بسم الله الرّحمن الرّحیم
آیات : 91 بقره ، 170 نساء ، 62 حج
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاء اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ? 91 ?
و چون به آنان گفته شود> :به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید<، مى گویند> :ما به آنچه بر[ پیامبر ]خودمان نازل شده ایمان مى آوریم <.و غیر آن را با آنکه[ کاملا ]حق و موید همان چیزى است که با آنان است انکار مى کنند .بگو> :اگر مومن بودید، پس چرا پیش از این ، پیامبران خدا را مى کشتید؟
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّکُمْ فَآمِنُواْ خَیْرًا لَّکُمْ وَإِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَکَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ? 170 ?
اى مردم ، آن پیامبر[ موعود]، حقیقت را از سوى پروردگارتان براى شما آورده است .پس ایمان بیاورید که براى شما بهتر است .و اگر کافر شوید[ بدانید که ]آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست ، و خدا داناى حکیم است.
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ? 62 ? ج
[آرى ، ]این بدان سبب است که خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى خوانند آن باطل است ، و این خداست که والا و بزرگ است.
واژگان ::
وراء : پشت سر
لم : برای چی ، از ادات پرسش
غلّو : غلو نکردن ، زیاده روی نکردن
التها الی مریم : آن کلمه را بسوی مریم افکند ، یعنی با امر ( کن و فیکون ) غیبی را در بطن او آفرید
آیه 91 سوره بقره
ویژگیهای قوم یهود حس نژاد پرستی و خوی درندگی و تکبر است و تکبر انسان را ( درنده خو ) می نماید و این درندگی ایمان را از انسان می گیرد خدا انسان را که به ظاهر و یا اسما مسلمان باشد و یا هر مسلک و دینی بر گزیده باشد به تکبر می کشاند جالب است بدانیم انسان متکبر حقیقت را به خوبی درک می کند اما با توجه به این فهم باز در جهت انکار خداوند می کوشد .
لذا وقتی با توجه به اطلاع و آگاهی که از تورات بدست آورده و خوانده بودند وقتی گفته می شود که به قرآن ایمان بیاورید با آنکه آنرا حق می دانند اما بر اساس تکبر و با نشانه هایی که داشتند از قرآن در جهت نفی قرآن بر می آمدند و می گفتند ما بر آنچه بر خود ما نازل شده است ایمان داریم و قرآن پرده از این دروغ و بی ایمانی قوم یهود بر می دارد ، بدین گونه که به آنان میگوید اگر راست می گویید و راستگو عستید چرا ؟ پیامبران قبلی خود را می کشتید ؟ این بدین معناست که آنها هرگز ایمان نیاورده چه به کتاب تورات و چه به انجیل و چه به قرآن و بدین صورت است که قرآن و بیان خداوند با ساده ترین اثباتها دروغگویی و خیانت قوم یهود را اثبات میکند و این از نشانه های عظمت خداوند است .
آیه 170 سوره نساءانسان به تناسب خلقت خود که در جهان دارد باید حق هر چیز را و یا هر کس را به نحو احسنت بداند و ادا کند وقتی این مطلب از انسان مخفی ماند و شناختنش برای انسان به سادگی مقدور نشد آنگاه بسیاری از حقوق از انسان به جا می ماند تا جایی که مصلحت خود را نیز فراموش می کند و دچار چنان دسیسه های شیطانی می گردد که حتی از کشتن پیامبران نیز عبایی نخواهد داشت .
لطف خداوند در جهت تحقق هدایت و به کمال رسیدن انسان است و وجود پیامبران و امامان معصوم و رسالت آنان چون جنبه عمومی برای هدایت نوع بشر دارد لذا تمام خطاب های قرآن مردم هستند لذا ایمان داشتن توسط مردم و یا کفر ورزیدن به خداوند و پیامبران نه چیزی از خدا کم و نه به خدا اضافه می کند چون خداوند دانا به مصلحت و سود انسانهاست بر همین اساس و به مقتضای همین حکمت پیامبران را برای هدایت انسان فرستاده است .
آیه 62 سوره حج
پیروزی از آن خداست برای همه به نوعی تجربه شده است که گاهی مشاهده می کنیم که پیروزی در امری مقدور نبوده مگر به خواست خداوند چون خداوند قادر به تصرف در جهان هستی می باشد لذا می تواند بعضی را بر بعضی غلبه دهد ولی اگر هر چه را غیر از خدا قادر و توانا فرض کنیم جز به باطل و امور غیر حقیقی متوسل نشده ایم او تنها تسلط داشته و کبیر است و به خاطر عظمت علم و قدرتش مقابل هیچ چیز ذلیل نمی گردد .
