به نام خدا
آیه 16 سوره ابراهیم
مِّن وَرَآئِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِن مَّاء صَدِیدٍ (16)
با بررسی واژه اب در قرآن ، وبررسی صفت های آب به این نتیجه رسیدیم که آب دارای صفت های بسیار زیبا وپر بهره است در واقع می توان گفت آب منبع خیر است ونیکی و...اما در برخی آیات قرآن خداوند از آب به عنوان عذاب دهنده نام برده .
چگونه اب با این همه صفت زیبا گاه نقش ماء صدید را ایفا می کند ؟این آبی که خداوند در این آیه از آن نام برده چیست ؟
آیا ذات آب وترکیب اتمی آب در هنگامی که نقش ماء صدید را ایفا می کند با زمانی که نقش زنده کننده ، طاهر و.. را دارد تفاوتی دارد ؟
در پاسخ به این پرسش می توان به دو نظریه اشاره کرد ،نظریه اول :آب با صفات زیبا برای تبدیل شدن به وسیله عذاب (انجام وظیفه ) باید تغییراتی در نوع اتم ،تعداد اتمها ، یا شیوه چینش اتمها ایجا دکند ، به بیان دیگر ذات آب به طور کلی دگرگون می شود .
نظر دوم :ذات آب تغییر نمی کند بلکه چیز دیگری به آن اضافه می شود که موجب تغییر خاصیت آب می شود ،به طور مثال آب شور دریاها را در نظر می گیریم ، شوری صفتی است که به آب اضافه شده ، اگر چه نمک مقداری خاصیت آب را تغییر می دهد واطراف یونهای آب می نشیند اما در اصلِ آب هیچ تغییری ایجاد نمی شود .
مثال دیگر :اگر آب مردابها را در نظر بگیریم ، مرداب هنگامی ایجاد می شود که عناصر نا خالص فراوانی به آب اضافه می شود واین تغییر به قدری است که گمان می رود آب تغییر ماهیت داده است اما با جدا سازی مواد اضافه شده دوباره آب پاک وطاهر به دست می آید .
ماء صدید
صدید به معنی خونابه – خون وچرک زخم است –
صدید خود یک وجود مستقل است که به آب اضافه شده وتبدیل به ماء صدید شده است در اینجا ذات پاک و طاهر آب تغییری نکرده بلکه وظیفه ترکیب با صدید برای اطاعت از امر پروردگار را بر عهده گرفته است .
پاکی صفتی است غیر قابل تغییر واگر اعتقاد داریم که انسان دارای ذات پاک است به همین دلیل است ، اگر انسانی در طول عمر خود دچار لغزش وخطا شد این نشان دهنده تغییر ذات پاک او نیست بلکه تغییرات به سبب اضافاتی است که به ذات پاک ولوح دل خویش وارد کرده است .
گناه همان صدید ماء وجود ما است ، به همان زشتی وبه همان منفوریت .
در این آیه خداوند برای فهم ودرک بیشتر انسان از مثال استفاده کرده است ، چیزی که حتی دیدنش برای انسان بسیار نا مطلوب است خونابه وچرکی است که از زخمی بیرون می آید .خداوند برای نشان دادن زشتی گناه از این مثال استفاده می کند ومی فرمایند زمانی که انسان بسیار تشنه است آبی به او داده می شود که با خونابه و چرک همراه است (باید متوجه زشتی وتعفن گناه شدتا از انجام آن باز داشته شویم) وپاداش خونابه وچرک(گناه) جز خونابه وچرک است؟( عذابها نتیجه عمل خود ما است ، که این عین عدل پروردگار است ).
نکته جالب دیگر در این آیه به کار بردن فعل تسقی است
سقی یعنی :آب دادن ،زنگ زدن ، پس از حرارت در آب یا روغن داغ سرد کردن است
چقدر خداوند زیبا با بکار بردن این فعل حق مطلب را درباره شدت این عذاب بیان داشته است ، در جهنم پس از اینکه انسان در آتش بسیار حرارت و را تحمل می کند به آب احتیاج پیدا می کند ویک دفعه آبی به او داده می شود که خود این تغییر دما شوک بسیاری ایجاد می کند ، حال اگر این آب با خونابه وچرک همراه باشد اوج عذاب و دوبله شدن عذاب است .
