را به خود جلب کند این است که با قرائت و خواندن قرآن و تلاوت آن به جانهای شیفته ایمان انسان افزوده می گردد و گرنه اگر چنانچه فقط توکل در قالب حرف و زبان باقی بماند و انسان را به جلو نراند آنگاه نمی دانم نام این توکل را چه می شود نامید و یا اصلا این هم توکل است ؟.


    پس آنچه که قابل ذکر است یاد خداوند است و به تعبیرآیه قرائت قرآن کدام قرآن ؟ قرآنی که دارای عظمت و جلال است و این دو ویژگی است که ترس از خداوند در آن معنا می شود و قدرت و جبروت و جباریت خداوند برای انسان قابل لمس بوده و دلهای لرزان انسانها را در مقابل سیاهی و شبهات که او را احاطه کرده روشن می نماید .


    این خدا ترسی زیبایی را در وجود انسان  در کنار( شناخت ) به دست می اورد و این شناخت به واقع زلزله ای را در وجود هر کسی برای دیدن عظمت و جلال خدا  بوجود می اورد و آنگاه این انسان متوکل به خدایی می گرود که در سر آغاز با یاد و نام او این مسیر را برای پیمودن آغاز نموده بود .



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 87/8/16::: ساعت 8:27 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