بسم الله النور
وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ (228 بقره )
و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکى انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفى] که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است (228 )
لاَّ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ 236 بقره
اگر زنان را مادامى که با آنان نزدیکى نکرده و بر ایشان مهرى [نیز] معین نکردهاید طلاق گویید بر شما گناهى نیست و آنان را به طور پسندیده به نوعى بهرهمند کنید توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [این کارى است] شایسته نیکوکاران( 236 )
وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ 241 بقره
و فرض است بر مردان پرهیزگار که زنان طلاق داده شده را بشایستگى چیزى دهند(241)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا 53
اى کسانى که ایمان آوردهاید داخل اتاقهاى پیامبر مشوید مگر آنکه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بىآنکه در انتظار پختهشدن آن باشید ولى هنگامى که دعوت شدید داخل گردید و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید بىآنکه سرگرم سخنى گردید این [رفتار] شما پیامبر را مىرنجاند و[لى] از شما شرم مىدارد و حال آنکه خدا از حق[گویى] شرم نمىکند و چون از زنان [پیامبر] چیزى خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید این براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاکیزهتر است و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید و مطلقا [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نکاح خود درآورید چرا که این [کار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (53)
سخن در مورد تساوی حقوق زن و مرد بسی سخت است . چراکه همیشه و در طول تاریخ همیشه زن درمقام مظلوم و مرد ....... زن همیشه مرکز است و خانواده بر محور او می چرخد ، او همچون خورشیدی می ماند که به اطرافیان خود نور می دهد . زن سمبل گذشت است . و اما مرد .... نمی دانم آیا ما می توانیم بگوییم که تساوی حقوق بین زن و مرد وجود دارد ؟!!
در رابطه با روشن شدن این مطلب لازم است به این نکته توجه کنیم که یک سری قوانینی که در قرآن هست و توسط خداوند عالم و عادل ارائه شده . قوانین خداوند بی نقص است اما قوانین نوشته شده توسط انسان دارای ضعف می باشد . حال اگر ما تبعیضهایی را در رابطه با قوانین بین زن و مرد مشاهده می کنیم این مربوط به وجود خودمان است ،
زن و مرد از لحاظ حقوق و فرصتهای اجتماعی باید برابر باشند و جنسیت نباید مانع از آن شود که فرصتهای اجتماعی از آنان گرفته شود . متاسفانه در زمانهای قدیم و بعضا در جوامع امروز مشاهده می کنیم که مرد به سبب مرد بودن خود در مقام تصمیم گیرنده قرار می گیرد و به راحتی راههای رشد و تعالی را بر زن می بنندد ، حال آنکه اگر ما نگاه کوتاهی به زندگی بانو فاطمه زهرا بیندازیم متوجه می شویم که ایشان علاوه بر فعالیت های داخل منزل در بیرون از منزل نیز فعالیت می نمودند و هیچ گونه تعریفی از این که مثلا کار خانه داری بر عهده زن است به میان نیامده است . در آیات ذکر شده بیشتر در مورد حقوق زنان مطلقه صحبت شده و تاکید بر آن است که حقوق آنان کاملا پرداخت شود ، اما وجداناً کدام مرد حقوق زن خود را به درستی پرداخت نموده حال چه برسد که این حقوق مربوط به زن مطلقه خود باشد . طبق قوانین قرآن افراد بشر دارای حقوق مساوی هستند و شاید شاید بتوان گفت در اجتماع این حقوق تا حدودی خیلی کم داده می شود اما آیا این حقوق در محیط خانواده نیز به کفایت پرداخت می شود . آنجا که زن همیشه در مقام مظلوم است و همیشه از بچگی آموخته که باید گذشت کنی کدامین مرد پیدا می شود که از این خصلت سوء استفاده نکند .
به طور کلی باید گفت جهان هستی متشکل از پدیده های گوناگون است و این کثرت جهان هستی مخصوص وجود پدیده است و انسان نیز چون یک پدیده از این جهان هستی می باشد دارای اختلاف است اما این اختلاف در وجود نه عامل برتری است و نه عامل کاستی . زن بودن یا مرد بودن چیزی را در نگاه خالق عوض نمی کند . آنچه باعث برتری ماست تقوای وجودمان است و نه چیز دیگری .