یکی از زیباییهای قرآن بکار بردن مثالهای برای روشن شدن مطلب به آسانترین شیوه برای انسان است ، به علاوه به کار بردن مناسب ترین فعلها برای بیان قصد نشانه جاودانگی واعجاز قرآن است .
به نام او که همه چیز در برابر قدرتش سر تسلیم فرود می آورد...
آیه 44 سوره مبارکه هود
به زمین دستور داده شد، ای زمین آبت را در کام فرو بر! (و قیل یا ارض ابلعی مائک).
و به آسمان دستور داده شد ای آسمان دست نگهدار (و یا سماء اقلعی)
و آب فرو نشست (و غیض الماء).
و کار پایان یافت (و قضی الامر).
و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت (و استوت علی الجودی)
در این هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (و قیل بعدا للقوم الظالمین).
پاکسازی روی زمین با طوفان و آب دریاها ...
درست است که خداوند، رحیم و مهربان است ، ولی نباید فراموش کرد که او در عین حال، حکیم نیز میباشد، به مقتضای حکمتش هر گاه قوم و ملتی فاسد شوند و دعوت ناصحان و مربیان الهی در آنها اثر نکند، حق حیات برای آنها نیست سرانجام از طریق انقلابهای اجتماعی و یا انقلابهای طبیعی، سازمان زندگی آنها در هم کوبیده و نابود میشود.
این نه منحصر به قوم نوح بوده است و نه به زمان و وقت معینی، یک سنت الهی است در همه اعصار و قرون و همه اقوام و ملتها و حتی در عصر و زمان ما! و چه بسا جنگهای جهانی اول و دوم اشکالی از این پاکسازی باشد.
درست است که یک قوم و ملت فاسد باید نابود شوند و وسیله نابودی آنها هر چه باشد تفاوت نمیکند، ولی دقت در آیات قرآن نشان میدهد که بالاخره تناسبی میان نحوه مجازاتها و گناهان اقوام بوده و هست.
فرعون تکیه گاه قدرتش را رود عظیم نیل و آبهای پر برکت آن قرار داده بود و جالب اینکه نابودی او هم بوسیله همان شد! نمرود متکی به لشکر عظیمش بود و چنانکه میدانیم لشکر کوچکی از حشرات او و یارانش را شکست داد! قوم نوح جمعیت کشاورز و دامدار بودند و چنین جمعیتی همه چیز خود را از دانههای حیاتبخش باران میداند، اما سرانجام همین باران آنها را از بین برد.
و از اینجا به خوبی روشن میشود که چقدر برنامههای الهی حساب شده است و اگر میبینیم انسانهای طغیانگر عصر ما در جنگهای جهانی اول و دوم بوسیله مدرنترین سلاحهایشان درهم کوبیده شدند، نباید مایه تعجب ما باشد چرا که همین صنایع پیشرفته بود که تکیه گاه آنها در استعمار و استثمار خلقهای مستضعف جهان محسوب میشد!
رهائی از هیچ طوفانی بدون کشتی نجات ممکن نیست لزومی ندارد که این کشتی حتما از چوب و آهن باشد، بلکه چه بسا این کشتی نجات یک مکتب کار ساز حیاتبخش مثبت است، که در برابر امواج طوفانهای افکار انحرافی مقاومت میکند و پیروانش را به ساحل نجات میرساند.
روی همین جهت در روایاتی که از پیامبر اکرم (ص) در کتب شیعه و اهل تسنن آمده است خاندان او یعنی امامان اهلبیت و حاملان مکتب اسلام به عنوان کشتی نجات معرفی شدهاند. حنش بن مغیره میگوید: من به همراه ابوذر کنار خانه کعبه آمدم او دست در حلقه در خانه کرد و صدا زد منم ابوذر غفاری، هر کس مرا نمیشناسد بشناسد. من یار پیامبرم، با گوش خود شنیدم که میفرمود:
"مثل اهلبیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجی مثل اهلبیت من مثل کشتی نوح است که هر کس به آن پناه برد نجات مییابد در بعضی دیگر از طرق حدیث جمله فمن تخلف عنها غرق:: و هر کس از آن تخلف کند غرق میشود - یا - من تخلف عنها هلک: هر کس از آن تخلف کند هلاک میشود اضافه شده است. "
این حدیث پیامبر (ص) با صراحت بیان می کند که به هنگامی که طوفانهای فکری و عقیدتی و اجتماعی در جامعه اسلامی رخ میدهد تنها راه نجات، پناه بردن به این مکتب است، و ما این مساله را بخوبی در انقلاب شکوهمند ملت ایران آزمودیم که پیروان مکتبهای غیر اسلامی در برابر طاغوت، شکست خوردند جز آن گروهی که به مکتب اسلام و اهلبیت و برنامههای انقلابی آنها پناه بردند.
در حدیث معروف دیگری اشاره بر این شده که :
"ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجات"
در ادامه داستان حضرت نوح (ع) ، پس از دعوت قوم و انکار آنها و وعده عذاب الهی و هشدار پیامبر و انکار قوم ، و شروع عذاب با نشانه جوشیدن آب از تنور،(حتی اذا جاء امرنا و فار التنور) ،سوار شدن مومنین به کشتی ، سرانجام امواج خروشان آب همه جا را فرا گرفت، آب بالا و بالاتر آمد، گنهکاران بیخبر به گمان اینکه یک طوفان عادی است به نقاط مرتفع و بر آمدگیها و کوههای زمین پناه بردند، اما آب از آن هم گذشت و همه جا در زیر آب پنهان شد، اجسام بیجان طغیانگران، و باقیمانده خانهها و وسائل زندگانیشان در لابلای کفها روی آب به چشم میخورد! نوح زمام کشتی را به دست خدا سپرده، امواج کشتی را به هر سو میبرد در روایات آمده است که شش ماه تمام (از آغاز ماه رجب تا پایان ماه ذی الحجة و به روایتی از دهم ماه رجب تا روز عاشورا) این کشتی سرگردان بود و نقاط مختلفی و حتی طبق پارهای از روایات سر زمین مکه و اطراف خانه کعبه را سیر کرد.
سرانجام فرمان پایان مجازات و بازگشت زمین به حالت عادی صادر شد.
آیه فوق چگونگی این فرمان و جزئیات و نتیجه آن را در عبارات بسیار کوتاه و مختصر و در عین حال فوق العاده رسا و زیبا در ضمن شش جمله بیان میکند:
به زمین دستور داده شد، ای زمین آبت را در کام فرو بر! (و قیل یا ارض ابلعی مائک).
و به آسمان دستور داده شد ای آسمان دست نگهدار (و یا سماء اقلعی)
و آب فرو نشست (و غیض الماء).
و کار پایان یافت (و قضی الامر).
و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت (و استوت علی الجودی)
در این هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (و قیل بعدا للقوم الظالمین).
تعبیرات آیه فوق بقدری رسا و دلنشین است و در عین کوتاهی گویا و زنده، و با تمام زیبائی آنقدر تکان دهنده و کوبنده است که به گفته جمعی از دانشمندان عرب این آیه فصیحترین و بلیغترین آیات قرآن محسوب میشود، هر چند همه آیات قرآن در سر حد اعجاز از فصاحت و بلاغت است.
شاهد گویای این سخن همان است که در روایات و تواریخ اسلامی میخوانیم که گروهی از کفار قریش، به مبارزه با قرآن برخاستند و تصمیم گرفتند آیاتی همچون آیات قرآن ابداع کنند، علاقمندانشان برای مدت چهل روز بهترین غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان بر ایشان تدارک دیدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفند و شراب کهنه! تا با خیال راحت به ترکیب جملههائی همانند قرآن بپردازند!
اما هنگامی که به آیه فوق رسیدند، چنان آنها را تکان داد که بعضی به بعض دیگر نگاه کردند و گفتند این سخنی است که هیچ کلامی شبیه آن نیست، و اصولا شباهت به کلام مخلوقین ندارد، این را گفتند و از تصمیم خود منصرف شدند و مایوسانه پراکنده گشتند.
این است آیات محکم قرآن که با کلامی روشن،که مجازات منکران را گوشزد میکند ، باشد که پند بگیریم...
در پناه الطاف حضرت دوست همیشه با قرآن مانوس باشیم ...انشاء الله
به نام نامی دوست
( آیه 60 سوره بقره)
و به یاد آر آنگاه را که موسی برای قوم خود آب خواست گفتیم : عصایت را بر آن سنگ بزن . پس دوازده چشمه از آن بگشاد . هر گروهی آبشخور خود را بدانست . از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین به فساد سرکشی مکنید
.
در این آیه خداوند بلند مرتبه به نکاتی اشاره نموده است که بسیار زیبا و عمیق می باشد . نکات مهم این آیه را می توان به شرح زیر بیان نمود :
1 ) طلب و در خواست آب از جانب حضرت موسی برای قوم خود می تواند نشانه ای دیگر بر عظمت وجود این ماده در خلقت باشد چرا که پیامبری در مقام حضرت موسی (ع) آنگاه که می خواهد قومش را به سوی نور هدایت کند تنها برای آنها آب می طلبد که می توان گفت این آب چیزی جز طلب آگاهی ، طهارت و علم و دانش نمی تواند باشد چرا که اگر انسانی به این خصوصیات دست یابد و آنها را همراه خود نماید می تواند از بسیاری از رزایل اخلاقی دور شده و به مقام نور واقعی برسد که آب خود نور است و راهی برای پیدا کردن مسیر و حال که تو آب می طلبی و به دنبال کسب آگاهی هستی باید با هر آنچه در دست داری وارد شوی حال می تواند این وسیله عصای موسی باشد .
2 ) زمانی که این علم و پاکی در تو ایجاد شد می توانی حتی در دل سخت ترین پدیده های خلقت که سنگ باشد نفوذ کنی و باید بر این نکته تاکید نمود که مراد از بیان سنگ در این آیه سختی راه می باشد که ما به پاکی و طهارت دست نمی یابیم مگر با سختی که رسیدن به نور و پاکی لازمه اش استقامت و صبوری می باشد .
3 ) حال که تو این سختی را کشیدی برای تو نه یک راه بلکه دوازده راه باز می گردد یا به عبارتی دوازده چشمه که این خود دریای عظمت است اولاٍ بیان عدد دوازده خود تاکیدی بر بزرگی راه و زیبایی آن می باشد چرا که همان طور که می دانیم عدد دوازده در خلقت از مقام بسیار بالایی برخوردار می باشد و نشان از وجود دوازده نور عالم می باشد و دوما ذکر نام چشمه نیز خود تاکیدی دیگربر این عظمت می باشد چرا که خداوند بلند مرتبه به زیبائی تمام از این دوازده راه با عنوان چشمه یاد کرده که چشمه خود آغاز راه است و با توسل به آن میتوان به نور حقیقی دست یافت و ما با توسل بر وجود آنها دچار گمراهی و ظلالت نخواهیم شد .
در ادامه باید اضافه کرد که برای رسیدن به این آب که چیزی جز نور و آگاهی و طهارت نمی باشد راههای بسیاری وجود دارد که یکی از آنها این است که انسان برای رسیدن به پاکی و طهارت و حکمت باید راه صبر را در پیش گیرد و تقوای الهی را برگزیند و خداوند به سبب این صبر و استقامت و پایداری تو در این راه مستقیم از آبی فراوان سیرابت می کند ( سوره جن ، آیه 16 ) و درهای برکات را بر روی تو می گشاید .
در توجیه چنین اثری که همانا صبر انسان بر خوداری از گناه می باشد و باید گفت که شکی نیست که ا نسان جدای از جهان طبیعی نیست چنان که جهان گسیخته از انسان نیست و همان طور که می دانیم حوادث جهان در انسان موثر است و انسان و ا عمال او نیز در رخدادهای جهان ا ثر دارد . انسان مهره ای از مهره های عالم طبیعی است که با نیکی و تقوا پیشگی او عالم خوب می شود و با بدی و عصیان او عالم طبیعی نیز دگرگون می شود و در تایید این گفته باید به آیه 41 سوره روم اشاره نمود آنجا که خداوند می فرماید به سبب اعمال مردم فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند شاید که باز گردند .
پس بیائیم با توسل به دوازده نور عالم و استعانت از وجود آب عالم وجود به پاکی و طهارت وجودمان بپردازیم و در پس رسیدن به آن دچار غرور و سرکشی نشویم.
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 24
کل بازدید :264133
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه