سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه بداند و عمل کند و بیاموزد، در ملکوت اعظم بس بزرگ به شمار آید . [عیسی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ 109 بقره

 

بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود آرزو مى‏کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کارى تواناست (109) بقره

 

 

حسادت به معنای سلب نعمت از دیگری است و انسان حسود دوست دارد نعمت های از فرد مقابل گرفته شود . حسادت ایمان را نابود می کند و آفت دین است .

 

نشانه های فرد حسود :

 

1-    ناراحتی از رسیدن نعمت به دیگری

2-    غیبت و عیب جویی

3-    دشمنی و عداوت

4-    بی مهری و قطع ارتباط با فرد

 

خداوند در این آیه به بیان این مطلب می پردازد که اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد ، آرزو می کردند ای کاش می توانستند شما را گمراه کنند .

ذکر کلمه اهل کتاب به این معنا نیست که روی سخن خداوند فقط با اهل کتاب است بلکه چه بسا مراد از اهل کتاب بسیاری از ما مسلمین باشد چرا که بسیاری از ما تنها و تنها ظاهراً مسلمانیم و گرنه هیچ نشانه ای از اسلام در وجودمان دیده نمی شود و به راحتی حق را پایمال می کنیم . بحر حال ظاهراً روی سخن با اهل کتاب است که آنها دوست دارند حق را بپوشانند که این پوشاندن فقط و فقط برای رسیدن فرد به منافع خودش است و حتی شاید بهتر باشد بگوییم آنها پا روی حق می گذارند تا بتوانند به مقاصد خود برسند .

حسادت همچنان که در بالا بیان شد دین را از بین می برد . دین به معنای پایه و بنیان هر شخص است . چرا که اگر به معنای دین بطور کلی نگاه کنیم دین راه و روش زندگی هر فرد است ، پس حسادت به گونه ای است که ریشه فرد را از بین می برد و او راه را گم می کند و در ظلالت می افتد و زمانی که شخصی از ریشه آسیب ببیند دیگر نه حق برای او معنا پیدا می کند و نه دوست دارد که دیگری به انچه حق است برسد . انسان حسود همچون کسی است که در حال غرق شدن است و می خواهد همه را با خود غرق کند .

نکته جالب آیه این است که خداوند می فرماید آنها آرزو می کردند ، یعنی چون دست یافتن بدین هدف بسیار سخت است ،‌این برای آنها تنها یک آرزو می باشد و آنها نمی توانند در وجود فرد مومن رسوخ نمایند .

در انتها نیز خداوند می فرماید عفو کنید و آنها را ببخشید که خداوند بر هر کاری تواناست . نمی دانم چرا خداوند از انسان می خواهد عفو کند ؟ مگر این تلاش آنها چه آسیبی را به انسان می زند و چه حقی را برای انسان ضایع می نماید که خداوند از انسان درخواست ببخشش می نماید ؟ اصلاً آیا انسان در مقام بخشش هست یا نه ؟

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: چهارشنبه 88/2/30::: ساعت 10:17 صبح

    به نام خدا

    وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ   61 بقره

     چون گفتید اى موسى هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین مى‏رویاند از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز براى ما برویاند [موسى] گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست‏ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته‏اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه‏هاى خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق مى‏کشتند این از آن روى بود که سرکشى نموده و از حد درگذرانیده بودند       61  بقره

    داستان سرگذشت  قوم یهود است که بارها در قرآن به شیوه های مختلف بیان شده است ،‏ یکی از علل  بیان مکرر داستان حضرت موسی (ع)  شباهت سیر زندگی این قوم با همه اقوام تاریخ است و بیان سرکشیهای آنان تلنگری است بر ما و تذکری است غیر مستقیم از سوی رب العالمین ،‏ اهل کتاب بر داشته های خود قانع نشدند از پیامبر افزون طلب کردند و حق نعمت های خدا را به جا نیاورند و در نتیجه :

    ا -  نعمت بهتر را از دست دادند و به پست تر تبدیل ساختند

    2- دچار ذلت شدند

    3- به درجه کفر رسیدند

    4- دچار غضب پروردگار شدند

    5 - خشم خداوند را برانگیختند

    6- به درجه فروترین رسیدند تا جایی که دست به کشتن پیامبران زدند

    عدم توجه به نعمت های خداوند و افزون خواهی در برابر قدرت خداوند سرکشی است در برابر صاحب قدرت و سرکشی در برابر خداوند در خفا انسان را به درجه ایی خواهد کشانید که از حیوان هم پست تر و ذلیل تر شود و قوم موسی ( ع ) از سرکشی به نعمات به ظاهر کوچک شروع  به سرکشی نعمات عظیمتر که کفران و کشتن پیامبران بود رسیدند ،‏ با یک حساب سر انگشتی به این مهم می رسیم که کوچک شمردن هر گناه انسان را به جایی می کشاند که انجام زشترین گناه امری ساده می گردد ...

    کسانی که به قتل ائمه اطهار دست زدند یک شبه به این پستی نرسیدند ، کم کم بر اثر اصرار و مداومت بر گناه به چنین درجه ایی رسیدند ...عاشورا یک روز نبود یک تاریخ پشت سر گذاشته بود

    انسان حق سرکشی بر فرمان خداوند را ندارد .

    و اما حق نعمات پرودگار چیست و ما چگونه باید آن را ادا کنیم ؟

    وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ  141 انعام

     اوست کسى که باغهایى با داربست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه‏هاى گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق [بینوایان از] آن را روز بهره‏بردارى از آن بدهید و[لى] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد    141 انعام

    1- کفران نعمت نکنیم

    2- راضی باشیم به داده ها ونعمات پروردگار

    3- شکر نعمت به جا آوریم

    4- زکات نعمات خداوند را بدهیم

    5- بی منت بدهیم چون خداوند حقی مقرر فرموده و ادای حق وظیفه است و نه منت

    6- در مصرف این نعمات اسراف نکنیم ( نه کسی که دارد و زکات می دهد و چه گیرنده زکات )

    و در صورت عدم به جا آوردن این حقوق انسان به درجاتی میرسد که در آیه بالا ذکر شد  و کم کم راه نفوذ شیطان بر انسان باز خواهد شد 142 انعام ...

    با توجه به ادای حق زکات که یکی از فروع دین است و در این آیه مورد توجه قرار گرفته است  به این نتیجه مهم

    می رسیم که فروعات دین ،حق هایی هستند که باید اجرا شوند حقهایی که  وظیفه هستند عدم انجام ان راه نفوذ شیطان بر انسان است اما یک سوال مطرح می شود که کدام یک حق مردم است و کدام یک حق پروردگار ؟ و به راستی می توان بین این دو حق تفاوت و یا حتی فاصله قائل شد ؟ و اینکه گفته می شود خداوند از حق خود خواهد گذشت ... ایا همه این حقوق به نوعی حق الناس نیست ؟ انجام فروع دین و ادای این حقوق حق ا... است یا حق الله ؟



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 88/2/24::: ساعت 8:34 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    آیات : بقره 42 ، آل عمران 71 ، رعد 17 و 19 ، انبیاء 97 ، زمر 71 ، نجم 28

    مورد استفاده:: آیات 71 آل عمران و 17 رعد

    یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ????

    اى اهل کتاب چرا حق را به باطل درمى‏آمیزید و حقیقت را کتمان مى‏کنید با اینکه خود مى‏دانید (??)

     

    أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ

     یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ????

    [همو که] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏هایى به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفى بلند

    روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا کالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن کفى برمى‏آید

     خداوند حق و باطل را چنین مثل مى‏زند اما کف بیرون افتاده از میان مى‏رود ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند

    در زمین [باقى] مى‏ماند خداوند مثلها را چنین مى‏زند (??)

     

    تلبسوا : لبّس :عیب آن چیز را فرو پوشاند ، علیه الامر ، کار را بر او در هم و بر هم و مشتبه کرد

     تکتم : آن چیز را پنهان کرد ، از افعالی است که که دو مفعول را طلب میکند ،

     آن سخن را از فلانی پوشیده داشت ، گاهی هم بعد از فعل حرف جر میگیرد ،

     سخن را از فلانی پنهان داشت

    همواره در طول تاریخ دو روش شناخته شده در مقابل حق صف آرایی کرده اند با توجه به آیات این پست چنین بر

     میاد که این دو روش آشکارا و روشن بیان شده و همیشه از چشم بسیاری از انسانها که حتی قرآن را تلاوت نیز

    می کنند دور مانده است نمونه بارز آن در همه اعصار زندگی انسان کاملا به چشم میخورد و به گمان من حتی در زندگی

     خصوصی انسانها نیز در زمان حضور مبارک پیامبر خدا هم بوده و در زمان ظهور مهدی نیز خواهد بود  و این مرام

     همیشگی انسانهای دنیا پرستی است که دل به این عجوزه دهر دوخته و همه زندگی و تلاش خود را معطوف

    آن داشته اند این دو روش عبارتند از .

    1- پوشاندن لباس باطل به حق به طوری که از چشم جامعه دور بماند.

    2- مخفی نگهداشتن حق و بیان نکردن آن برای جوامع بشری .

    بنظر میرسد که این دو یک معنا رو نمیدهد و نیاز به توضیح دارد و سنگینی حق در هر کدام برای خویش در

     اجرا نشدنش بار سنگینی را از گناه به دوش انسان می گذارد شما هم به دقت به این دو روش فکر کنید و ببینید

     آیا واقعا این دو روش یکسان هستند ؟

     با گوش جان به استدلالات دوستان برای فهم قوی تر از این موضوع گوش داده و می شنوم ، به صراحت بگویم که

     اگر عقل و خردمان  را نا دیده بگیریم جز پندار را پیروی نکرده ایم و در این اشتباه دیگر توقع دیدن حقیقت و حق حتی برای

     لحظه ای تامل عبثی است طبق نص صریح قرآن و این موضوع آمیختن حق و باطل را به هم به ما گوشزد می کند و برای

    شناخت حق باید ویژگیهای آن را شناخت تا در مسیر انتخاب صحیح قرار گرفت به اجمال چند ویژگی را بر می شماریم

    تا انشالله راه گشای ما باشد .

    ویژگیهای حق :

    1- حق همیشه بعنوان یک پشتیبان نیرومند برای انسان مطرح است

    2- حق مانند مرکبی است بسیار آرام و دلنشین که دارنده اش را به سلامت به مقصد میرساند

    3- حق خواهی و هم چنین حق جویی به انسان عزت و شرف هدیه می کند و دور بودن از حق جز

     ذلت چیز دیگری به ارمغان نمی آورد عجیب است به این معانی بلند با همه سادگیهایش نمی رسیم

    4- از ویژگیهای دیگر حق چیرگی همیشگی حق بر باطل است

    5- اگر جویای شرف و ارجمندی و اعتلای خود هستیم باید با حق ،   با فروتنی بر خورد نماییم .

    می دانم که به دقت مطالعه میفرمایید حتی خارج از مباحث طرح شده در این پستها اما آنچه که میتواند ما را به

     سر منزلی قوی و در خور راهنمایی کند همانا نظرات و انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان است  ، از این حق طبیعی همدیگر 

     رامحروم  نگذاریم و برای دسترسی به بهترینها این امر پسندید را عملی نماییم انشالله .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 88/2/11::: ساعت 1:24 عصر

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