در نگاه قرآن زن، انسانی همانند مرد است و انسانیت چیزی مربوط به جنس و تن نیست این همسانی و اشتراکات را در جنبههای مختلف زن و مرد از جمله در آفرینش این دو گروه میتوان مشاهده کرد ، اما در دین اسلام با توجه به همان تفاوتهای خلقتی برخی تکالیف و مجازاتها متفاوت شده است
به نام خدا
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ وَکَفَى بِاللّهِ وَکِیلًا
اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در باره خدا جز [سخن] درست مگویید مسیح عیسى بن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سهگانه است باز ایستید که براى شما بهتر استخدا فقط معبودى یگانه است منزه از آن است که براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند بس کارساز است 171 نساء
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ
بگو اى اهل کتاب در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید 77 مائده
وَإِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ
[یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید گفت منزهى تو مرا نزیبد که [در باره خویشتن] چیزى را که حق من نیست بگویم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مىدانستى آنچه در نفس من است تو مىدانى و آنچه در ذات توست من نمىدانم چرا که تو خود داناى رازهاى نهانى
116 مائده
دین : کلیتی است از روشها ،اعتقادات ، بایدها ، نبایدها و... که از به هم پیوستن ذره ذره های فراوان تشکیل می یابد وکلیتی را می سازد که اعتقاد انسان با ان شناخته می شود
، طبق نص صریح قران دین بر اساس فطرتی پاک استوار شده است یعنی انسان با فطرتی خدا جو به دنیا می آید اما در طی مسیر دنیا عواملی باعث انحراف از این صراط مستقیم می گردد یکی از این عوامل غلو در دین و گذشتن از حد اعتدال وصراط مستقیم است راه نفوذشیطان در دینداران ، که شیطان از مسیر دین در دینداران انحراف ایجاد می کند واین به دلیل گناهانی است که در طی زمان به آن دچا شده اند از جمله کبر ... در زمان حضرت مسیح دیندارن انقدر از صراط مستقیم دور شدند که به سه خدایی رسیدند و گفتند که مسیح خدا است در حالی که تنها بنده خدا است ، نو بودن قران بارها خود را به رخ می کشد در جامعه امروزی ما وقتی دینداران از راه دین منحرف می شوند غلو در دین ایجاد می گردد ، انسانها تا حد معصومیت بالا می روند و کلام بشری تا حد کلام خداوند ارزش گذاری می گرددو شیطان اعمال فاعلان و پیروان این انحراف را چنان در نزدشان زیبا جلوه می دهد که بعد از گذشت زمانی اندک تعصب جای تعقل را می گیرد و انسان چنان غرق غلو در دین می شود که اصل را که یگانگی خداوند و پیامبری پیامبر وهدایت معصومین است را فراموش می کند و به جای اینکه کلام خدا ومعصوم معیار قرار گیرد ،کلام انسانی معیار قرار می گیرد و حتی قران و معصوم با ان سنجیده می شود و انجا است که قران می فرماید کسانی در خسران هستند که تمام عمر فکر می کردند عمل صالح انجام می دهند در صورتی که اعمالشان تباه و نابود است
خداوند تنها مالک انسان است و تنها کلام او فصل الخطاب است و لاغیر و کلام پیامبر و معصوم چون بر کلام خدا منطبق است ارزشمند است ، هیچ بشری را نرسد تا بر کلام خدا کلامی گوید و گوید مرا بپرستید ، ایه 116 مائده گواه این گفته است
حتی هدایت هم دارای شرایطی است که لا اکراه فی دین را سبب می شود و قیومیت را از هر بشری سلب می کند حتی حکومت معصوم هم بر پایه خواست بیعت مردم استوار می گردد و وقتی در صفین مردم گمراه حکمیت را می پذیرند معصوم با تمام علم و دینش می پذیرد و هنگامی بر مسند خلافت می نشیند که مردم با او بیعت کردند، و امام عصر زمانی که بیایند با مردم به سوی تشکیل حکومت خواهد رفت ،با خواست مردم وحمایت مردم که حکومت پیامبر وحضرت علی (ع) الگوی حکومت فرزندشان است وهر غلوی در این باب خلاف صراط مستقیم است .(وچه بسیار است این غلوها در دین ما در این عصر )
سلام بر اهل هدایت
اگر خدا میخواست همه هدایت می شدند
ادامه عناوین هدایت
عناوین هدایت
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 24
کل بازدید :264082
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررسی آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
برسی آیات توکل در قرآن
بررسی آیات حق در قرآن
بررسی آیات هدایت در قرآن
متن قرآن
متن کامل قرآن
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت
دانشنامه موضوعی قران
نمایش کامل قرآن با امکانات جستجو
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه
قرآن-حافظ- مولوی-سعدی- شاهنمامه