بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات : مائده 107 ، انعام 30 و 114 ، توبه 62 ، یونس 36 و 53 و 55 و 76 و 77 ، سبا ء 26
فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یِقُومَانُ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ
وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ
أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ
آیا (با این حال) غیر خدا را به داوری بطلبم در حالی که او است که این کتاب آسمانی را که همه چیز در آن آمده فرستاده است و آنها که کتاب آسمانی به آنان دادهایم میدانند که این کتاب به حق از طرف پروردگارت نازل شده بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش.
واژگان :
عثر: بر خورد شده ، معلوم شده ، مراد آگاه شدن در وحله اول
استحق اثما : دستخوش گناه ، مرتکب معصیت شد
اعتدا : تجاوز کرد
ابتغی : آیا بجویم ، آیا بطلبم
ممتری : شکاک ، تردید کننده
حلف : سوگند
سحر : جادو
در این ایات موضوع بسیار مهمی طرح شده است مبنی بر اینکه داوری کردن با گواهی است ، یعنی اینکه کسی که گواهی بر امر و موضوعی میدهد در واقع نوعی داوری کردن است که در ضمن همین شهادت انجام میگیرد و بر همین اصل است که گواهی دادن شرایط خاص خودش را دارد و در حکم یک قاضی مشخص می شود و با هم توجه کنیم که که اگر کسی گواهی و شهادت بی مورد داده باشد در واقع این انسان از ستمکاران است و بر همین اساس است که گواهی و شاهد قرار می گیرد و در پاره ای از موارد باید برای صحت و سقم مطالب خویش حتما (( قسامه )) یاد کند و سوگند بخورد برای گواهی دادن مطالبی در طی این آیات یاد شده است که عبارتند از
1- سوگند و قسامه برای احقاق حق بوده و اگر غیر از این معنا اتفاقی افتاده باشد آن شخص قطعا از ستمکاران خواهد بود که این اهمیت قسامه را نشان میدهد
2- گواهی دادن بر اینکه انسان در روز معاد بر انگیخته خواهد شد و به حساب و کتاب دنیایی او خواهند رسید و انکار آن به هر شکل عذاب الهی را به همراه خواهد داشت
3- چنانچه انسان گواهی حق بدهد با این کار همه تردید ها را از بین می برد
4- با گواهی و شهادت حق خشنودی و رضایت حق ایجاد می گردد
5- اگر سوگند و شهادت در بین نباشد نتیجه منطقی آن حضور و وجود ظن و گمان همیشگی خواهد بود
6- باید آگاه بود که اگر چنانچه توان مقابله کردن برای شخصی آماده و یا قسم و سوگند خوردن در مقابل حق وجود نداشته باشد هرگز نمیتواند مانع بروز حق شود
7- اگر همه هستی را انسان از آن خداوند بداند و گواهی دهد که همه هستی از آن خداست و به او تعلق دارد و درک نمودن واقعی این معنا بسیار برای انسانها سودمند است
8- فلاح و رستگاری در سوگند و گواهی حق دادن است نه سحر و جادو
9- باید متوجه بود که داوری و حکم کردن فقط از آن خداوند ست
دقت در این مسائل اهمیت قسم و سوگند را به خوبی نمایان میکند و ما را بر آن میدارد که بدانیم قسم برای نام خدا با توجه به اعتماد و اعتقادی که اکثر مردم به خداوند دارند بالاترین سوگند است این بالاترین سوگند و یا شهادت را برای قبولاندن کذب و دروغ هایی که میگویند و میخورند انجام می دهند ،اینگونه است که انسان بزرگترین ارزشهای خویش را فدای کمترین منافع خود می گرداند این دقیقا کاری است که اهل نفاق انجام می دهند و عجیب تر اینکه در این سوگند و قسامه و شهادت هم خدا را و هم رسول گرامی اسلام را به ثمن بخس می فروشند که عذاب سختی در انتظار آنان هست ، لازم است گفته شود که وقتی می گوییم عذاب سختی بنظر نباید برسد که فردا و یا در کوتاهترین زمان خدا آنان را مجازات خواهد کرد شاید مجازات آنان تا قیامت هم طول بکشد این خود نباید فریاد ما بشود که ظالم ظالم تر و مظلوم هم مظلوم تر می شود و هیچ مجازاتی هم در این دنیا برای ظالم نیست لذا اجر صبر و درک و مفاهیم زمان و عمق مطالب چنانچه درست درک شود از این عجوزه دهر نباید توقع داشت باید عذاب آنان نیز یک عذاب جاودان باشد و دنیا محل عذاب جاودان برای بد کاران نیست زیرا که ذات دنیا فانی است در آیات سوره یونس بحث علم و گمان را داریم که گمان معانی ظن ، حدس ، خیال و فرض را در بر دارد در صورتی که علم معانی دانش ، یقین و معرفت را به ذهن متبادر می کند همین معنای مختصر از این دو ما را به نتیجه عالی می رساند که چنین انسانهایی که با گواهی و سوگند دروغ خود را در چه فضای خالی ذهنی هم در دنیا و هم در آخرت قرار می دهد شاید ماهیت ظاهری افراد چنین بنظر نرسد که آنان دچار چه دغدغه هایی هستند اما درون چنین افرادی مانند آتشفشان در حال انفجار است و از دورن در آتش خویش می سوزند این عذاب را باید دید و آخرت چنین افرادی را تصور کرد اینان با سوگند و شهادت و داوری نا حق میخواهند خدا را عاجز نشان دهند و چه سعی بیهوده ای است هر چند ممکن است در اعمال و رفتار انسانهای پیرامون خویش تاثیرات سوء نیز بگذارند علم به بزرگی خدا و عظمت ایشان مشخص می شود که انسان با اتکال به خداوند هرگز دچار چنین تجربه های تلخی نخواهد شد و کلام خدا توسط ما به ظهور می رسد و متوجه می شویم که هر انسانی با رفتارهای خود به نوعی قرآن را در زندگی تفسیر می کند و برداشت دارد لذا شایسته و سهم او از جهان هستی تمام نیکی های آن است نه بدی های آن اگر در راه رسیدن به این نیکیها قصوری است باید گفت از ماست که بر ماست
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تمام آیات : مائده 83، 84 و اعراف 43،53 و انفال 8 و توبه 48 و سبا 49
وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ83
و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهای آنها را میبینی که (از شوق) اشک میریزد بخاطر حقیقتی را که دریافتهاند، آنها میگویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس.
وَمَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا جَاءنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن یُدْخِلَنَا رَبَّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ
چرا ما ایمان به خدا و آنچه از حق به ما رسیده نیاوریم در حالی که آرزو داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد؟!
لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ
واژگان :
دمع : اشک
فیض : فروریختن ، لبریز شدن
نطمع : طمع داریم ، خواهانیم
غّل : کینه ، دشمنی
نظر : نگاه کردن ، چشم به راه داشتن
یفترون : افترا زدن ، دروغ بستن
در آیات 83و 84 سوره مائده یکی دو مسئله بسیار مهم مطرح میشود که باید دقت بیشتری از ما رو متوجه خودش بکنه میفرماید کسانی که هدایت یافته باشند حق را در بین بسیاری از نا حقی ها می توانند به راحتی تشخیص بدهند حتی اگر دقت کنیم آنرا به (( نفاق پیچیده )) باشند و برایش ظاهری زیبا از حق آراسته باشند این امر از این بابت اتفاق می افتد که در آیه اشاره دارد که از جانب حق هر چه بر رسول نازل می شود آنها یعنی صاحبان حق با توجه به شناخت خودشان از خداوند یگانه بوده و برای بصیرت و بینایی که خداوند عطا کرده چیزی برایشان مستور نمی ماند و اشک ذوق بر چشمان پاکشان جاری می شود و هر باره مجدد باز ایمان میاورند بر خدا و مطلب جالب دیگر اینکه از واژه ( کتب ) استفاده نموده که یک فعل امری است که معنای خواهش و در خواست را برای انسان میرساند کما اینکه برای انسان در آیات دیگر میفرماید که ( روزه نیز بر شما نوشته شد ) و اسم چنین افرادی را در زمره شاهدان آورده است که طلب می کنند آن فعل امر خداوند را .
در آیات 43و 53 اعراف با توجه به آیات مذکور باید بدانیم که راه یافتگان به حق همواره جزو صالحان و از همه مهمتر اینکه جزو ( وارثان ) خود خدا هستند یعنی آنچه این انسانهای حق جو دارند همه آن چیزی است که از خود به ارث می برند و این نشان بسیار نیکویی است و در پایان در همه آیات صفاتی را برای حق جویان می توان نام برد که هر یک به نوبه خود قابل شرح و تفسیر است این صفات عبارتند از 1- شاهدان روز قیامت حق جویان هستند 2- صالحان روز قیامت نیزحق جویان هستند 3- وارثان روز قیامت نیزحق جویان هستند 4- راه یافتگان به قیامت حق جویان هستند که به سلامت هم به قیامت میرسند 5- اهل شفاعت روز قیامت حق جویان هستند 6- از بین برنده باطل و اثبات کننده حق حق جویان هستند 7- فتنه جو نبوده و نیستند 8- هرگز انکار حق نمیکنند .
کینه توزی و عداوت همواره منشاء تظلمات و مفاسد اجتماعی بوده و می شود و از این ناحیه همواره خسارتهای سنگینی هم مادی و هم معنوی و روحانی و روانی بر جامعه داشته است میخواهم جسارت کنم و بگم بنظر میرسد دل مومن حتی در بهشت نیز نباید خالی از یاد خدا باشد و بماند ، این خطر آنجا نیز انسان را تهدید میکند هر چند که آخرت محل معلوم شدن حسابهاست اما ربطی به حضور و وجود داشتن ایمان و تقوی در انسان نمی شود چون حسد و کینه دلهای پاک را وقتی به آشوب بکشد آنجاست که این نیاز به ایمان برای همیشه بیشتر جلوه گری میکند نیاز انسان به داشتن ایمان بخدا از ضروریات است و حق هم همین است و این خود بزرگترین نعمت خداست که بسیار زلال و شفاف در همه زندگی انسان روان هست و پلیدی و آلودگیها را نیز شفاف میکند و در این جا انسان به ضرورت وجود انبیاء و پیامبران و حاملان وحی پی می برد تا به تمسکات خود دیده بصیرت داشته و آنرا قوت ببخشد و تبری جستن از اعتقادات نا درست و اخلاق نا پسند و اعمال زشت انسان را اهل معرفت و بهشت میکند و دریچه های رحمت به روی انسان گشوده می گردد .
در آیه 8 انفال نیز نزاع و کشمکش همیشگی توحید و عدل با شرک و ظلم و کفر به خوبی دیده میشود و بنظرم این هدف غایی ایمان آوردندگان یعنی باور توحید و عدل در مبارزه با ظلم و کفر هست
در سوره توبه آیه 48 نیز بحث نفاق و دو رویی و دوگانه فکر کردن هست که زاینده بسیاری از فتنه ها اجتماعی است و نعل وارونه زدن در جامعه از گناهانی است که همیشه دامن گیر ما هست ، شاید در اوایل این نفاق نمود نداشته باشد ولی مرور زمان چهره پلید منافقین را آشکار خواهد کرد اما دارندگان ایمان و باور مستحکم به آمدن حق و ظهور امر خدا دارشته و این باور دودمان کسانی را که بر اندیشه های واهی سوار هستند به باد خواهد داد زیرا وقوع امر خدا حتمی است حتی اگر منافقین دوست نداشته باشند لذا فتح خدا خواهد رسید انشالله .
بسم الله الرحمن الرحیم
خلق آفرینش به حق
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ(44)
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید قطعا در این [آفرینش]براى مؤمنان عبرتى است (44) عنکبوت
أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ(8)
یا در خودشان به تفکر نپرداختهاند خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و تا هنگامى معین نیافریده است و [با این همه]بسیارى از مردم لقاى پروردگارشان را سخت منکرند (8)روم
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ(5)
آسمانها و زمین را به حق آفرید شب را به روز درمىپیچد و روز را به شب درمىپیچد و آفتاب و ماه را تسخیر کرد هر کدام تا مدتى معین روانند آگاه باش که او همان شکست ناپذیر آمرزنده است (5) زمر
مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (39)
آنها را جز به حق نیافریدهایم لیکن بیشترشان نمىدانند (39) دخان
وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ (22)
و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است و تا هر کسى به [موجب]آنچه به دست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت (22) جاثیه
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ (3)
ما]آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و [تا] زمانى معین نیافریدیم و کسانى که کافر شدهاند از آنچه هشدار داده شدهاند رویگردانند (3) احقاف
وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ (7)
و چون آیات روشن ما بر ایشان خوانده شود آنان که چون حقیقت به سویشان آمد منکر آن شدند گفتند این سحرى آشکار است (7) احقاف
فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ (23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که واقعا او حق است همان گونه که خود شما سخن مىگویید (23) ذاریات
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (3)
آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را صورتگرى کرد و صورتهایتان را نیکوآراست و فرجام به سوى اوست (3)
تغابن
آفرینش خلقت به حق
خلق در لغت دارای دو معناست:
معنای مصدری یعنی آفریدن و آفرینش،
. نکته مشترک در تمام این آیات اشاره به خلقت آسمانها و زمین است و بر این نکته تاکید شده است که جهان هدفدار و حق مدار است نه بازیچه و بىهدف و آسمان و زمین و آنچه در میان آندوست، بیهوده آفریده نشده است و همه آنها به حق آفریده شده است .مقصود از آسمان و زمین، جهان هستى است و منظور از چیزهایى که بین آن دو است نعمتهاى الهى در طبیعت و موجودات زنده است.خداوند بلند مرتبه از همان ابتدای خلقت هدف از خلقت خود را بر حق بنا گذاشته است و جهان را آفریده است تا موجودى شریف و با کرامت همچون انسان در آن پرورش یابد و راه کمال و سعادت را بپوید و حق را بر باطل پیروز گرداند.برپایى آسمان و آرامش زمین براى انسان و در راه خدمت به اوست
از دیدگاه وحى، همه هستى تسبیح گوى ذات او هستند و مشغول عبادت،عبادت هم جزو اهداف آفرینش است
آفرینش نوعى احسان و فیض است از جانب خدا نسبت به مخلوقات؛هدف غایى از آفرینش انسان، تکامل و وصول به رحمت الهى است و افرادى مىتوانند از این رحمت و فیض الهى استفاده کنند که به نهایت درجه تکامل رسیده باشند
خدا آسمانها و زمین را به حق و عدل آفرید و پیامد آفرینش به حق آن است که در وراى این جهان، جهانى دیگر باشد که موجودات در آنجا جاوید بمانند، و پیامد آفرینش به عدل آن است که هر شخصى براساس دست آورد خود، پاداش و کیفرى را ببیند که سزاوار آن است
این آیات تذکری است بر آنچه ما فراموش کرده ایم
جمعبندى و نتیجهگیرى:
از آیات مربوط به اهداف خلقت جهان استفاده مىشود که:
اولاً جهان بىهدف و بیهوده و بازیچه آفریده نشده است.
ثانیاً جهان براساس حق آفریده شده و هدفدار است.
ثالثاً نعمتهاى جهان براى خدمت به انسانهاى شایسته آفریده شده است تا از آنها در راه کمال و سعادت و دانشافزایى خود استفاده کند.
رابعاً غایت و نهایت جهان برپایى رستاخیز و نظام عدل است تا هر کس به جزاى عمل خویش برسد.
نتیجه اینکه:جهان هستى با هدف خدمتگزارى به بشریت برپا شده است و این جهان در مسیر حرکت خویش، نهایت و غایتى به نام معاد دارد، که عدالت کامل در آنجا اجرا مىشود.
و این پیامد حقانیت جهان و عدالتى است که جهان براساس آنها پایهگذارى شده است
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کــــجا آمـــدهام آمـــدنم بهر چـه بود
به کجـا مىروم آخـر ننمایى وطنم[1]
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263960
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه