بسم الله الّرحمن الرّحیم
آیه 146 سوره نساء
إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِینَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً (146)
مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید
واژگان:
تاب ؛ توبه : روشنی ؛ فروغ و گرمی ؛ طاقت آوردن ؛ دست کشیدن از گناه ؛ بازگشت به راه حق ؛ کسی که از گناه پشیمان شود و از آن دست بردارد
توبه نصوح : توبه قطعی و حقیقی که هرگز شکسته نشود
اعتصام : دست انداختن به چیزی ؛ چنگ در زدن ؛ خود را از گناه باز داشتن ؛ باز ماندن از گناه
اعظم : بزرگ ؛ کلان ؛ بزرگتر ؛ بزرگوارتر
در ایه می توان به وضوح ارتباط ارزش ؛ مسیر ؛ زمان ؛ ضرورت ؛ مهلت و مراحل توبه تا رسیدن به اخلاص را مشاهده نمود در توضیح بیشترباید گفت ارزش توبه به داشتن بدنی سالم و زبانی گویاست که بتوانیم توبه را محقق نماییم واما مسیر توبه در زیبائی باز بودن همواره درب توبه نهفته است که شامل همه اعصار و روزگار آدمی می گردد تا بتوان به بهترین شکل به سوی خداوند بازگشت و در مهربانی او همین بس که برای پذیرش توبه هم (( او خود به تنهایی باید بپذیرد )) و این امیدی است به رحمت واسعه مهربانی که برای توبه به اندازه دو رکعت نماز مهلت گذاشته است و ره آورد این توبه چون به درگاه خالق یگانه انجام می پذیرد همه مهربانی او را شامل حال انسان می کند ؛ و برای شکستن توبه با اشاره ای زیبا به نازکی پوست انسان برای تحمل و طاقت عذاب الهی را مثال می زند واما برای ضرورت توبه برای انسان در معرض انواع گناهان بودن را می شناسیم وهمان اندازه که میدانیم گناه میکنیم ضرورت آن حس می شود .
اما برای پذیرش توبه ملاکی است که اگر دقت در آن شود مراحل توبه انجام پذیرفته و باز گشت از توبه را در وجود انسان مهیا می نماید ؛ این مراحل که از پشیمانی شروع شده به تصمیم به عدم بازگشت و پرداختن حقوق مردم تا بجا آوردن و اجبات و ذوب نمودن شاکله خود از حرام خدا تا رنج طاعت ادامه می یابد .
برای مهلت پذیرش باید از غرور دست برداشته و راه گناه را بسته و به دامان پر مهر خداوند پناه آورد . و تا زمانی که این غرور در وجود ما خودنمایی میکند برای دست یافتن به اخلاص مجالی نیست ؛ این آیه با ادات حصر شروع می شود تا انسان را برای رسیدن به خلوص اماده نماید و از عجایب سوره این است که در سرتا سر این سوره ( قول احسنت ) را به رخ ما می کشد .
و برای ایجاد رابطه توبه و اخلاص بنا به قول احسنت ( قرآن کریم ) فقط باید بر اصلاح امور و توسل به او تمسک جست ؛ این دو فاکتور از آغاز زندگی تا پایان حیات انسان همواره در مشایعت انسان قرار دارند ؛ باید دانست که اصلاح امور هرگز جز با قول احسنت و یا قرآن امکان پذیر نبوده و صراط مستقیم جز با توکل بر خدا حاصل نمی شود ؛ که اگر این دو رعایت کامل شده باشند انسان به آن خلوص و ناب شدن فقط برای خدا خواهد رسید .
و این رسیدن باید در یک تعامل بسیار قوی از توبه باشد ماحصل این توبه و اخلاص ؛ پیمودن راه ایمانی را برای انسان به ارمغان می اورد که سزاوار پاداشی عظیم می باشد .
در امر توبه تا رسیدن به اخلاص چه زمانی را می توان یافت که انسان فارغ از اصلاح امور خود نبوده باشد ؟ اگر چنین اتفاق مبارکی بیفتد و انسان مرتب در کلنجاری دائمی با روح و روان خویش باشد ؛ این زمان از دیدگاه یک انسان مومن و متوسل هرگز نزد پروردگار گم نبوده و چنین انسانی هرگز خاسر نمی شود ؛ خسران در زمان که قسم پروردگار را نیز به همراه دارد از آن کسانی است که غفلت و تکبر در سرای دل آنها جای گرفته باشد لطافت این کلام حق الهی را در دست نوشته ای که بیان واضحی از کلام حق است را پیش کش به محضر دوستانی می کنیم که اصلاح امور از اهم کارهای آنها می باشد .
توبه را در کار اصلاح امور کارهای بد کند مانند نور
مهربانی ؛ را گزیدم یا رخویش با توسل بر همه احوال خویش
دست یازیدم به قرآنی که هست روح آشفته درآغوشش چو مست
مومنانرا صف به صف روزجزا اجر و مزدی میدهد بی منتها
منتهای اجر ما ایمان ماست او به اخلاص عمل در کنه ماست
اجر اعظم را به مومن داده است توبه را اخلاص کارها کرده است
به نام خدا
مخلصین در قرآن ( امید و اخلاص )
اشاره مستقیم خداوند در قرآن به انسان مخلص شامل
5 نفرمی باشد ( که همگی پیامبر هستند )حضرت یوسف
(ع) سوره یوسف آیه 24 : وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ– حضرت موسی (ع) سوره مریم آیه 51 : وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا (51)
– حضرت ابراهیم (ع) – حضرت یعقوب (ع) – حضرت اسحاق (ع) سوره ص آیات 45و46 :
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (45)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ (46)
– پیامبر اکرم (ص) سوره زمر آیه 11 : قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ (11) زمر
سوال
: با توجه به اسامی ذکر شده آیا تنها پیامبران شایسته رسیدن به مقام مخلصین حقیقی هستند ؟1-خداوند علاوه بر برشمردن صفات مخلصین در قرآن و همچنین شرایط رسیدن به مقام مخلصین الگوهائی بشری به عنوان نماد کامل اخلاص برای ما معرفی کرده است ،
توجه به الگوپذیری در تربیت به عنوان یکی از مهمترین اصول در نظر گرفته شده تربیت انسان
2- برطبق آیات الهی پیامبران بشری هستند مانند ماقَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَمُنُّ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ، (ابراهیم 11)در نتیجه هر انسانی با توجه به الگوهای مطرح شده در قرآن کریم توان رسیدن به الگوی تعریف شده خود را دارد ( توجه به سیره پیامبر به عنوان یکی از راه ها ) و در نتیجه رسیدن به حد اعلای مخلصین ، هر انسانی بنا بر سعی وتلاش صورت گرفته به الگوی مورد نظر نزدیک خواهد شد .یکی از زیباترین نمادهای امیدواری در قرآن بررسی سیر اخلاص است پیامبر آئینه ائی است فرا روی انسان تا تابش وحی ر ابه انسان بازتاب دهد بازتابی که سیر زندگی اتنسان را روشن می سازد و نور امید را همیشه فروزان نگاه می دارد .
3- انسانها برای رسیدن به کمال خود ناگزیر از شناخت تمام جوانب الگوی خود هستند و از آنجا که انسانها موجوداتی مختار هستند هر کدام بنا بر علاقه خود گوشه ائی از خصایل نیک الگوی خویش را انتخاب کرده وبا تاسی از ان به پرورش ان خصیصه می پردازند مثلا یکی از حسن خلق پیامبر الگوی ساخته و در این جنبه به کمال رسیده ودیگری ... این انتخاب و عمل نه تنها ضعف نیست بلکه حسنی است هم برای مربی و هم برای متربی ولی مومن زیرک کسی است که با شناخت همه جوانب الگوی خویش همه تلاش خویش را به کا رببند تا به اعتدال در صفات و رفتار الگوی خود برسد اعتدالی که پیامبر اکرم (ص) در تمام شئونات زندگی پر ثمر خویش داشتند .
4- در دو آیه از معرفی مخلصین خداوند کلمه (( عبد )) را شرط رسالت معرفی کرده است شرطی که تا انجام نشود رسالت داده نخواهد شد شرطی که قابل دست یابی برای همه انسانها است .یوسف آیه 24 وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ /قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ (11) زمر
5- ذکر در اخلاص پیامبران ( تکرار )وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ (46) سبب عدم فراموشی خواهد شد اصل عدم فراموشی که دائما یادمان باشد مسیر قابل دسترسی است موسی (ع) رسید و ما هم با سعی وتلاش توان رسیدن داریم ، این ذکر یکی دیگر از شیوه های تربیتی خداوند برای انسان است وبر همین اصل قرآن خود ذکر است و باب رحمت خدا که هیچگاه نا امید از رحمت او نشویم ... بابی است گشوده شده برای همه انسانها تا یادمان نرود برای رسیدن باید در مسیر شان گام برداریم یادمان باشد اخلاص فرش راه کمال است یادمان باشد ... یادمان باشد خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
و ما انسان را آفریدهایم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم
ارکان کفر : کفر بر چهار ستون استوار است : کنجکاوی ، نزاع ، دست از حق کشیدن ، دشمنی با حق
کسی که (در امور اعتقادی) کنجکاوی کند به حق نمیرسد ،کسی که براثر نادانی زیاد
نزاع کند در بی اطلاعی و عدم درک حق باقی می ماند و کسی که دست از حق کشید
کارهای خوب در نظرش ناپسند میآید و کارهای بد به نظرش زیبا جلوه میکندوکسی که
دست از حق بکشد راههای زندگی برایش مشکل میشود و راه فرار برایش نمیماند.
(نهج البلاغه امیر مؤمنان )
کافر : یا از روی علم و عناد و کینه به حقایق کفر می ورزد یا از روی جهالت و ناتوانی عقلی و فکری کفر می ورزد
در پست های قبلی دوستان اشارات خوبی به عبد (عبد هر چه فرمان اوست حتی اگر
عقل ما هم آنرا درک نکرد بدون چون و چرا اطاعت کنیم) داشتند به اینکه شرط اینکه
بخواهیم به اخلاص برسیم اینست که وجودمان را از هر چه که
و فقط خواست واراده ومصلحت اورا باجان و دل عملی کنیم و روحمان راباصفت زیبای
اخلاصصیقل و جلا دهیم اما کافر دقیقاً عکس این عمل را انجام میدهد و به هر چیزی
غیر از ذات پاک حق متوسّل میشود .
لَوْ اَنَّ عِندَنا ذِکراً مِنَ الاوّلینَ (168) لَکُنّا عِباد الله المُخلَصین َ (169) فَکَفَرو بِه فَسَوْفَ یَعلَمون (170) صافات
و مشرکان به تاکید می گفتنداگر دردست ما کتابی همانند کتاب پیشینیان بود،قطعاً ازبندگان مخلَص خدا می شدیم ولی وقتی قرآن آمد به آن کافر شدند و بزودی خواهند دانست
خداوند بهترین و زیباترین نعمات را به بندگانش عطافرمود وآنهارا به وسیله نور قرآن که
به واسطه پیامبر گرامی اسلامدر اختیار شان قرار گرفت هدایت کرد و حجّتش را بر بند
گانش تمام کرد . اما مگر بهانه جویی ها و کنجکاوی ها و تقاضا های بیجای کفّار تمامی
دارد؟ خیر
نگرش بندگان وقتی توحیدی باشددروجودشان استعداد پیروی ازحق پرورش پیدا میکند
اما کافر به خاطر دشمنی و لجبازی این استعداد رادر وجودش نابود میکند و
ناراحتش راسرکوب میکندوبه هیچ عهدو پیمانی هم پایبند نیستمجازات وعذاب
نافرمانی وگستاخی کافران نزدیک است اینها درقیامت به شدت ازدست خودشان
عصبانی میشوند
اما نمیدانند خشم خداوند بیشتر از خشم آنها نسبت به خودشان است زیرا بارها با کینه
وحقّه خداوندراانکار کردند و از آیات هم پند نگرفتند عاقبت تلخ و دردناکی درانتظارآنهاست
تنها ذات اقدس خداوند است که پایدار و ثابت و جاودان و حقیقی است و بقیه تمام
هستیشان از وابستگی به این وجود جاودانه بوجود آمده پس هر چه بیشتر از او
دور شویم بیشتر محکوم به بی ثباتی و نابودی و فنا میشویم
اِنّا اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتابَ بِا لْحَقِّ فَا عْبُد ِ اللهَ مُخلِصاً لَه ُ الدّینَ (2) زمر
خطاب1-به پیامبر گرامی اسلام بعنوان کسی که کلام حق براو وحی شده وفرستاده
و بنده خداست و 2- به هر کسی که ندای حق را با آیات روشن قرآن و رهنمود های
پیامبر میشنود
محتوای این کتاب حق و سراسر حکمت و نور و هد ایت است و پیروانش را به عزّت و علم و حکمت می رساند پس معبودی را که این نور را برما ارزانی داشته است تا با آن به سعادت و کمال دنیوی و اخروی برسیم با قلب و دلی پاک و بی ریا و و وجودی عاری از گناه طاعت و عبادت کنیم وجز احکام و دستورات الهی راهی را پیش نگیریم و اینگونه برای معبود بی همتایمان با تقوا و خالص شو یم هر کس همنشین قرآن عزیز شد از هدایت بهره مند میشود و از گمراهی او کاسته میشود قرآن شفای بزرگترین دردها ( کفر ، نفاق ، انحراف و گمراهی ) است
بنده مخلص با تسلیم بی قید و شرط در برابراوامرالهی و تهی ساختن وجود و نیّتش از
هرشرک و ریاو وگناه وسرکشیو اطاعت بی چون و چرا از فرامین قرآن دینش را برای
پروردگار یکتایش خالص میگرداند و فقط خداوند مهرورز و یگانه را شایسته ستایش و
اطاعت میداند
فَا دْ عُوا الله َ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَو ْ کَر ِهَ الْکافِرُونَ (14 ) غافر
پس خدا را در حالی که دین خود رابرای او خالص میگردانید ، بخوانید هر چند که کافران
را خوش نیاید
با اخلاص فقط خداوند را بخوانیدو فقط امید و توکلتان به خداوند باشد ( اخلاص پیام آور امید و توکل به خداوند یکتا ست) مخلصین قاطعانه و با شجاعت پرچم با صلابت توحید را در دست میگیرند و در راه مستقیم که راه لقاء به اوست قدم می گذارند .
کافر میخواهد خداوند و آیات و نشانه هایش را بپوشاند بنابراین به هر جنایتی دست میزند تا دیگران را نیز گمراه کند مخلصین هم باید ترفند ها ی آنان را خنثی کنند و هم از همنشینی و ارتباط با آنها دوری کنند ( زیرا امیدی به هدایت این نابکاران نیست )
وَ اِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَا لظُّلَلِ دَعَوُ االلهَ مَخلِصینَ لَه ُالدّینَ فَلَمّا نَجّیهُمْ اِلَی الْبَرِّ فَمِنهُمْ مُقتَصِدٌ وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّا کُلُّ
و چون موجی کوه آسا آنان را فرا گیرد خدا را می خوانند در حالی که اعتقاد خود را برای او خالص می کنند ولی چوننجاتشان داد و به خشکی رساند برخی از آنان میانه رو هستند و نشانه های ما را جز هر خائن ناسپاسی انکار نمیکند
مقتصد : میانه رو
کفور : کافر ، بی دین ، بی ایمان ، نا گرونده ، ناسپاس ، حق نشناس ، بسیار ناشکر
همه انسان ها در تمام مراحل زندگی دنیوی مورد امتحان و آزمون قرار میگیرند از حضرت
آدم گرفته تا پیامبران و امامان و ائمه و تمام انسان ها از هر طبقه ای و رنگی و نژادی و مذهبی ...
اما سربلند بیرون آمدن از این امتحانات: نگرش توحیدی و الهی ، اراده ای محکم برای کنترل نفس ، وجودی صبور، قلبی عاشق ، درونی آگاه و اعتقادی راسخ می طلبد
در زمان آزمایش الهی انسان ها به دو دسته تقسیم میشوند :
موقع گرفتاری و خطر و امتحان وقتی فقط خداوند را تنها یاور و یاری دهنده میبینند با خلوص نیّت صداش میکنند و به او ایمان میارند 1- اما اما اما بعد از گرفتاری و رفع مشکل از یاد میبرند که در اون موقعیت ضعیف و ناتوان بودند و قدرت و لطف خداوند باعث نجاتشون شده بوده بنابراین دوباره به اعمال قبیحشون ادامه میدن اما اینها چی فکر کردند ؟؟؟ نکنه فکر میکنند تونستند خداوند رو فریب بدند اینها نمیتونن حق و نعمت رو بپوشنند بلکه با این اعمال فقط خودشون رو نابود میکنند و فریبشون به خودشون بر میگرده خداوند از آزمایش ما نه سودی میبره نه زیانی بلکه این منفعت یا ضرر رو خودمان برای خودمون با نوع اعمالمون تعیین میکنیم
2- اما این گروه که تعداد قلیلی هستند این موهبت و رحمت را فراموش نمیکنند و در راه حق باقی میمونند و به خودشون میان و سعی میکنند بهتر و بیشتر پروردگارشون رو بشناسند
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :263671
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه