بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات : یونس 94، 96 ، 103 ، 108 ، هود ، 17 ، حج 18 ، نور ، 49 ، قصص ، 53 ، 63 ، فاطر ، 5 ، یس ، 7 ، فصلت ، 53 ، زخرف ، 78
واژگان :
ممترین : شکاکان ، تردید کنندگان حقّت : ثبت شد ، محقق گردید موعد : وعده ، زمان وعده مریه : تردید یهن : خوار و کوچک کند دواّب : جنبندگان مذعن : به یقین پذیرندگان ، گردن نهندگان غّر : غرور گرفتن ، فریب دادن کاره : ناراضی ، بی میل ، با اکراه هنگامیکی بحث از تردید و شک بین دو موضوع مختلف پیش میاید و در طرف دیگر آن گستردگی زیادی از بابت گرایشات و اعتقادات هست و از طرفی نیز این دو طیف در مقابل یکدیگر قرار دارند و جذب و جاذبه های هر کدام و بخصوص ویژگیهای خاص هر دو طرف برای روشن شدن هر چه بهتر این موضوعات چنانچه بتوان این دو موضوع را با هم مقایسه و نکات بر جسته موضوع مورد علاقه خود را در نظر گرفت آنگاه شناخت رووشن و سلیس موضوع مورد نظر به راحتی قابل امکان و دسترسی است و در یک مقایسه منصفانه می توان حقانیت ( حق ) را به اثبات رساند و برای روشن شدن ، تنها به ویژگیهای موضوع می پردازیم و به روشنی بیان میکینم و قضاوت را به دیگران می سپاریم .
در کلیه آیات بررسی شده برای مقایسه حق و باطل سه حالت بیشتر نمیتوان متصور شد 1- یا باید تنه خود حق را در نظر گرفت و بررسی کرد 2- یا واژه نا حق را مورد مداقه قرار داد 3- و یا کش مکش ایندو واژه را با یکدیگر در نظر گرفت با تقسیم بندی ایات که مفاهیم کلی را در نظر داشتیم بر همین اساس دسته بندی آنان را می نویسیم
1- آیاتی که واژه حق را محقق می کند و به نمایش می گذارد 1-1 – کسانی که اعتقاد به حق دارند صاحب ویژگیهایی هستند که عبارتند از اینکه هرگز اهل شک و نردید نبوده و نیستند و آگاهی و علم ذلرند و عالمندو با یکدیگر هرگز اختلاف نمیکنند 1-2 گروندگان به حق یقینا اهل نجات هستند که این وعده به حق خداوند برای آنان بوده و فلاح و رستگاری هدیه ای است که خداوند به آنان میدهد 1-3 نگهبانی و حراست از بنده خویش را خداوند بزرگ خود عهده دار میباشد وهمواره او پشتیبان و نگهدارند خوبی است برای انسان 1-4 قرآن خصوصا و همه کتب آسمانی حق است برای گروندگان به آنان و این رحمت بی منتهای حق را نشان میدهد و شامل زمان خویش میگردد 1-5 اهل حق در مقابل خداوند تسلیم بوده و هنگام تلاوت ایات مبارک آن به وضوح می گویند که قبلا نیز با توجه به قرات آن با ایمان بوده اند 1-6 حقانیت حود حق از آن خداوند است زیرا خود او حق مطلق است که به حق داده شده است 2- آیاتی که واژه نا حق را به نمایش میگذارد 2-1 اهل نا حق تحقق عذاب خداوند برایشان خود حقی است و این حق عذاب آنان توسط خداوند حق انجام می گیرد و آنان را سزاوار می کند 2-2 گواهی نا حق را همیشه ناحق به سود خویش میخواد و برای محقق شدن این نا حق بسیار نا حق دیگری را نیز باعث می گردد 2-3 اصل توجه به دنیا میتواند خود ناحقی باشد برای فریب انسان از چه طریقی این ناحق انجام میگیرد از آنجا که این نا حق خود را به صورت کرم و بخشش از ناحیه شیطان جلوه میکند 2-4 حقانیت هدایت نشدن انسان در نپذیرفتن خود حق است در واقع انسان با نپذیرفت حق زمینه بسیار مناسبی برای هدایت نیافتن را فراهم می کند 2-5 بسیار سخت و ناگوار است اما باید پذیرفت که ایگونه اتفاق می افتد و خداوند خود شاهد و گواه نا حق است که هیچ راه گریزی برای آن نیست 2-6 در این جهان هستی علت و اساس گمراهی از حق باید اعتراف کرد که خود ناحق است 3- ایاتی که حق و نا حق را با هم به نمایش میگذارد 3-1 انسان را معمولا موجودی لاهوتی قلمداد میکنند و او را آسمانی خطاب مینمایند برای زمین و هر آنچه که در آن هست و به این شکل جنبه تقدس را به انسان میدهند در صورتی که خداوند با مثال اینکه خورشید و ماه و تمام ستارگان که در آسمان هستند و اعم از جنبدگان و درختان برای خداوند سبحان سجده می نمایند و بسیاری از انسانها چنین نمیکنند و باور هم ندارند لذا خداوند به روشنی بیان میکند که عذاب از آن کسانی است که خواری را برای خداوند طلب دارند .
بسم الله الرحمن الرحیم
حقوق مومن نزد خدا که خود خدا خواهد داد
أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ (4)
آنان هستند که حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى
نیکو خواهد بود ()?
کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکَارِهُونَ (5)
همان گونه که پروردگارت تو را از خانهات به حق بیرون آورد و حال آنکه دستهاى از مؤمنان سخت کراهت داشتند 5)
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (30)
این[ها همه] دلیل آن است که خدا خود حق است و غیر از او هر چه را که
مىخوانند باطل است و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است 30)
وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِی إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ(6)
و کسانى که از دانش بهره یافتهاند مىدانند که آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است و به راه آن
عزیز ستوده[صفات] راهبرى مىکند (6)
وَإِن یَکُن لَّهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ (49)
و اگر حق به جانب ایشان باشد به حال اطاعت به سوى او مىآیند (49)
قبل از هر چیز عذر خواهی منو بابت دیر نوشتن پست بپذیرید . ولی با عرض شرمندگی باید بگم تازه همین
پست هم که نوشته شده با جستجو در نت بوده است پس بر خودم لازم دیدم قبل از این که خدا آبرویم را پیش شما
دوستان ببرد خودم حقیقت مطلب را بگویم اما به حق باید گفت بسیار زیبا بود و من خودم خوشم آمد امیدوارم
شما نیز لذت برده و من را به بزرگواری خودتان ببخشید
همان طور که قبلا گفته شد یکی از معانی حق درست است ، مومنانی که ایمان واقعی دارند و به حق مومن هستند ،
راه مستقیم را طی می کنند و می توانند میزانی برای کارهای نیک، و انسانهای دیگر باشند این انسانها به مراتبی
دست پیدا می کنند که نه تنها نمونه آشکار انسان مخلص می شوند برای خود نیز ویژگیهایی کسب می کنند که حائز
اهمیت است این ویژگیها از یک
سو پاداشی است برای حق بودن انان ، از سوی دیگر حقی است که به مرور به آن دست پیدا می کنند(هدایای الهی )....
در آیات ذیل به چند ویژگی و پاداش اشاره شده است
1- درجات این مومنین به درجات می رسند یعنی پس از طی یک درجه به درجه دیگر می رسند واین درجات را با
عمل خویش لطف خدا می پیمایند
2- آمرزش : هر انسانی در طول زندگی خود (به جز معصومین) دچار خطا و گناه می شوند ویکی از مهمترین
درخواست های انسان از خداوند رسیدن به آمرزش پروردگار است
3- روزی نیکو : روزی نیکو این پاداشی است که خدا به مومنان وعده نموه است
4- اطاعت: یکی از جالبترین و زیباترین نکته در این آیات این نکته است که اطاعت از خداوند مقام والایی است
که توسط خداوند به انسانهای مومن داده می شود ( خوبی هیچ انسانی از سوی خود او نیست بلکه پاداشی است که
از جانب
خداوند به او رسیده ) هیچ انسانی به خاطر خوب بودن نباید مغرور گردد و یا بر خدا منت بگذارد که اگر نبود
عطای خداوند انسان به مقام بندگی نمی رسید اگر کسی به راه حق باشد وحق بر او آشکار شود محال است راه
و مسیری را جز طاعت بپیماید بنابراین چراغ حق هدیه خداوند است که در مسیر انسان نگه می دارد تا
با استفاده از ان به اوج مقام بندگی برسد .
5- علم در جهت خداوند : یکی دیگر از مقامات و پاداشهای خداوند برای مومن رسیدن او به مقام علم است
انسان عالمی که علم خویش را صرف رسیدن به صراط مستقیم نموده است به درجه ایی از علم ویقین
می رسند که می دانند همه چیز از سوی خداوند است
به طور کلی علم و دانایی یک پاداش است که خداوند در اختیار انسانها قرار می دهد تا با استفاده از ان به درجات
اسفل السافلین نزول نکنند ، هر اهل علمی که دارای این بینش باشد مورد توجه خداوند بوده و دارای یکی از صفات
زیبای ایمان و حق است .
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات : سجده 13 ، احزاب 36
وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا
وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ
اگر ما میخواستیم به هر انسانی (از روی اجبار) هدایت لازمش را میدادیم، ولی (من آنها را آزاد گذاردهام) و مقرر کردهام که دوزخ را (از انسانهای بیایمان و گنهکار) از جن و انس همگی پر کنم. 13
واژگان:
لو شئنا : اگر می خواستیم
لا تینا : حتما می دادیم
خیره : اختیار
عصی: نا فرمانی
در سوره سجده آیه 13 توجه به چند نکته لازم است اینکه خداوند در این آیه وزین سه حرف تاکید برای گفته هایش آورده که باید تامل شود که تاکید از چه ؟ و برای چه ؟ می باشد بنظر میرسد باید این موضوع را دریافت که هدایت فقط و فقط از آن خداوند است و اوست که اگر بخواهد هدایت می کند هم چنانکه هدایت مومنین و زنان مومنه را خود مستقیما بعهده دارد و اگر اراده خداوند برای هدایت کسی تحقق نیافت آنگاه چه می شود ؟ اگر کسی تصور کند که خود می تواند خودش را با عقل و درایت خودش هدایت کند چه اتفاقی می افتد ؟ این همه انسان عاقل و بالغ چرا نمیتوانند و یا نتوانسته اند با عقل و منطق خویش هدایت یابند ؟ پاسخ به این سئوالات ما را به این حرف که هدایت فقط از آن خداوند است می رساند شاید گفته شود اگر هدایت از آن خداوند است آیا خود این امر (( جبر )) نیست ؟ در پاسخی بسیار ساده و روشن گفته می شود که انتخاب راه برای هر کسی از آن خود آن شخص است در این که جبری وجود ندارد پس وقتی در مسیر درست و صحیح خداوندی قرار گرفت حرف خداوند ضمانت حرکت درست انسان می گردد ، اما خود این هم با توجه به اختیاری که خداوند به انسان داده است ضمانت محکمی برای رفتار های انسان نیست چون ممکنه هر لحظه آن شخص از مسیر صحیح باز گردد برای همین هم در آیه از پر شدن جهنم از جن و انس جمیعا نام می برد و آن را از این دو طایفه پربیان می کند پس در نوع موجودیت جن و ملک با موجودیت متفاوت انسان فرقی وجود ندارد .
اما در آیه 36 سوره احزاب با صراحت بیان می کند که تنها راه هدایت زمانی قطعی می شود و اتفاق می افتد که اگر حکمی را خداوند و رسولش برای امر و نهی کاری صادر کردند و خود را در آن دخیل قرار دادند دیگر آن فرد خود را صاحب اختیار نداند و هدایت را بعهده خداوند بگذارد و امیال و خواستهای خویش را کنترل نماید ممکن است بعد از این هدایت باز انتخاب نا روایی را انجام دهد و این نوع نگرش و تفکر انسان را از دور و سلسل باز داشته و از این کار جلو گیری می کند .
اینک به معانی این چهار واژه یعنی ((جبر و اختیار )) از یکطرف و (( قضا و قدر )) از طرف دیگر توجه کنیم
1- جبر : استخوان شکسته را بستن ، فقیری را توانگر ساختن ، کسی را به زور به کاری وا داشتن
2- اختیار : بر گزیدن ، پسندیدن ، در کاری و امری ازادانه تسلط داشتن
3- قضا : حکم کردن ، ادا کردن ، گذاردن ، روا کردن ، تقدیر و حکم الهی
4- قدر : اندازه ، برابر ، طاقت ، حرمت و وقار ، توانایی ، فرمان الهی ، سرنوشتی که خدا مقدر کرده
اگر باور کنیم که ( قضای لازم ) یعنی همان جبر و از طرفی ( قدر حتمی ) یعنی اختیارانجام شدنی است آنگاه باید بدانیم که پاداش وکیفر و بشارت و تهدید الهی دیگر بیهوده هست ، باید بدانیم که هر چند خداوند دستور داده است اما این در صورتی است که میدانیم همه اختیار دارند برای انجام ندادن امر خدا ولی اگر خداوند ( نهی ) کرده قطعا برای ترساندن ما از دچار شدن به عذاب هست
راههای اثبات و ابطال برای جبر و اختیار با توجه به همه مطالب گفته شده عبارتند از
1- باید توجه کرد که احکام دین برای انسان آسان قرار داده شده و این خود یکی از راههای ابطال جبر هست
2- خداوند پاداش احکام اندک را بسیار بزرگ و زیاد قرار داده و این هم باز در جهت اثبات اختیار هست
3- این نا فرمانی خداوند را ناکار نمیکند و این اثبات اختیار انسان هست
4- اکراهی در اطاعت خداوند نیست و اصلا خدا در انجام فرایض اکراهی قرار نداده و این اثبات اختیار هست
5- آوردن کتاب که بیهوده نیست در جهت ابطال جبر است
6- و در نهایت آفرینش هدفدار در جهت اثبات اختیار است
در پایان این جمله رو بسیار زیبا دیدم و حیفم آمد که بزرگنمایی نشه
(( مومن حق ندارد احکامی را که خداوند و رسولش صادر کرده اند خود را صاحب اختیار بدانند و فکر کنند چون کار مربوط به اوست اختیار دار هم خودش می باشد ))
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263913
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه